#شهید_علی_تجلایی
* آخرین سخنان شهید تجلایی با همسرش
علی تجلایی، صبحدم روز 29 بهمن 1363، عازم جبهه شد و قبل از حرکت همسرش را به حضرت فاطمه (س) قسم داد و حلالیت طلبید و گفت: مرا حلال کنید. من پدر خوبی برای بچهها و همسر خوبی برای شما نبودهام . حالا پیش خدا میروم ... . مطمئنم که دیگر برنمیگردم. همیشه میگفت: « خدا کند جنازه من به دست شما نرسد.» گفتم : چرا؟ گفت: برادران، بسیار به من لطف دارند و میدانم که وقتی به مزار شهیدان میآیند، اول به سراغ من خواهند آمد اما قهرمانان واقعی جنگ، شهیدان بسیجیاند. دوست ندارم حتی به اندازه یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنم. تازه اگر جنازه ام به دستتان برسد یک تکه سنگ جهت شناسایی خودتان روی مزارم بگذارید و بس.
در این عملیات ، تجلایی به سمت جانشین قرارگاه ظفر منصوب شد. قبل از عملیات بدر به یکی از همرزمانش گفت که دیگر نمیخواهد پشت بیسیم بنشیند و میخواهد همچون یک بسیجی گمنام در عملیات شرکت کند. او همچون یک بسیجی گمنام همراه سایر بسیجیان راهی خط مقدم شد. تصور میکردند وی به خاطر مسائل امنیتی با شکل و شمایل یک بسیجی ساده برای ارزیابی کیفیت نیروها یا به خاطر یک سری مسائل محرمانه در خط مقدم حضور یافته است، غافل از این که او آمده بود تا مثل یک بسیجی در عملیات شرکت کند. تجلایی سوار بر پشت کمپرسی با گروهان 3 گردان امام حسین (ع)، با فرماندهی گروهان شهید خلیلی نوبری، عازم هورالعظیم شد.
#کلام_شهید۰•🕊⚘🕊
✅اگر میخواهی محبوبِ خدا شوی،گمنام باش، کار کن برای خدا، نه برای معروفیت...
•┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈•
#کانال_نخبگان_جوان
🇮🇷https://eitaa.com/nokhb