#ماشین_لباسشویی💕
احکام
سؤال :📝
آیا #لباس شستن با هر نوع #ماشین لباسشویی ، پاک کننده
می باشد یا خیر؟
جواب : 📚
اگر داخل #ماشین لباس شویی قبل از شستشو #پاک باشد، در صورتی که پس از برطرف شدن عین #نجاست، لباس #یک بار با آب متصل به #کر یا #دو بار با آب #قلیل شسته و به طور معمول آب آن گرفته شود، لباس #پاک می شود .
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
سؤال :📝
آیا لباسهایی که با #لباسشویی تمام اتوماتیک شسته میشود، پاک میگردد یا خیر؟
نحوه کار این #لباسشوییها به این صورت است که در مرحله اول که لباس با آب مخلوط با پودر#لباسشویی شسته میشود، مقداری از آب و کف پودر بر شیشه درب #لباسشویی و نوار پلاستیکی اطراف آن پاشیده میشود، و در مرتبه دوم آب #غساله شستشو کشیده شده ولی کف پودر، درب و نوار پلاستیکی اطراف آن را بهطور کامل میپوشاند. در مراحل بعدی ماشین #لباسشویی لباسها را در سه نوبت با آب قلیل میشوید و از آن پس آب #غساله بیرون کشیده میشود، امیدواریم توضیح بفرمایید، لباسهایی که به این ترتیب شسته شده اند، پاک هستند یا خیر؟
جواب : 📚
اگر بعد از #زوال عین نجاست، آب متصل به لوله در داخل ماشین #لباسشویی به #لباسها و همه قسمتهای داخل ماشین برسد و از آن #جدا و #خارج شود، محکوم به #طهارت است.
•┈┈••✾❀✿🖤✿❀✾••┈┈•
@Ashooraieanamontazer
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۴۳
که تنم یخ زد...
در حصار دستان زن پر و بال میزدم تا خودم را دوباره به در برسانم..
و او با قدرت مرا به داخل خانه میکشید و سرسختانه نصیحتم میکرد
_اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن جهاد! باید محکم باشی تا خدا #نصرت خودش رو #بدست_ما رقم بزنه!
و من بی پروا ضجه میزدم..
تا #رهایم کند که نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد
_خفه شو!.. کی به تو اجازه داده جلو نامحرم صداتو بلند کنی؟
با شانه های پهنش روبرویم ایستاده..
و از دستان درشتش که به هم فشار میداد حس کردم میخواهد کتکم بزند.
که نفسم در سینه بند آمد..و صدایم در گلو خفه شد.
زن دوباره دستم را کشید..
و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد
_تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری میخوای جهاد کنی؟
میان اتاق رسیده بودیم..
و دستم هنوز در دستش میلرزید که به سمتم چرخید و #بیرحمانه تکلیفم را مشخص کرد
_تو نیومدی اینجا که گریه کنی
و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن ارتش آزاد به داریا، ما باید #ریشه_رافضی_ها رو تو این شهر خشک کنیم!
اصلاً نمیدید...
صورتم غرق اشک و خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانه ام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد
_این لالهِ؟
ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد..
و از چشمانش #نجاست میبارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد
_افغانیه! بلد نیس خیلی عربی صحبت کنه!
و انگار زیبایی و تنهایی ام قلقلکش میداد..
که به زخم پیشانی ام اشاره کرد و بی مقدمه پرسید
_شوهرت همیشه کتکت میزنه؟
دندان هایم از ترس به هم میخورد..
و خیال کرد
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅
https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer