#معرفی_نخبگان (۴۴)
#شهیده_دانشآموز_حاجیه_ساعد
🔵به دلیل اطلاعات خوبش برای بچههای مدرسه سخنرانی می کرد. یادم می آید که موقع امتحانات، بچه های مدرسه خانه مان می آمدند تا حاجیه اشکالات درسی شان را برطرف کند.
🔷قبل ازاعزام به کردستان ازتصمیمش با معلمش صحبت کرده بود . ایشان به شهیده می گویند سال آخردبیرستان است واگربروی دیپلمت می ماند ولی شهیده درجواب می گوید :«من فکر می کنم دیپلمم آنجاست واگر بتوانم قدمی بردارم دیپلمم را ازخدا گرفته ام. »
🔶همیشه ازطرف بیابانی به منزل معلمش می رفت. وقتی مادردلیل این کارش را از اومی پرسد، شهیده میگوید: «خداوند در بیابان به مانزدیک تراست . وقتی ازبیابان می روم دعامی خوانم تاحاجتم برآورده شود . »
♦️مادرش می گوید : وقتی حاجیه در کلاس پنجم دبستان درس می خوانده،یک روزفراش مدرسه آمده بود در خانه وگفت: «مدیرمدرسه باشماکارداره ».
من باعجله خودم رابه مدرسه رساندم. دیدم حاجیه درحیاط مدرسه گریه می کرد. مدیرمدرسه باتندی گفت: «این چه دختریست که تربیت کرده ای؟»گفتم : مگرچه کرده است؟گفت:« به اومی گویم بایددرمدرسه بدون حجاب باشی ،قبول نمی کند.»
⚫️ درسال ۱۳۵۹ از طرف جهاد سازندگی تهران به نقده کردستان رفت. روز آخر اسفند مورد اصابت گلوله گروهک کومله قرار گرفت و ۲روز در بیمارستانی در کردستان بستری شد و در حالی که ۱۷ سال سن بیشتر نداشت به شهادت رسیددر نهایت هم روز دوم عید سال ۱۳۶۰ پیکرش را به تهران آوردند و تشییع شد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#کانال_نخبگان_جوان
🇮🇷https://eitaa.com/nokhbeganejavan