eitaa logo
عاشورائیان منتظر
251 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
49 فایل
⬅️صَلَّ اللُه عَلیَکَ یاٰ أباعَبدِالله الحُسَینْ"➡️ 🔷زیر نظر آقای امیر توکلی ارتباط با مدیر کانال⬅️ @M_Namira
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ همسرداری حرفه ای......💞 💠 شخصی می‌گفت: گاهی که از دست همسرم ،عصبانی می‌شوم و یا کینه و دلخوری از او دارم ،چشمهای خود را می‌بندم و تصور می‌کنم صد سال دیگر کجا هستم. 💠 صد سال دیگر نه من هستم نه همسرم و نه فرزندانم. بلکه همگی در عالم آخرت هستیم و فقط اعمال و نیّات ما باقی می‌ماند کما اینکه اجداد ما صد سال پیش، زنده بودند اما الان دستشان از این دنیا کوتاه است. 💠 گاه صد سال از زمان، جلو بزنیم تا برای اصلاح گذشته و بدی های خود به عقب برگردیم. @Ashooraieanamontazer
💠 شماره تماس دفتر مراجع عظام تقلید 💠 📞شماره تماس دفتر رهبری: 02537474 و 02537746666 📞شماره تماس دفتر آیت الله مکارم: 02537743110 و 02537473 📞شماره تماس دفتر آیت الله سیستانی: 02537741415 - 9 📞شماره تماس دفتر آیت الله بهجت : 02537476 و 02537740219 📞شماره تماس دفتر آیت الله تبریزی: 02537733419 و 02537744286 📞شماره تماس دفتر آیت الله شبیری زنجانی: 02537740321 📞شماره تماس دفتر آیت الله سبحانی: 02537743151 📞شماره تماس دفتر آیت الله صافی: 02537715511 - 6 📞شماره تماس دفتر آیت الله نوری: 02537741850 📞شماره تماس دفتر آیت الله وحید خراسانی: 02537740611 📞شماره تماس دفتر آیت الله فاضل لنکرانی: 02537720500 - 2 📞شماره تماس دفتر آیت الله جوادی آملی: 025337751199 📞شماره تماس دفتر آیت الله مظاهری: 02537739026 ______ باسلام لطفا در گروه هایی که هستید نشر دهید شاید کسی سوال داشته باشد و بخواهد از دفتر مرجع خود بپرسد. @Ashooraieanamontazer
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 -سارا جان خیالت راحت باشه آقا امیرطاها پسره خیلی خوبیه. سوییچ را سمت کاظمی گرفتم. حرکت کردیم. گوشیم زنگ خورد. - سلام بابا جون خوبین؟ بابا رضا : سلام دخترم ،ادرس محضرو برات فرستادم یه ساعت و نیم دیگه محضر باش - چشم بابایی امیر طاها همان‌طور که به جلو خیره بود گفت: ببخشید کجا باید برم؟ - ببخشید اگه میشه منو برسونین خونه ،لباسامو باید عوض کنم -باشه ،فقط بگین از کدوم سمت باید برم - چشم شما برین بهتون میگم. حتما پیش خودتون میگین این دختره چقدر کثیفه که من دو بار نجاتش دادم نه؟ - من همچین فکری نکردم ! - ولی بدونین من هیچ خطایی نکردم -میدونم. سرم را تکیه دادم به شیشه ماشین و آرام اشک ریختم. به خانه رسیدیم. تشکر کردم. -اگه باز جایی میخواین برین من منتظر میمونم تا بیاین ببرمتون. -نه به اندازه کافی مزاحمتون شدم ،با اژانس میرم. -باشه هر طور راحتین! امیر طاها رفت. چشمانم پف کرده بود چند مشت آب سرد روی صورتم ریختم. لباسم را عوض کردم و راهی محضر شدم. مادر و پدر مریم خانم، پدر شوهر و مادر شوهرش، مادر جون و پدر جون، خاله زهرا و آقا مصطفی آمده بودند. رفتم جلو بابا و مریم را بغل کردم. - ببخشید که دیر شد رفتم خونه لباس عوض کردم - اشکالی نداره عاقد هم همین تازه رسید. اصلا فکر و ذهنم در مجلس نبود. فقط داشتم به اتفاقات امروز فکر می‌کردم. با صدای دست اطرافیان به خودم آمدم. بعد از مراسم، من ماندم،بابا، مریم و امیر حسین. - سارا ماشین نیاوردی؟ - نه بابا جون حوصله رانندگی رو نداشتم با آژانس اومد. -کاره خوبی کردی همه باهم میریم خونه من و امیر حسین پشت ماشین سوار شدیم ،مریم هم جلو. -ببخشید حاج رضا اینو میگم الان که داریم میریم تا برسیم خونه شب شده میشه شام بریم بیرون؟ -سارا بابا تو چی میگی ؟ - هر چی شما بگین واسه من فرقی نمیکنه امیر حسین نگاهم کرد و خندید. همیشه دلم میخواست برادر یا خواهر داشته باشم ولی به خاطر قلب مامان دکتر اجازه نمیداد. با سردرد به خواب رفتم. صبح دو دل بودم برای رفتن به دانشگاه. چشمم به عبا خورد. با لبخندی عمیق برداشتم‌اش. داخل کیسه‌ای گذاشتم. داشتم کفش می‌پوشیدم که مریم خانم صدایم کرد. - ساراجان بیا صبحانه بخور بعد برو - سلام - سلام عزیزم بیا بشین برات چایی بریزم - دستتون درد نکنه ادامه دارد... @Ashooraieanamontazer
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 تصمیم گرفتم با مترو بروم. سر ساعت رسیدم. داخل محوطه همه نگاهم میکردند و زیر لب پچ پچ میکردند. نفس عمیقی کشیدم. از پله ها بالا می‌رفتم که یکی صدام زد. - سلام ساحره جان خوبی؟سلام عزیزم دیشب تا صبح فکرم درگیر تو بود! بهتری الان؟ - میبینی که فعلا زنده م. خدا رو شکر ، کجا میری؟ - دارم میرم بپرسم ببینم میتونم ساعت و روزای کلاسمو عوض کنم؟ ساحره : چه فکر خوبی کردی میگم کارت تمام شد بیا کافه دانشگاه من اونجام کلاسم دیر تر شروع میشه. رفتم دفتر دانشگاه. ماجرا را تعریف کردم. با کلی خواهش و التماس کلاس‌هایم راجابه جا کردم. تنها یک کلاس مشترک با یاسری داشتم. در کافه دنبال ساحره میگشتم. ساحره بلند شدو صدام کردم. امیرطاها و محسن هم بودند. خوب چیکار کردی ساراجان؟ - فقط یه کلاسو نمیشد کاری کرد که مجبورم تحمل کنم. لبخند امیرطاها را در چهره اش دیدم. محسن گفت: خوب خیلی خوبه اون یه روزم خیلی مواظب خودتون باشین از این آدمی که من دیدم هر کاری از دستش بر میاد . با اه گفتم: میدونم. -خوب حالا چه روزایی رو برداشتی؟ - سه‌شنبه و پنجشنبه و جمعه فشرده صبح تا غروب ساحره: ما هم کلاسامون دوشنبه و پنجشنبه و جمعه اس پس میبینمت - خیلی خوبه. ساحره نگاهی به ساعتش انداخت. -اوه اوه پاشین پاشین باید بریم سر کلاس دیر شده. سارا جون مواظب خودت باش راستی شمارتو بده یه موقعی واست زنگ بزنم - اره حتما ساحره رو کرد به امیر‌طاها. -ببخشید آقای کاظمی کتابتونو میدین؟ کتاب را گرفت. -بگو ساراجان؟ -ععع ساحره این چه کاریه داخل کتاب مردم شماره مینویسی؟ چیکار کنم محسن؟ همین تو دسترس بود باز رفتیم کلاس شمارشو وارد گوشیم میکنم. ادامه دارد... @Ashooraieanamontazer
ـ🔻🔻🔻🔻 ...🤗😇 یکی رفت پیش فالگیر گفت: آیا کسی با من ازدواج میکنه؟؟🤔 👴🏽 ﻓﺎل‌گیر میگه: نه! 😳 گفتم: ﺗﻮ ﻛﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻛﻒ دستم رو ﻧﺪﻳﺪﻯ🙄 فالگیر می‌گه: ﻗﻴﺎفه‌تو ﻛﻪ ﺩﻳﺪم 😂😂🤪 ـ💥💥💥 احکام...👇 ✍️.. فال‌گیری و کارایی که معمولاً فالگیرا مثل باز کردن کتاب📖 کف بینی و...انجام میدهند، هیچ مستند شرعی و عقلی نداشته و از نظر اسلام صحیح نیست❌ ‼️اولین ویژگی فال‌ها کلی گویی است و جزئیات رو نمیگن مثلا👇 ❗️سفری در پیش دارید ❗️یا شما خوشبخت می شوید 😏 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹نظـر مراجع عظام تقلید 👇 🌹آیات عظام رهبری و مکارم و سیستانی: دعانویسی و فال‌گیری از خرافات است و جایز نیست❌ رجوع مردم به آنها هم حرام است😳 پول گرفتن فالگیر در برابر این کارها، اشکال دارد. 💢 @Ashooraieanamontazer💢 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
☕️چای زنجبیل دمنوش سرماخوردگی:👇 2_3 تکه زنجبیل در هر فنجان چای ریخته شود و سپس میل کنید ؛ به همین سادگی شما یک دمنوش ضد سرماخوردگی حاوی زنجبیل دارید. اثر شفای چای زنجبیل نوشیدن چای زنجبیل :تقویت مغزی ،کمک به معده ناراحت ،بهبود گردش خون ،مفید برای آلزایمر ،کاهش التهاب مفصلی ،رفع دردهای ماهانه ‌‌@Ashooraieanamontazer
*😇به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار استفراغ شد.*🤧 *او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد.* *پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند.* *😇با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود...* *مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد.*😱😨 *رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی.*🥺🥺🥺 *🌷حدیث خوبان_ ص۲۵۴* قابل توجه ما جامانده ها @Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺ببینید| حضرت خدیجه، شیفته کدام ویژگی حضرت محمد (ص) شد؟ 🌹دهم ربیع الاول سالروز ازدواج نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ام‌المومنین خدیجه(سلام الله علیها) @Ashooraieanamontazer
❤️ سروده بسیار زیبا و شورانگیز حضرت خدیجه سلام‌الله علیها در رسای حضرت محمد صلوات‌الله‌علیه پس از نخستین دیدار، آن هنگام که پیامبر اسلام با بانو خدیجه وداع می‎کنند و سوار بر مرکب از ایشان دور می‎شوند، حضرت خدیجه این غزل را می‎سرایند: 🌹🍃قلب المحبّ الی الاحباب مجذوب و جسمه بید الاسقام منهوب 🌹🍃و قائل کیف طعم الحبّ قلت له الحبّ عذب و لکن فیه تعذیب 🌹🍃افدی الذین علی خدّی لبعدهم دمی و دمعی مسفوح و مسکوب 🌹🍃ما فی الخیام و قد صارت رکابهم جمّاً الّا محبّ له فی القلب محبوب 🌹🍃کانمّا یوسف فی کلّ ناحیة والحزن فی کل بیت فیه یعقوب ترجمه‎ی منظوم ابیات از این قرار است: 🌺دلِ عاشق به دوستان بسته است گرچه از درد، جسم او خسته است 🌺گر بپرسند چیست مزه‎ی عشق به هم این نیش و نوش پیوسته است 🌺جان به قربانِ آنکه در دوریش چشم من اشک‎بار و خون‎بار است 🌺دل هر خیمه شد تهی ز سوار به جز آن دل، که خیمه‎ی یار است 🌺تا که یوسف ز دیده پنهان است بیتِ یعقوب، بیت الاحزان است 📌بحار الأنوار - العلامة المجلسي ج ١٦ - الصفحة ٢٩ @Ashooraieanamontazer
✔️ برای رسيدن به کبريا بايد نه " کبر " داشت نه "ریا 🔹مردی وارد داروخانه شد وبا لهجه ای ساده گفت : کرم ضد سيمان دارين؟ متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت: بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟ خارجيش گرونه ها گفته باشم ! مرد نگاهی به دستانش کرد و رو به روی فروشنده گرفت و گفت: ازوقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم ..... اگه خارجيش بهتره ، خارجيشو بده! لبخند روی لبان متصدی يخ زد !!! واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است. ✔️ چراکه نميداند بعد از بازی شطرنج شاه و سرباز را دريک جعبه می گذارند ..... انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ... جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه "قبر" است ✔️مواظب باشم که : « تقوا »با یک «تق» «وا»نرود !!!!! ✔️به راستی برای رسيدن به " کبريا " بايد نه " کبر" داشت نه " ريا 🌹🌹🌹 🔘به ما بپیوندید ✅@Ashooraieanamontazer
⭕️وقتی همچین خواهر مهربونی داشته باشی، نابینا بودن خیلی سخت نیست 🔻زندگی روزانه آیناز ۵ ساله و برادرش از گلستان ✍️حمید وکیلی ✅@Ashooraieanamontazer