eitaa logo
عاشورائیان منتظر🇮🇷
263 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
8.4هزار ویدیو
56 فایل
⬅️صَلَّ اللُه عَلیَکَ یاٰ أباعَبدِالله الحُسَینْ"➡️ 🔷زیر نظر آقای امیر توکلی ارتباط با مدیر کانال⬅️ @M_Namira
مشاهده در ایتا
دانلود
✅✅✅✅✅✅✅✅ 💢چگونه با انواع های کودکان رویارو شویم: به طور کلی از چیز های ناشناخته و از فضای مبهم و تاریک که نمی تواند شناخت درست از محیط به دست آورد می ترسد به همین سبب هست که بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها در رویارویی با موقعیت های تاریک دچار ترس و تعجب می شوند. پس با هر یک از انواع زیر به صورت منطقی برخورد کنید: ✅ فرزندتان از : در این نوع ترس یک وسیله روشنایی مانند چراغ قوه یا حتی شمع را بردارید و لامپ را خاموش کنید و با هم سایه بازی کنید یا حتی لامپ را خاموش کنید و با یک چراغ قوه زیر پتو با هم حرف بزنید و کتاب داستان بخوانید. بدین ترتیب فرزند شما متوجه می شود که در تاریکی هم می‌توان زندگی عادی رفتار کرد. ✅ فرزندتان از : در درجه اول باید برای او تکرار کنید که ما هیچ وقت تنها نیستیم و خدای مهربان همیشه با ماست و در موقعیت های مختلف زندگی که گرهی از مشکلات تان باز می شود این جمله را به فرزندتان بگویید : " خداوند بدون این که او را ببینیم مشکلات ما را حل می کند؛ پس ما هیچ گاه تنها نیستیم و او همیشه همراه ماست". همچنین، برای کاهش تاریکی می توانید از نور چراغ شب خواب استفاده کنید. همچنین، باید در او این اعتماد را نهادینه کنید که ما همیشه در کنار تو هستیم و تو تنها نیستی. ✅ فرزندتان از : به وسیله داستان و نقاشی به فرزندتان این باور را آموزش دهید که انسان ها هیچ وقت نابود نمی شوند. آنها فقط به یک دنیای زیباتر و قشنگ تر می روند. همه آدم ها یک روز در یک دنیایی زیباتر کنار هم جمع خواهیم شد. پس مرگ به معنای نابودی نیست. ✅ فرزندتان از و : دفتری رنگی و عکس دار از حیوانات زیبا و ارتباط آنان با فرزندانتان تهیه کنید تا آنان با ورق زدن این دفتر به زیبایی های جهان حیوانات پی ببرند. ترس کودک از حیوانات به سبب مشاهده خشونت و خطرات آنها در مستندهای گوناگون است. کودک باید بیاموزد که حیوانات هم زندگی خودشان را دارند. مستندی از ارتباط اجتماعی و زندگی زیبای حیواناتی مانند مورچه و زنبور برای فرزندتان پخش کنید و در ضمن آن به ویژگی های زیبای زندگی آنها اشاره کنید. برخی از ترس ها به مرور زمان در افراد شکل میگرد که تا حدود زیادی حالت عادی و همگانی دارد 🔅 نوزاد در بدو تولد دو ترس دارد: ترس از صدای بلند و ترس از ارتفاع 🔅 از ۶ ماهگی تا ۲ سالگی: ترس از جدایی 🔅 از ۲ تا ۴ سالگی: ترس از تاریکی، هیولا و چیزهای ناشناخته، ترس از حیوانات مثل سگ و گربه 🔅 از ۵ تا ۷ سالگی: مرگ، بیماری، تنهایی، گم شدن، بلای طبیعی، در خانه تنها ماندن 🔅از ۸ تا ۱۱ سالگی: ترس از مدرسه، معلم، امتحان، نمره کم، شکست، مورد پذیرش واقع نشدن. 💕 عاشورائیان منتظر 💕
🌸 فرزند پروری حرفه ای.....🌺 ترس_کودکان 💢چگونه با انواع های کودکان رویارو شویم: به طور کلی از چیز های ناشناخته و از فضای مبهم و تاریک که نمی تواند شناخت درست از محیط به دست آورد می ترسد به همین سبب هست که بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها در رویارویی با موقعیت های تاریک دچار ترس و تعجب می شوند. پس با هر یک از انواع زیر به صورت منطقی برخورد کنید: ✅ فرزندتان از : در این نوع ترس یک وسیله روشنایی مانند چراغ قوه یا حتی شمع را بردارید و لامپ را خاموش کنید و با هم سایه بازی کنید یا حتی لامپ را خاموش کنید و با یک چراغ قوه زیر پتو با هم حرف بزنید و کتاب داستان بخوانید. بدین ترتیب فرزند شما متوجه می شود که در تاریکی هم می‌توان زندگی عادی رفتار کرد. ✅ فرزندتان از : در درجه اول باید برای او تکرار کنید که ما هیچ وقت تنها نیستیم و خدای مهربان همیشه با ماست و در موقعیت های مختلف زندگی که گرهی از مشکلات تان باز می شود این جمله را به فرزندتان بگویید : " خداوند بدون این که او را ببینیم مشکلات ما را حل می کند؛ پس ما هیچ گاه تنها نیستیم و او همیشه همراه ماست". همچنین، برای کاهش تاریکی می توانید از نور چراغ شب خواب استفاده کنید. همچنین، باید در او این اعتماد را نهادینه کنید که ما همیشه در کنار تو هستیم و تو تنها نیستی. ✅ فرزندتان از : به وسیله داستان و نقاشی به فرزندتان این باور را آموزش دهید که انسان ها هیچ وقت نابود نمی شوند. آنها فقط به یک دنیای زیباتر و قشنگ تر می روند. همه آدم ها یک روز در یک دنیایی زیباتر کنار هم جمع خواهیم شد. پس مرگ به معنای نابودی نیست. ✅ فرزندتان از و : دفتری رنگی و عکس دار از حیوانات زیبا و ارتباط آنان با فرزندانتان تهیه کنید تا آنان با ورق زدن این دفتر به زیبایی های جهان حیوانات پی ببرند. ترس کودک از حیوانات به سبب مشاهده خشونت و خطرات آنها در مستندهای گوناگون است. کودک باید بیاموزد که حیوانات هم زندگی خودشان را دارند. مستندی از ارتباط اجتماعی و زندگی زیبای حیواناتی مانند مورچه و زنبور برای فرزندتان پخش کنید و در ضمن آن به ویژگی های زیبای زندگی آنها اشاره کنید. برخی از ترس ها به مرور زمان در افراد شکل میگرد که تا حدود زیادی حالت عادی و همگانی دارد 🔅 نوزاد در بدو تولد دو ترس دارد: ترس از صدای بلند و ترس از ارتفاع 🔅 از ۶ ماهگی تا ۲ سالگی: ترس از جدایی 🔅 از ۲ تا ۴ سالگی: ترس از تاریکی، هیولا و چیزهای ناشناخته، ترس از حیوانات مثل سگ و گربه 🔅 از ۵ تا ۷ سالگی: مرگ، بیماری، تنهایی، گم شدن، بلای طبیعی، در خانه تنها ماندن 🔅از ۸ تا ۱۱ سالگی: ترس از مدرسه، معلم، امتحان، نمره کم، شکست، مورد پذیرش واقع نشدن. 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🌸 فرزند پروری حرفه ای.....🌺 ترس_کودکان 💢چگونه با انواع های کودکان رویارو شویم: به طور کلی از چیز های ناشناخته و از فضای مبهم و تاریک که نمی تواند شناخت درست از محیط به دست آورد می ترسد به همین سبب هست که بسیاری از کودکان و حتی بزرگترها در رویارویی با موقعیت های تاریک دچار ترس و تعجب می شوند. پس با هر یک از انواع زیر به صورت منطقی برخورد کنید: ✅ فرزندتان از : در این نوع ترس یک وسیله روشنایی مانند چراغ قوه یا حتی شمع را بردارید و لامپ را خاموش کنید و با هم سایه بازی کنید یا حتی لامپ را خاموش کنید و با یک چراغ قوه زیر پتو با هم حرف بزنید و کتاب داستان بخوانید. بدین ترتیب فرزند شما متوجه می شود که در تاریکی هم می‌توان زندگی عادی رفتار کرد. ✅ فرزندتان از : در درجه اول باید برای او تکرار کنید که ما هیچ وقت تنها نیستیم و خدای مهربان همیشه با ماست و در موقعیت های مختلف زندگی که گرهی از مشکلات تان باز می شود این جمله را به فرزندتان بگویید : " خداوند بدون این که او را ببینیم مشکلات ما را حل می کند؛ پس ما هیچ گاه تنها نیستیم و او همیشه همراه ماست". همچنین، برای کاهش تاریکی می توانید از نور چراغ شب خواب استفاده کنید. همچنین، باید در او این اعتماد را نهادینه کنید که ما همیشه در کنار تو هستیم و تو تنها نیستی. ✅ فرزندتان از : به وسیله داستان و نقاشی به فرزندتان این باور را آموزش دهید که انسان ها هیچ وقت نابود نمی شوند. آنها فقط به یک دنیای زیباتر و قشنگ تر می روند. همه آدم ها یک روز در یک دنیایی زیباتر کنار هم جمع خواهیم شد. پس مرگ به معنای نابودی نیست. ✅ فرزندتان از و : دفتری رنگی و عکس دار از حیوانات زیبا و ارتباط آنان با فرزندانتان تهیه کنید تا آنان با ورق زدن این دفتر به زیبایی های جهان حیوانات پی ببرند. ترس کودک از حیوانات به سبب مشاهده خشونت و خطرات آنها در مستندهای گوناگون است. کودک باید بیاموزد که حیوانات هم زندگی خودشان را دارند. مستندی از ارتباط اجتماعی و زندگی زیبای حیواناتی مانند مورچه و زنبور برای فرزندتان پخش کنید و در ضمن آن به ویژگی های زیبای زندگی آنها اشاره کنید. برخی از ترس ها به مرور زمان در افراد شکل میگرد که تا حدود زیادی حالت عادی و همگانی دارد 🔅 نوزاد در بدو تولد دو ترس دارد: ترس از صدای بلند و ترس از ارتفاع 🔅 از ۶ ماهگی تا ۲ سالگی: ترس از جدایی 🔅 از ۲ تا ۴ سالگی: ترس از تاریکی، هیولا و چیزهای ناشناخته، ترس از حیوانات مثل سگ و گربه 🔅 از ۵ تا ۷ سالگی: مرگ، بیماری، تنهایی، گم شدن، بلای طبیعی، در خانه تنها ماندن 🔅از ۸ تا ۱۱ سالگی: ترس از مدرسه، معلم، امتحان، نمره کم، شکست، مورد پذیرش واقع نشدن. 🌱💞 عاشورائیان منتظر💞🌱 آدرســـــــــــ گروه برای معرفی ما به دوستان 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3891462190Cc6d819ef56
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۰ زیر دست و پای زنانی که به هر سو میدویدند خودم را روی زمین میکشیدم بلکه پیدا کنم... نفسم را بند آورده بود،.. نیم خیز میشدم و حس میکردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین میشدم. همهمه مردم فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار میکردم.. که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبنده ام افتاده و تلاش میکردم باچادرم صورتم را ،... هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در دل جمعیت لنگ میزدم.. تا بالاخره از حرم خارج شدم...✨ در خیابانی که نمیدانستم به کجا میرود خودم را میکشیدم، باورم نمیشد... شده باشم و هر لحظه از پشت، پنجه ابوجعده ... که قدمی میرفتم و قدمی وحشتزده میچرخیدم مبادا شکارم کند... پهلویم از درد شکسته بود،دیگر قوّتی به قدمهایم نمانده و در و خیابان اینهمه وحشت را زار میزدم.. که صدایی... از پشت سر تنم را لرزاند... جرأت نمیکردم برگردم... و دیگر نمیخواستم اسیر شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم.. و وحشتزده دویدم... پاهایم به هم میپیچید و هرچه تلاش میکردم تندتر بدوم تعادلم کمتر میشد.. و آخر کار خودش را کرد که قدمهایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم. کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش خیس... و این دومین باری بود که امشب در این خیابانهای گِلی نقش زمین میشدم،.. خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت.. که صورتم به زمین خورد.. و زخم پیشانی ام آتش گرفت... کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که فریاد کشید _برا چی فرار میکنی؟ صدای ابوجعده نبود... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer