یک سوال از آقای شهید رئیسی؛ آقای جلیلی با اون همه برنامه در کجای دولت شما قرار دارن؟ پاسخ آقای رئیسی رو تا انتها ببینید... بدون تعصب... 🌹عاشورائیان منتظر🌹 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

سید عیدی دعامون کن 🌹عاشورائیان منتظر🌹 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

♦️درآوردن مراورید از صدف را تا حالا دیده بودین؟ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer

⭕️😂 #شیرموز ممنوع و #تریاک آزاد 😳 📌😜فقط کارشناس‌های دولت #پزشکیان #نه_به_دولت_سوم_روحانی #مناظره #انتخابات https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer

⭕️ سلام عزیز محرومین... 😭 ای وای چقدر دل تنگ شماییم سید محرومان😭 #شهید_جمهور #سید_شهیدان_خدمت https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer

💥 ۳ دقیقه طوفانی دکتر جلیلی در مناظرات که کار رو تمام کرد.... #اصلح #پایان_تردید 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

✅حتی تحلیلگر BBC هم از رشد اقتصادی دولت شهید رئیسی میگه اما عده ای برای اینکه رای بیشتر جمع کنن به دروغ متوسل میشن.. #انتخابات #سعید_جلیلی 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

نماز خوندن باباها 😂😂😂 همه ترکیدن از خنده 😁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ❤️😁شاااااااد باشید همیشه😁❤️ 🇮🇷 عاشورائیان منتظر 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

یادتون باشه انتخابتون باید به درد یک عمر بخوره نه یک شب 👌👌 تو امور کشور هم همینطور 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

🎥 سردار سلیمانی باید از من عذرخواهی و توبه کند😳 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

🇮🇷 فدای اشک و خنده تو 🇮🇷 نماهنگ "عاشقان بی‌نشان" 🖤 به یاد رئیس‌جمهور شهید و به امید پیروزی دکتر جلیلی در انتخابات #سعید_جلیلی #رای_ما_جلیلی 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

خیلی خیلی مهم وقتی دیدم خیلی خیلی دلم برای بچه هام سوخت و از گذشتن پشیمون شدم اونایی که دایم سرتون توی... 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

حديث روز پیامبر اکرم (ﷺ): 🔹«وحشتناك ترين چيزى كه از آن براى شما مى‌ترسم، پيشوايانِ گمراه كننده‌اند». 🔹«إنّ أخوَفَ ما أخافُ عَلَيكُم الأئمّةُ المُضِلّونَ». مسند ابن حنبل : ج١٠ص٤١٦ ح٢٧٥٥٥ ­ 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

موقعیت‌هایی‌‌که‌باید‌سکوت‌کنی! ⟵ ‌وقتی‌نمیتونی‌حرفتو‌بدون‌داد‌و‌فریاد‌بزنی. ⟵ وقتی‌کلماتت‌به‌روابطت‌آسیب‌میزنه. ⟵ ‌وقتی‌بلد‌نیستی‌انتقاد‌سازنده‌کنی. ⟵ زمانی‌که‌به‌شدت‌عصبی‌هستی. ⟵ وقتی‌در‌وضعیت‌بحرانی‌قرار‌داری. ⟵ وقتی‌کلمه‌هات‌باعث‌توهین‌به‌بقیه‌بشه. ⟵ وقتی‌همه‌حقیقت‌رو‌نمیدونی. 💫💥مهارت های زناشویی💥 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

حسن روحانی رسما از پزشکیان اعلام حمایت کرد. از روحانی ممنونیم که به ملت یادآوری کرد قرار است ادامه بدبختی ها و مصائب آن ۸ سال مثل ۱۰ برابر شدن نرخ ارز، ۹ برابر شدن قیمت مسکن و خودرو، ۳ برابر شدن یک شبه قیمت بنزین، نابودی بسیاری از زیرساختهای کشور و... در دولت پزشکیان نیز ادامه پیدا کند. عکسی که باید برای پیدا کردنش زحمات زیادی میکشیدیم را خود دوستان رایگان تقدیم مان کردند؛ خداقوت! 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

🔴 بدون تعارف با علیرضا زاکانی ♦️ زیر دو خم عناصر دارای فساد اقتصادی خواهیم رفت. ♦️ سه دختر دارم. دختر دوم من فارغ‌التحصیل شریف است و پس از تحصیل در خارج از کشور به ایران برگشت. ♦️ من چیز خاصی ندارم. فقط حقوق هیات علمی دانشگاه تهران را می‌گیرم و در عمرم کار خصوصی پزشکی نکرده‌ام. ♦️ خانه‌ای که دارم از دهه ۸۰ خریده‌ام و میدان شهداست. ♦️ نه خانه دیگری دارم نه ویلا و ماشین. ♦️ نه از شهرداری حقوق می‌گیرم و نه از مجلس حقوق گرفتم. ♦️ وزارت اطلاعات و نفت و برادر رئیس‌جمهور در دهه ۹۰ از من شکایت کردند و ۸ وکیل داشتند. یک سال زندان محکوم شدم و به همین خاطر در سال ۹۶ ردصلاحیت شدم اما بعدا حکم بدوی شکسته شد و نوشتند که حکم صادر شده درست نبوده است. ♦️ من از پدرم جوانمردی یاد گرفتم. سرسختی من در برابر کسانی است که حق مردم و انقلاب را رعایت نمی‌کنند. ♦️ بیش از ۳ میلیون درخت در تهران در این مدت مسئولیت کاشتیم و برای مسجد قیطریه هیچ درختی قطع نمی‌شود. 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

طرفدارای پزشکیان هنوز خبری نشده دارند ... خدا را شکر که زود دستتان رو میشود.... 🇮🇷کانال عاشورائیان منتظر🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56

🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۳ _نمیدونم، ما داشتیم میرفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی ارتش دارن فرار میکنن سمت ما، همونجا تیر خورد. من نمیدانستم.. اما انگار خودش میدانست #دروغ میگوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس میزد.. و مصطفی میخواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند.. که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت _اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، میدیدی چند تا #پلیس و #نیروی_امنیتی هم #کنارمردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟ سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته،.. شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج #آشوبگر پشیمان شده.. و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه میکرد.. و او همچنان از خنجری که روی حنجره ام دیده بود، #غیرتش_زخمی_بود که رو به سعد اعتراض کرد _فکر نکردی بین این همه وهابی تشنه به خون شیعه، چه بلایی ممکنه سر #ناموست بیاد؟ دلم برای سعد میتپید.. و این جوان از زبان دل شکسته ام حرف میزد که دوباره به گریه افتادم.. و سعد طاقتش تمام شده بود.. که از جا پرید و با #بی_حیایی صدایش را بلند کرد _من زنم رو با خودم میبرم! برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد.. تا مانع سعد شود که #خون_غیرت در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید _پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه تونه! برادرش دست سعد را گرفت.. و دردمندانه التماسش کرد _این شبا شهر قُرق وهابی هایی شده که خون شیعه رو #حلال میدونن! بخصوص که زنت #ایرانیه و بهش رحم نمیکنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه ها کمین کردن و مردم و پلیس رو #بی_هدف میزنن! دیگر نمیخواستم.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer ❤️🤍💚

🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۴ دیگر نمیخواستم دنبال سعد آواره شوم.. که روی شانه سالمم تقلا میکردم بلکه بتوانم بنشینم.. و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم _فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون! طوری معصومانه تمنا میکردم.. که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود،خودش را بالای سرم رساند... کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدری اش را شکسته بود.. که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و عاشقانه نجوا کرد.. _هرچی تو بخوای! انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبه ای که #نگرانم بود، تصاحب عشقم را به رخش بکشد.. که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند _هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم! میفهمیدم دلواپسی های اهل این خانه به خصوص مصطفی عصبی اش کرده.. و من هم میخواستم ثابت کنم تنها عشق من سعد است.. که رو به همه از همسرم حمایت کردم _ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره! صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد،.. مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم.. که نگاهش را #به_زمین کوبید.. و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم _بخدا فردا برمیگردیم ایران! اشکهایم جگر سعد را آتش زده.. و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش اشکم را پاک کرد.. و رو به من به همه طعنه زد _فقط بخاطر تو میمونم عزیزم! سمیه از درماندگی ام... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد #رمان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer ❤️🤍💚

🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۲۵ سمیه از درماندگی ام به گریه افتاده.. و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند.. که دوباره به پشتی تکیه زد،.. ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بی هیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد،.. به سمت سعد چرخید.. و با خشمی که میخواست زیر پرده ای از صبر پنهان کند، حکم کرد _امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز اردن دیگه امن نیست. حرارت لحنش به حدی بود.. که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد... با نگاهم التماسش میکردم.. دیگر حرفی نزند و انگار این اشک ها #دل_سنگش را نرم کرده.. و دیگر قیداین قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد _دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم تهران سر خونه زندگیمون! باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم.. که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید _خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران! از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه خرجی میکرد خجالت میکشیدم.. و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و عاشقانه نگاهم میکرد... دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود.. که برایمان شام آوردند.. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer ❤️🤍💚