eitaa logo
عاشورائیان منتظر
251 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
7.3هزار ویدیو
50 فایل
⬅️صَلَّ اللُه عَلیَکَ یاٰ أباعَبدِالله الحُسَینْ"➡️ 🔷زیر نظر آقای امیر توکلی ارتباط با مدیر کانال⬅️ @M_Namira
مشاهده در ایتا
دانلود
از دانايي پرسيدم نظر شما در مورد مولا علي (ع) چيه؟ ايشان پرسيد : بهترين مکان کجاست ؟ گفتم : مسجد پرسيد : بهترين جاي مسجد کجاست ؟ گفتم : محراب پرسيد : بهترين عمل چيه؟ گفتم : نماز پرسيد : بهترين نماز ؟ گفتم نماز صبح پرسيد : بهترين قسمت نماز؟ گفتم: سجده پرسيد : بهترين قسمت بدن ؟ گفتم : سر پرسيد : بهترين قسمت سر ؟ گفتم پيشاني پرسيد : بهترين ماه؟ گفتم رمضان پرسيد : بهترين شب؟ گفتم شب قدر پرسيد : بهترين نحوه مردن ؟ گفتم شهادت آنوقت به من گفت : مولا علي در ماه رمضان در شب قدر در مسجد در محراب مسجد ، در حال نماز ، نماز صبح در سجده نماز فرق مبارکش شکافت ! يعني هنوز مات و مبهوت اين نتيجه گيري بسيار زيبا هستم‌ هديه کنيد به پيشگاه مقدس اميرالمؤمنين حضرت علي ابن ابيطالب (ع) صلواتي بر محمد و آل محمد‌ 💕❤️💕 🌹عاشورائیان منتظر🌹
49.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طرز تهیه بامیه ایرانی دقیقا به سبک و مزه قنادی 😋
عاشورائیان منتظر
طرز تهیه بامیه ایرانی دقیقا به سبک و مزه قنادی 😋
طرز تهیه بامیه ایرانی دقیقا به سبک و مزه قنادی ابتدا شربت بامیه را درست میکنیم ابتدا درون قابلمه ای کوچک شکر ، آب ، آبلیمو یا جوهر لیمو ، گلاب را اضافه کنید و اجازه دهید با حرارت بالا آب جوش بیاید (به هیچ وجه تا قبل جوش آمدن مواد را دست نزنید) در خلال جوش آمدن آب با قلمو دیواره قابلمه را با آبلیمو بمالید تا از شکرک زدن جلوگیری شود. بعد از جوش آمدن آب و آب شدن شکر پودر هل و زعفران را اضافه کنید ،گلوکز را اضافه کنید (گلوکز برای براق شدن وشکلی شدن بامیه بسیار مفید است)اما اگر گلوکز نداشتید مشکلی نیست. بعد از اضافه کردن هل تا ۱۰ دقیقه اجازه دهید مواد بجوشد و مواد را هم بزنید .و سپس کنار بگذارید تا خنک شود.شربت نباید خیلی غلیظ و خیلی رقیق نباشد. برای تهیه بامیه در ظرفی آرد را با نمک الک کرده و کنار بگذارید . سپس در قابلمه ای آب را اضافه کرده ، عسل و کره را اضافه کرده و اجازه دهید با حرارت بالا جوش بیاید . زمانی که کناره های آب شروع به جوشیدن کرد آرد را یکدفعه اضافه کرده و سریع مواد را هم بزنید تا به یک شکل خمیر لطیف دربیاید.برای خوب شدن خمیر بامیه ،  ۱۵ دقیقه هم زدن خمیر را انجام دهید بعد اجازه دهید مقداری خنک شود و بلافاصله سپس با هم زن هم بزنید سپس پودر وانیل و یک عدد تخم مرغ را اضافه کنید و هم بزنید سپس تخم مرغ دوم را اضافه کنید و مجدد هم بزنید تا خمیر چسبنده شود سپس تخم مرغ سوم را در پیاله ای هم زده و نصفش را به خمیر اضافه کنید و هم بزنید تا خمیر سنگین شود زمانی که نتوانستید خمیر را میکس کنید یعنی خمیر آماده شده است . سپس قیف پلاستیکی محکمی را داخل ماسوره قرار دهید و خمیر را درونش بریزید . سپس درون قابلمه ای روغن را ریخته و قبل حرارت دادن قیچی را آغشته به روغن کنید و بامیه ها را درون روغن سرد بریزید . بعد از تمام شدن خمیرها تابه یا قابلمه را روی حرارت ملایم گذاشته و اجازه دهید به آرامی بامیه ها مغز پخت و ترد شوند. بعد از طلایی شدن بامیه ها ، بامیه ها را به ظرف شربت از قبل آماده شده منتقل کنید و به مدت دو تا سه دقیقه آغشته کنید و سپس درون یخچال بگذارید. نوش جان https://eitaa.com/Ashooraieanamontazer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 وقتی شهید آوینی سوار بر تاکسی شده و در میانه راه متوجه می شود که هیچ پولی به همراه خود ندارد! 🔸خاطری ای که با دل نوشته ایشان تلنگری معنی شده است برای بیداری ما از غفلت! 🌹عاشورائیان منتظر🌹
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تهران چه خبره😳 ✌️چشم کور....که دسته به دسته ها حجاب هایشان کامل و ها روسری سر می کنند 💢پاتوق در مترو 🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
🌹پاداش عجیب خواندن سوره قدر در زمان افطار و خوردن سحری ♦️عن أَبِي يَحْيَى الصَّنْعَانِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:مَا مِنْ مُؤْمِنٍ صَامَ فَقَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقِدْرِ عِنْدَ سَحُورِهِ وَ عِنْدَ إِفْطَارِهِ إِلَّا كَانَ فِيمَا بَيْنَهُمَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ. ♦️حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمن روزه داری نیست که در هنگام خوردن سحری و افطارش سوره قدر را بخواند،مگرآنکه بین این دو زمان ثواب کسی را خواهد داشت که در راه خدا در خون خود غلتیده است. 📚بحارالأنوار، ج97، ص344 به نقل از اقبال الأعمال 🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
🌹خیلی راحت از سر کار به منزل میرویم ، نه بمبی منفجر میشود در مسیرمان و نه جلادان داعشی در کار است! 🌹اما هستند سفره هایی افطاری که این روزها یک نفر را کم دارد. و آن یک نفر، ضامن اکنیت ماست🌹🌹🌹 🌹عاشورائیان منتظر🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اشتباه کردم به دولت آقای رئیسی رای دادم... 👈این حرف بعضی از مردم است... 🔘اما حالا این کلیپ را ببینید بعدش قضاوت کنید.✌️ 🌸💐عاشورائیان منتظر💐🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ مامانم گفته همسایه روبرویی یه نرخر دارن روزه نمی‌گیره 😂😂🤣 ❤️😁شاااااااد باشید همیشه😁❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 56 ستاره سهیل بعد از این‌که حسابی ستاره را خنداندند، از دانشکده خارج شدند. کیان، از بوفه دانشگاه ساندویچ خرید و در فضای سبز روبه‌روی دانشکده نشستند و مشغول خوردن شدند. ستاره اولین گاز را که به ساندویچ زد، یاد روزی افتاد که با مینو همان‌جا نشسته بودند. درحال جویدن لقمه‌اش، لبخندی روی لبش نشست. -به چی می‌خندی ستاره؟ کیان به آخر ساندویچ دو نانش رسیده بود، که این را پرسید. -یاد یه چیزی افتادم. یه‌بار با مینو همین‌جا نشستیم. یه گربه هم اومد، داشتیم با هم چیپس می‌خوردیم.. راستی مینو مایکیو کجا گذاشتی؟ -تو خونه است. براش پرستار گرفتم، می‌بره می‌گردونش. آرش داشت می‌گفت، بابا، با کلاس! که ستاره با انگشت اشاره به پشت مینو اشاره کرد و با صدای نسبتا بلندی گفت: «اون‌جارو خودشه! چه حلال‌زاده است.» گربه طلایی نزدیک‌تر شد. بوی غذا را حس کرده بود. ستاره مقداری از سوسیس را جدا کرد و برایش پرت کرد. مینو با اخم گفت: «ای بابا! حیفه سوسیسه. به این گشنه غذا نده.» -مینو! الان داشتی از سگت حرف می‌زدی، واقعا که! -اون فرق داره! یه‌دفعه دیگه هم بهت گفتم. ستاره لبی برچید و آهسته زمزمه کرد، "بی‌رحم". بعد دوباره مشغول خوردن ساندویچش شد. کیان رو به آرش گفت: «این‌دفعه رو بی‌خیال مهمونی بشین. تا خودم یه‌جا پیدا کنم.» آرش نصفه ساندویج را داخل پلاستیک گذاشت و سرش را تکان داد. -اگه این موطلایی بیشعور بذاره. -ای بابا، میگم با من. جوش نیار، رو سفیدت می‌کنم. -ببینم چه‌کار می‌کنی. هوا خنک‌تر شده بود و سایه درختان، روی زمین پهن‌تر شده بود. سه نفری در حال عبور از مسیر درختکاری شده، به طرف خروجی دانشگاه بودند. کیان دستش را روی کوله ستاره گذاشت. -می‌شه من برسونمت خونه؟ نگاه چپ‌چپ ستاره به دست کیان؛ باعث شد دستش را بردارد. بنظرش آمد کیان دلخور شده. با لحن صمیمانه‌تری گفت: «آخه می‌ترسم مزاحمتون بشم.» -نه بابا، چه حرفیه! ستاره‌ معذب‌تر از همیشه، نمی‌دانست چه باید بکند، اگر عمو او را می‌دید چه؟ اما، بخاطر رودربایستی که برایش ایجاد شد، چند دقیقه بعد خودش را روی صندلی جلو ماشین دید. باورش نمی‌شد به همین راحتی، پیشنهاد کیان را قبول کرده باشد. حال بدی سراغش آمد. احساس می‌کرد گناه‌نابخشودنی را مرتکب شده. چیزی در درونش در غلیان بود. با صدای کیان به خودش آمد. -چیزی شده عزیزم؟ حالت خوبه؟ کلمه عزیزم، حالش را بدتر کرد. پنجره را پایین کشید تا بهتر نفس بکشد. انگار آدم‌ها، همه اکسیژن موجود در هوا را بلعیده بودند و سهمی برای ستاره نمانده بود. کمی آب روی صورتش پاشید وبطری آب را یک نفس بالا کشید. کیان ماشین را روشن کرد و راه افتاد. ستاره داشت سریع فکر می‌کرد، آیا دادن آدرس خانه‌اش به او کار درستی بود یا نه؟ اگر ناراحت می‌شد چه؟ اگر در دلش او را اُمل خطاب می‌کرد چه؟ پس خط قرمزهایش چه؟ از ذهنش گذشت:"خدایا چه‌کار کنم؟" -دوست داری اینو؟ از آشفتگی افکارش در آمد. -کدوم؟ چیو می‌گی؟ -آهنگو می‌گم.دوست داری یا عوضش کنم؟ -نه.. خوبه. دوستش دارم. ممنون. -خب! حالا کجا بریم‌؟ می‌خوای یه‌کم بریم دور دور؟ -نه باید برم خونه. باشه یه‌بار دیگه. سعی کرد جمله آخر را با لبخند صمیمانه‌ای بگوید. -چشم. چشم خانم. الان کجا برم؟ -بپیچ چپ. صدای لرزش گوشی‌، تمام بدنش را لرزاند. با خودش فکر کرد، حتما عمو می‌خواهد دنبالش بیاید. سراسیمه گوشی را بیرون آورد. با دیدن پیام، نفس عمیقی کشید. یادش آمد جواب پیام قبلی فرشته را هم نداده. خواست جواب بدهد که فکری به ذهنش رسید. 🌸💐عاشوراییان منتظر💐🌸