🌙 #رزق_شبانه
🍁عروسی پسر عمه ش بود..گفتم: کی میای ؟ گفت معلوم نیست بتونم بیام ..
اما به داداشش اطلاع داده بود که دو روز دیگه میاد و من نمی دونستم ..
🍁عروسی پسر عمه ش نیومد .برادرش بعد عروسی به پدرش گفت: فردا صبح آقاسیدسجاد میاد.
صبح زود دیدم گوشی برادرش زنگ خورد .گفتم کیه این وقت صبح ؟ پدرش گفت: سیدسجاد اومده. برادرش می خواد بره دنبالش . گفتم: کی اومده که بهم چیزی نگفت؟
🍁سجاد عادت داشت وقتی از مسافرتی می خواست برگرده بخاطر اینکه نگران نشم هیچ وقت موقع حرکت اطلاع نمیداد ،که اگر احیانا ماشین خراب شد یا جاده مشکلی داشت من دلشوره نگیرم
🍁مثلا یه بار صبح بیدار شدم دیدم تو هال خوابیده.
پدرش گفت سجاد چرا اینطوری برگشتی ؟ چرا از قبل اطلاع ندادی که چند نفر استقبالت بیان یا برات گوسفندی قربانی کنیم که زائر حرم حضرت زینب (س) بودی…
می گفت: دوست نداشتم کسی بدونه که سوریه هستم.
🌹#شهید_مدافع_حرم
🌹 #شهید_سیدسجاد_خلیلی🕊🥀
✨ #شبتون_شهدایی💫