eitaa logo
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
984 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
☀اینجا اتفاقات مهم تاریخی و از زندگی اهل بیت ع رو یاد میگیری به صورت داستان و با سند معتبر😍 . . ارتباط با ما 👈 @yamahde_1 . لینک گروه مون 👇 https://eitaa.com/joinchat/272957452C63387cddc4 .
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_هفدهم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 حسين(عليه السلام) صدا
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اينجا مدينه است و من در جستجوى خانه امام سجّاد(عليه السلام) هستم، به من آدرس داده اند كه بايد به انتهاى اين كوچه بروم. در 🚪خانه را مى زنم، مدّتى صبر مى كنم... اكنون در حضور امام نشسته ام، حسى ناگفتنى در وجوم شعله مى كشد❤️‍🔥، من به مهمانى خورشيد آمده ام.🌞 در اين هنگام يكى وارد مى شود، سلام مى كند، امام با مهربانى جواب سلام او را مى دهد و سپس شروع به گريه مى كند. 😢😢با گريه امام، همه اشك مى ريزند. از يكى مى پرسم: ــ چرا امام با ديدن اين آقا گريه كرد؟ ماجرا چيست؟ ــ مگر تو اين آقا را نمى شناسى؟ ــ نه. ــ اين آقا، "عُبيدالله" است. او پسرِ عبّاس است، همان عبّاس كه علمدار حسين(عليه السلام) بود و در كربلا شهيد شد.😭😭🖤 ــ عجب! چطور عبيد الله در كربلا شهيد نشد؟ ــ وقتى عبّاس به كربلا رفت، عبيدالله كودكى خردسال بود و با مادرش در مدينه ماند. اكنون او جوانى رشيد شده است. هر وقت امام سجّاد(عليه السلام) او را مى بيند به ياد عبّاس و فداكارى او مى افتد و اشك مى ريزد.🥺 لحظاتى مى گذرد، قطرات اشك از چشم امام جارى است، او اشك چشم خود را پاك مى كند... اكنون امام سجّاد(عليه السلام) براى ما چنين سخن مى گويد: روز عاشورا، هزاران نفر براى كشتن پدرم، حسين(عليه السلام) در كربلا جمع شدند،😔🥺 همه آنان خود را مسلمان مى دانستند و مى خواستند با كشتن پدرم، خدا را از خود راضى كنند.😏😏😔 پدرم با آنان سخن گفت، شايد آنان از خواب غفلت بيدار شوند، امّا آنان به سخنانش گوش نكردند و پدرم را مظلومانه شهيد كردند.😭😭😭 خدا، عمويم عبّاس را رحمت كند! او با تمام وجود به دفاع از برادرش حسين پرداخت و در امتحان كربلا، سربلند بيرون آمد و جانش را فداى برادرش نمود. در روز عاشورا، دشمنان به او هجوم بردند و دو دست او را قطع نمودند، 😭😭خدا هم در عوض، دو بال در بهشت به او عطا كرد كه او در بهشت با فرشتگان پرواز مى كند...😍💚🕊 خدا به عمويم عبّاس مقامى عطا كرده است كه همه شهيدان به آن مقام، غبطه مى خورند.🥰 سخن امام سجّاد(عليه السلام) به پايان مى رسد، اكنون وقت آن است كه من به اين سخنان فكر كنم... عبّاس از امتحان كربلا، سربلند بيرون آمد، او با اختيار خود راه سربلندى را انتخاب نمود، او تلاش و مجاهدت كرد و در راه حسين(عليه السلام) پايدارى نمود و سختى ها را تحمّل نمود. او مى توانست راه دنيا را برگزيند و از حسين(عليه السلام)جدا شود، امّا اين كار را نكرد.💯 عبّاس به خاطر انتخاب بزرگى كه كرد، عبّاس شد! اين راز بزرگى عبّاس است. در روز عاشورا، دشمنان دو دست عبّاس را قطع كردند، سرگذشت عبّاس، مانند جعفر طيّار است. (جعفر طيّار در زمان پيامبر در يك جنگ، دو دست خود را از دست داد و شهيد شد، پيامبر فرمود كه خدا در بهشت به جعفر، دو بال عطا كرد. جعفر، برادر حضرت على(عليه السلام) بود). سخن در اين بود كه عبّاس دو دستش را از دست داد امّا دو بال به دست آورد. او در بهشت همراه فرشتگان پرواز مى كند. اين بهشت كجاست؟ عالم ملكوت! هر كجا كه فرشتگان مى روند، عبّاس هم مى رود، او به عرش خدا مى رود... او همراه فرشتگان است و در دنياىِ ملكوت پرواز مى كند، ملكوت كجاست؟ ملكوت، حقيقت اين دنياست، اگر كسى چشم دلش باز باشد، مى تواند پرواز عبّاس را ببيند. عبّاس، زنده است، او نمرده است، روح او در اوج زندگى است. هر كس خيال مى كند عبّاس مرده است، قرآن را قبول ندارد، قرآن مى گويد كه شهيدان زنده اند. گل سرسبد همه شهيدان، عبّاس است. او به اوج زندگى رسيده است.💚 مرده، من هستم كه اسير اين خاك شده ام، چشمم فقط اين دنياىِ خاكى را مى بيند، محبّت اين دنيا و جاذبه هاى آن، مرا كور كرده است... ... ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄ @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_هجدهم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اينجا مدينه است و من
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 آيا آن پيرمرد را مى شناسى؟ همان كه عصايى در دست دارد و به اين سو مى آيد؟ او از كوفه به مدينه آمده است و مى خواهد به خانه امام صادق(عليه السلام)برود، من هم دوست دارم با او همراه شوم. او "ابوحمزه" است، او در روزگار جوانى اش از امام سجّاد(عليه السلام) دعاى سحر ماه رمضان را شنيد و آن را براى همه نقل كرد. حالا ديگر مردم آن دعا را بيشتر به نام "دعاى ابوحمزه ثُمالى" مى شناسند.👌 درست است كه او ديگر پيرمرد شده است، امّا عشق به امام، هرگز در وجود او سرد نمى شود، او اين همه راه از كوفه آمده است تا امام صادق(عليه السلام)را ببيند...💚 اكنون او در حضور امام نشسته است، ابوحمزه در اين خانه، آرامش بهشت را احساس مى كند، به راستى چه سعادتى بالاتر از اين كه شيعه در حضور امام زمان خود باشد...😍😍🤩 لحظاتى مى گذرد... سخن از كربلا و نهر علقمه و عبّاس به ميان مى آيد، امام رو به ابوحمزه مى كند و مى گويد: ــ وقتى به كربلا رفتى، عمويم عبّاس را اين گونه زيارت كن! ــ چگونه؟ ــ كنار قبر عبّاس برو و جملاتى را كه من براى تو مى گويم، بخوان! ابوحمزه با دقّت به سخن امام، گوش فرا مى دهد تا اين جملات را به خاطر بسپارد، او مى خواهد اين سخنان را براى ديگران نقل كند تا شيعيان در طول تاريخ از آن بهره ببرند.💯 او به خوبى مى داند كه اين جملات، چه شكوه و عظمتى دارند، زيرا اين سخنان امام صادق(عليه السلام) است، سخنانى از جنس آسمان... من با دقّت به اين سخنان گوش مى دهم... از امروز به بعد، هرگاه بخواهم به عبّاس سلام كنم، اين جملات را مى گويم. اى ابوحمزه! وقتى نزديك قبرِ عبّاس ايستادى، اين گونه سخن بگو: سلام خدا، سلام فرشتگان، سلام پيامبران، سلام خوبان، سلام شهيدان و سلام راستگويان، هر صبح و شام، بر تو باد اى پسرِ اميرالمؤمنين! ... من گواهى مى دهم كه تو نهايت تلاش و فداكارى را در راه حسين(عليه السلام)نمودى و تو مظلومانه شهيد شدى... خدا به تو پاداشى بزرگ داد و به راستى كه آخرت، بهترين پاداش است. خدا لعنت كند كسانى كه تو را به قتل رساندند، خدا لعنت كند كسانى كه راه را بر تو بستند و نگذاشتند تو آب را به خيمه ها برسانى...🥺 گواهى مى دهم تو مظلومانه شهيد شدى و خدا به تو مقامى بس بزرگ عطا كرد. اى پسر اميرالمؤمنين! من به زيارت تو آمده ام، من به كربلا آمده ام تا شما را زيارت كنم...🥰 بدانيد كه دل من، تسليم شماست، من از فرمان شما اهل بيت اطاعت مى كنم، من پيرو شما خاندان هستم، زمانى كه دولت و حكومت شما فرا برسد، براى يارىِ كردن شما، آماده ام. من با شما هستم، من به شما و به رجعت شما ايمان دارم. من هرگز با دشمنان شما همراهى نمى كنم، من به بازگشت شما باور دارم و از راه و رسم دشمنان شما بيزارم... سخن امام صادق(عليه السلام) با ابوحمزه اين گونه ادامه پيدا مى كند: اى ابوحمزه! اكنون نزديك تر برو! نزديك قبرِ عبّاس بشو و چنين بگو: سلام بر تو اى بنده شايسته خدا! سلام بر تو اى كسى كه از پيامبر، على، حسن و حسين(عليهم السلام) اطاعت كردى... گواهى مى دهم كه تو به مقام كسانى كه در راه خدا با دشمنان جنگ كردند و در دفاع از دوستان خدا، همه تلاش خود را نمودند، رسيدى. خدا بهترين و كامل ترين پاداش ها را به تو عطا كند كه تو به عهد خود وفا كردى و از امام خود، اطاعت كردى... گواهى مى دهم كه تو در راه يارى حسين(عليه السلام)، نهايت تلاش خود را نمودى تا آنجا كه جانت را در اين راه فدا نمودى... تو هيچ كوتاهى در اين راه نكردى، فداكارى تو از روى آگاهى و شناخت بود، تو همواره از راه دوستان خدا پيروى كردى... اميدوارم كه خدا مرا با تو در بهشت (آنجا كه جايگاه كسانى كه فروتن است) جمع كند. 🤲اين حاجت من است. من مى خواهم در بهشت كنار تو باشم. مى دانم كه خدا مهربان تر از همه است و من به مهربانى او دل بسته ام تا اين حاجت مرا بدهد.😍 در اينجا سخن امام صادق(عليه السلام) به پايان مى رسد، من ياد گرفتم كه هر وقت خواستم عبّاس را اين گونه زيارت كنم، اين جملات را بگويم. ... ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄ @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_نوزدهم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 آيا آن پيرمرد را مى
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 من به كربلا آمده ام، كنار ضريح عبّاس ايستاده ام، زيارت نامه اى را كه امام صادق(عليه السلام) سفارش كرده اند، مى خوانم: 😍💚 "سلام خدا، سلام فرشتگان، سلام پيامبران، سلام خوبان، سلام شهيدان و سلام راستگويان، هر صبح و شام، بر تو باد اى پسرِ اميرالمؤمنين...". به فكر فرو مى روم، با خود مى گويم من در زيارت نامه عبّاس چه خواندم؟ امام صادق(عليه السلام) مى خواست به من چه پيامى بدهد؟ راست گفته اند كه يك ساعت فكر بهتر از هفتاد سال عبادت است. اكنون من هشت قسمت از اين زيارت نامه را انتخاب مى كنم و درباره آن، مطالبى مى نويسم: قسمت اوّل اين است: "اى عبّاس! من گواهى مى دهم كه تو نهايت تلاش و فداكارى را در راه حسين(عليه السلام)نمودى...".💪 عبّاس راه حسين(عليه السلام) را انتخاب كرد و تصميم گرفت تا به پيمانى كه با او بسته است، وفادار بماند، او در اين راه ،نهايت تلاش خود را نمود و سنگ تمام گذاشت.💯 اين كه من امروز در راه امام زمانم باشم، مهم است، امّا مهمتر از آن اين است كه در اين راه، سنگ تمام بگذارم و با تمام وجودم تلاش كنم. وقتى من به اداره اى مى روم مى بينم يك نفر فقط به اندازه اى كار مى كند كه از اداره اخراجش نكنند، امّا يك نفر با تمام وجود كار مى كند و از هيچ چيز فروگذار نمى كند. ميان اين دو نفر، خيلى تفاوت است.👌 عبّاس به من ياد مى دهد كه كارهاى خود را با عشقى بزرگ انجام بدهم، كارى كه با عشق همراه باشد، حتماً كارِ كاملى خواهد بود. راه و روش عبّاس، مرا از روزمره شدن زندگى باز مى دارد، كسى كه راه عبّاس را در پيش گرفته است، كم كارى نمى كند، او براى هر كارى كه دست به آن مى زند، سنگ تمام مى گذارد. اين قسمت دوم زيارت نامه است: "اى عبّاس! بدان كه دل من، تسليم شماست، من از فرمان شما اهل بيت اطاعت مى كنم، من پيرو شما خاندان هستم".🥰💖 خدا اهل بيت پيامبر را براى هدايت انسان ها برگزيد و به آنان مقامى بس بزرگ عطا كرد. خوشا به سعادت كسى كه از راه و روش آنان پيروى كند و آنان را سرمشق خود قرار دهد. خيلى ها هستند كه ادّعا مى كنند على(عليه السلام) را دوست دارند، امّا چند نفر از آنان واقعاً تسليم سخنان على(عليه السلام) هستند؟🤔🥺 على(عليه السلام) كيست؟ چقدر ما با مرام او آشنا هستيم؟ وقتى دشمنان به مرزهاى كشور اسلامى حمله مى كنند و جواهرات يك زن يهودى را (كه در سايه امنيّت جامعه اسلامى زندگى مى كند) مى ربايند، على(عليه السلام) برمى آشوبد و مى گويد: "اگر كسى از اين غصّه بميرد، او را سرزنش نكنيد". على(عليه السلام) اين قدر نسبت به آنچه در جامعه اسلامى مى گذرد، حساس است و چنين سخن مى گويد و بر سر يارانش فرياد مى زند كه چرا در خانه نشسته ايد كه دشمن با آن زن، چنان رفتار كند؟ آيا من كه خود را به بى خيالى زده ام و هزاران درد جامعه مرا به درد نمى آورد، پيرو على(عليه السلام) هستم؟ روزگارى كه ياس و نااميدى، سياهى و دين گريزى، جوانان جامعه را فرا گرفته است، وظيفه من چيست؟ اگر بى خيال به خلوت خانه ام خزيدم، پيرو چه كسى هستم؟ بايد فكر كنم... از آن روزى كه "پيرو اهل بيت بودن" را در يك عشق و اظهار علاقه خلاصه كردم، راه را گم كردم. اين چه جمله عجيبى است! چه كسى به اين نكته فكر مى كند؟ چرا در اين زيارت نامه نمى گويم: "اى عبّاس! من عاشق تو هستم"؟ چرا امام صادق(عليه السلام) به من ياد مى دهد كه چنين بگويم: "من تسليم شما و پيرو شما هستم"؟👌💚 زيرا بين عاشق بودن و پيرو بودن، خيلى تفاوت است! عاشق بودن، زحمت ندارد! امّا پيرو بودن، زحمت دارد، بايد همواره كارهاى خود را بررسى كنم و ببينم كه آيا كارهاى من با روش اهل بيت(عليهم السلام)سازگارى دارد يا نه؟ ... ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄ @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیستم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 من به كربلا آمده ام،
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اين قسمت سومى است كه من از زيارت نامه انتخاب كرده ام: "اى عبّاس! من پيرو شما هستم، زمانى كه دولت و حكومت شما فرا برسد، براى يارىِ كردن شما، آماده ام". دولت و حكومت اهل بيت(عليهم السلام) چه زمانى است؟ اين همان زمان ظهور مهدى(عليه السلام) است، من بايد براى يارى كردن مهدى(عليه السلام)آماده باشم. 💯راهى كه عبّاس آن را پيمود، راه دفاع از امامت بود، امامت امروز در مهدى(عليه السلام) جلوه كرده است، درست است كه امروز مهدى(عليه السلام) در پس پرده غيبت است، امّا سرانجام ظهور مى كند...💚😍 بار خدايا! از تو مى خواهم تا به من توفيق دهى تا در لشكر امام زمان حضور يابم و انتقام خون حسين(عليه السلام) را بگيرم.🤲 من آرزو دارم آن روز كه مهدى(عليه السلام) ظهور مى كند او را يارى نمايم، آن روز كه او با پرچمى بر خون نشسته در غم حسين(عليه السلام) مى آيد تا درد و داغ صدها ساله را التيام بخشد.✅ روز ظهور مهدى(عليه السلام)، روز پايان همه سياهى ها و پليدى ها خواهد بود، و چه شكوهى خواهد داشت آن روز! روزى كه مهدى(عليه السلام) كنار كعبه باشد و خدا فرشتگان زيادى را به مسجد الحرام مى فرستد.🕋 آن روز مسجد الحرام پر از صف هاى طولانى فرشتگان مى شود. جبرئيل با كمال ادب خدمت امام مى رسد و سلام مى كند و مى گويد: "اى سرور و آقاى من ! اكنون دعاى شما مستجاب شده است".💚😍 مهدى(عليه السلام) رو به آسمان مى كند و با تو چنين سخن مى گويد: "بار خدايا! تو را حمد و ستايش مى كنم كه به وعده خود وفا كردى و ما را وارثِ زمين قرار دادى". بعد از آن، مهدى(عليه السلام) از جاى خود برمى خيزد و ياران خود را صدا زده و مى گويد: "اى ياران من ! اى كسانى كه خدا شما را براى ظهور من ذخيره كرده است به سويم بياييد".🏃🤩 با قدرت تو، ياران مهدى(عليه السلام) يكى بعد از ديگرى، خود را به مسجد الحرام مى رسانند. همه آن ها كنار درِ كعبه دور امام جمع مى شوند... امام به كعبه، خانه تو تكيه مى زند و اين آيه قرآن را مى خواند: (بَقيَّةُ اللهِ خَيرٌ لَكُم إِن كُنتُم مُؤمِنينَ). و سپس مى گويد: "من بَقيّةُ الله و حجّت خدا هستم".🤩🤩🤩🥰🥰😍😍😍💚💚 آرى! مهدى(عليه السلام) ذخيره خدا در روى زمين است. خدا پيامبران زيادى را براى هدايت بشر فرستاد، همه آنان تلاش زيادى براى هدايت بشر انجام دادند، ولى آن ها نتوانستند كه عدالت را در همه دنيا برقرار كنند. مهدى(عليه السلام)ذخيره خداست تا عدالت واقعى را در همه جهان برپا كند. مدّتى مى گذرد، وقت آن فرا مى رسد كه لشكر مهدى(عليه السلام) به سوى مدينه حركت كند، هر لشكر و سپاهى براى خود، شعارى را انتخاب مى كند. وقتى لشكر مهدى(عليه السلام) مى خواهد حركت كند همه يك صدا فرياد مى زنند: يا لَثاراتِ الحُسَينِ اى خون خواهان حسين(عليه السلام)! مهدى(عليه السلام) مى داند كه صدها سال است شيعه براى حسين(عليه السلام) اشك ريخته است. آرى! اين نام حسين(عليه السلام) است كه دل ها را منقلب مى كند... خدايا! من دوست دارم كه آن روز در ميان آن لشكر باشم و همراه با آنان فرياد برآورم: "يا لَثاراتِ الحُسَينِ". آيا مرا به اين آرزويم مى رسانى؟🥺😍 شنيده ام كه تو گروهى از بندگان خوبت را كه از دنيا رفته اند، زنده مى كنى تا به آرزويشان برسند. آن ها زنده مى شوند و مهدى(عليه السلام) را يارى مى كنند. اگر در تقدير تو چنين است كه من قبل از ظهور مهدى(عليه السلام) از دنيا بروم، از تو مى خواهم مرا زنده كنى تا امام خويش را يارى كنم... اين قسمت چهارم زيارت نامه است: "اى عبّاس! من به شما و رجعت شما باور دارم ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_یکم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اين قسمت سومى است
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 منظور از رجعت چيست؟ عبّاس همراه با امام حسين(عليه السلام)قبل از قيامت، به دنيا باز مى گردد 😍و در اين دنيا حكومت مى كند. "رجعت"، همان زنده شدن دوباره بندگان خوب خدا مى باشد، خدا آنان را (قبل از برپا شدن قيامت) زنده خواهد نمود تا بر اين دنيا حكومت كنند، آرى! باور داشتن به رجعت، نشانه شيعه واقعى بودن است.💚💗 مى دانم كه قرآن هم از رجعت سخن گفته است. من آيه 259 سوره بقره را خوانده ام:(أَو كَالَّذِى مَرَّ عَلَى قَريَة وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَام ثُمَّ بَعَثَهُ...). در اين آيه، قرآن داستان عُزَير (يكى از پيامبران) را بيان مى كند: او از شهرى عبور كرد كه استخوان هاى مردگان زيادى در آنجا افتاده بود. آن شهر ويران شده بود. او مدّتى به آن استخوان ها و جمجمه ها نگاه كرد و با خود گفت: در روز قيامت، خدا چگونه اين مردگان را زنده خواهد نمود؟ در اين هنگام، خدا به عزرائيل دستور داد تا جان او را بگيرد، مرگ عُزَير فرا رسيد. صد سال گذشت. خدا بعد از صد سال، دوباره او را زنده كرد، او به سوى شهر خود حركت كرد، وقتى به شهر خود رسيد ديد همه چيز تغيير كرده است، آرى!صد سال گذشته بود، همسر او از دنيا رفته بود و... آرى! رجعت، همان زنده شدن بعد از مرگ است و قرآن از رجعت و زنده شدن دوباره عُزَير سخن گفته است. خدايى كه من او را مى پرستم به هر كارى تواناست، او وعده داده است كه بار ديگر، عبّاس را به اين دنيا بازگرداند. عبّاس همراه با امام حسين(عليه السلام)در اين دنيا حكومت مى كند، خدا به وعده هاى خود عمل مى كند.💯👌👌 قسمت پنجم زيارت نامه اين است: "اى عبّاس! خدا لعنت كند كسانى كه با شما دشمنى كردند... از راه و رسم دشمنان شما بيزارم...". من براى زندگى در اين دنيا، دو راه بيشتر ندارم، يا بايد به حزبِ خدا بپيوندم يا به حزبِ شيطان. وقتى من از دشمنان شما بيزارى مى جويم، از شيطان و حزب او و دوستانش بيزار شده ام. من مى دانم كه دين، هم اصول دارد و هم فروع. "تولّا" و "تبرّا" از فروع است، تولّا، يعنى با دوستان خدا دوست بودن! تبرّا، يعنى با دشمنان خدا دشمن بودن! مگر دين چيزى به غير از دوست داشتن و دشمن داشتن مى باشد؟ دين يعنى اين كه دوستان خدا را دوست بدارى و دشمنان خدا را هم دشمن بدارى.👌 تبرّا، يعنى شيطان ستيزى و شيطان گريزى! تبرّا، يعنى بى رنگى تمام جاذبه ها و جلوه هاى شيطانى در زندگى من! تبرّا، براى هميشه، بريدن از همه پليدى ها و پيوستن به همه خوبى ها مى باشد. من به مسلمانانى كه در زمان هاى گذشته بوده اند، احترام مى گذارم و فقط از گروهى كه با اهل بيت دشمنى كردند، بيزارى مى جويم، من هرگز ناسزا و دشنام به كسى نمى گويم. لعن با دشنام فرق مى كند، خدا در قرآن از دشنام دادن نهى نموده است، امّا در قرآن، ستمكاران لعنت شده اند.👌 من در اينجا گروهى را لعنت مى كنم كه بر خاندان پيامبر، ظلم و ستم روا داشتند و خون آنان را بر روى زمين ريختند.🥺 ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_دوم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 منظور از رجعت چيس
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اين قسمت ششم زيارت نامه است: "سلام بر تو اى بنده شايسته خدا".💞 چرا عبّاس به اين مقام رسيد؟ آيا براى اين كه او فرزند على(عليه السلام) يا برادر حسين(عليه السلام)بود؟ هرگز. على(عليه السلام) فرزندان ديگرى هم داشت، حسين(عليه السلام) هم برادران ديگرى داشت، پس چرا در ميان آنان، عبّاس به اين جايگاه بزرگ رسيد؟ اين جمله راز مهمى را آشكار مى كند. اين بزرگ ترين مدال افتخار عبّاس است!💝 "بندگى خدا". عبّاس، بنده شايسته خدا بود. بندگى او بيش از ديگران بود و براى همين خدا به او اين مقام را عطا كرد و او "باب الحوائج" شد و مقامش از همه شهيدان بالاتر شد، همه شهيدان در طول تاريخ بشر آرزو دارند كه اى كاش مقام عبّاس را مى داشتند. خدا به پيامبران و امامان، مقام عصمت داده است، بعد از آنان، اوّلين كسى كه به بالاترين مقام بندگى رسيد، عبّاس بود، هيچ كس نمى تواند به جايگاه عبّاس برسد زيرا هيچ كس نمى تواند مانند عبّاس بندگى خدا را بنمايد. ديگر وقت آن است كه درباره "بندگى" مقدارى توضيح بدهم، بندگى اين است كه من كارى را براى خدا انجام بدهم و از ريا و خودنمايى دورى كنم و دقّت كنم كارهاى من با دين مطابق باشد.👌 اگر نماز مى خوانم يا به فقيرى كمك مى كنم، بايد فقط خشنودى خدا را در نظر بگيرم و قصد من رياكارى نباشد، كسى كه كارى را براى ريا انجام مى دهد، از رحمت خدا دور مى شود.💯 گاهى پيش مى آيد كه بين دو راهى مى مانم، دو كار خوب در مقابل من است، من آن دو كار را براى خدا مى خواهم انجام بدهم و هر دو كار هم در دين سفارش شده است، در اينجا بايد كارى را كه مهمتر است و اهميت بيشترى دارد، انجام دهم. اگر من لب دريا باشم و صداى اذان را بشنوم، از طرف ديگر، فرياد كسى را بشنوم كه دارد غرق مى شود🏊 و كمك مى خواهد، بايد به كمك او بروم. اگر در آن لحظه نماز بخوانم، عبادت كرده ام امّا بندگى نكرده ام، خدا از من مى خواهد كه جان يك انسان را بر نماز مقدّم بدارم. من بايد حواسم را جمع كنم و كار مهم تر و لازم تر را انجام بدهم! كسى كه پزشك ماهرى است و مى تواند شاگردان خوبى تربيت كند و صدها نفر مثل خود را آموزش بدهد، چه كار بايد بكند؟ اگر او به مطب برود و بيماران را درمان كند، كار او، عبادت هست، امّا اين عبادت او، روحِ بندگى ندارد، او بايد به دانشگاه مى رفت و وقت خود را صرف تربيت شاگردان مى كرد. هر كس به اين سه نكته توجّه كند به راز بندگى رسيده است: اخلاص، پيروى از دين، انجام كار مهم تر. بعد از ظهر عاشورا عبّاس براى آوردن آب به سوى علقمه حركت كرد. عبّاس اهميت اين موضوع را درك كرد، شايد اگر او به سپاه كوفه هجوم مى برد، مى توانست به ظاهر موفّق تر باشد، امّا او به موفّقيت فكر نكرد، او مى دانست كه كدام كار، اهميت بيشترى دارد، تشنگى در خيمه ها بيداد مى كرد، او مشك را بر دوش گرفت و به سوى علقمه رفت، مشك را پر از آب كرد و به سوى خيمه ها حركت كرد. وقتى دشمن او را محاصره كرد، او مى توانست مشك را رها كند و با آنان پيكار كند، امّا در آن شرايط، اطاعت فرمان امامش از همه چيز مهمتر بود. او اين اهميّت را درك كرد، او موفّق نشد آب را به خيمه ها بياورد، امّا مدال بندگى را به دست آورد. خيلى ها كار خوب انجام مى دهند، امّا چه كسى كار مهمتر را انجام مى دهد؟ چه كسى كار مهمتر را تشخيص مى دهد و آن را انجام مى دهد؟ معلوم است هر كس كه پيرو عبّاس است چنين مى كند. من بر سر دو راهى قرار دارم، دو كار خوب و زيبا. يك كار را اگر انجام بدهم، مردم مرا تشويق مى كنند و موفّقيت مرا جشن مى گيرند، امّا يك كار مهم ترى روى زمين مانده است، اگر من آن را انجام بدهم، مردم مرا تشويق نمى كنند، چرا كه اهميت آن را درك نكرده اند و چه بسا كه بر من، سنگ هم بزنند. در اينجا چه بايد بكنم؟ من راه خود را از تو گرفته ام، من از تو آموخته ام كه كار مهم تر را انجام بدهم. اى عبّاس! تو به من ياد دادى كه اين قدر به موفّقيت و پيروزى فكر نكنم، من بايد به اهميت كارها بيش از همه چيز فكر كنم، اگر اهميت كارى را درك كردم، آن را آغاز كنم، هر چند ممكن است آن را به پايان نرسانم. اين فرياد تو در دل تاريخ است، به نظر من، اين زيباترين پيام تو براى انسانيت است: "تلاش براى انجام كار مهم، مهم تر از پيروزى و موفّقيّت است". اى عبّاس! تو باب الحوائج هستى. امروز حاجت مهمّى دارم. حاجت من اين است: "ياريم كن بتوانم كار مهم تر را زودتر از ديگران تشخيص دهم". ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_سوم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اين قسمت ششم زيار
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اين قسمت هفتم زيارت نامه است: "اى عبّاس! تو در راه حق فداكارى كردى و اين فداكارى تو از روى آگاهى و شناخت بود".👌 در اينجا به آگاهى و شناخت عبّاس اشاره شده است، امام صادق(عليه السلام) در سخن ديگر از عبّاس اين گونه ياد مى كند: "عموى ما، عبّاس داراى شناخت و بصيرت بود". چرا اين شناخت و آگاهى، اين قدر مهم است؟ من بايد به اين موضوع فكر كنم. فرض كنيد كه از جايى عبور مى كنم و مى ببينم چند نفر دارند با عجله، آجرها را بالا مى اندازند و ساختمانى را مى سازند، من به آنان رو مى كنم و مى گويم: چه مى سازيد؟ مى گويند: نمى دانيم. 😐🤔مى گويم: آيا نقشه اى داريد؟ در جواب مى گويند: نه. مى گويم: پس چه مى كنيد؟ چرا اينجا ديوار مى سازيد؟ مى گويند: "به ما گفته اند:حركت كن، خود راه به تو مى گويد چه بايد كرد.ماشروع به ساختن كرده ايم، به زودى خواهيم فهميدكه چه مى سازيم".!! اين چه حكايتى است؟ چرا آنان اين مسير را مى روند: "عمل، هدف". هر كس كه قدرى فكر كند مى داند كه بايد اوّل، هدف راشناخت، سپس به عمل پرداخت.💯 من بايدهدف خودراپيدا كنم، بعد ازآن طرح و نقشه اى آماده كنم و سپس كار خود را آغاز كنم. وقتى من بدون فكروانديشه، كارى را آغاز كنم، اين كارمن براى ديگران خوب است،شايد عمل من، بهشت راهم بسازد، امّا اين بهشت براى ديگران است، نه براى من! وقتى من چشم خود رامى بندم و كوركورانه دنبال ديگران مى روم به خودم خيانت كرده ام، چرا ديگرانى كه همانند من هستند بايد براى من تصميم بگيرند وبه جاىِ من،فكر كنند؟ چرا من بايد طبق تصميم آنان عمل كنم؟ مگر مغزِ من درسر آنان است كه آنان براى من، تصميم مى گيرند؟! اين كار آسانى است كه ديگران برايم تصميم بگيرند و من دنبال آنان بروم، امّا من بااين كار، خودم رااز دست مى دهم واستعدادهاى خود را تباه مى كنم و با خودم بيگانه مى شوم. يك عمر كار و تلاش مى كنم و سرانجام مى فهمم كه با خود بيگانه ام و دل مرده ام.🫥 خدا به من قدرت فكر و انديشه داده است، من بايد قبل ازهرچيز به خلوت بروم وفكر كنم. آنانى كه مى خواهند از من فقط يك گوش بسازند و به جاى من فكر كنند، مرابا خودم بيگانه مى كنند،نتيجه اين كار آنان اين است كه من از درون، تهى مى شوم. وقتى من از درون، تهى شدم، به راحتى هر سخنى را مى شنوم و از آن، اطاعت مى كنم. وقتى من ازفكر ديگران پر شدم، به راحتى به دام آنان مى افتم،🤌كسى كه ازدرون،تهى شده است، نياز داردكه ازديگرانى كه همانند او هستند، سؤال كند و ازآنان، راه رابپرسد. به درخت نگاه مى كنم،درخت در زمستان آرام است ودرزمين، ريشه مى دواند، وقتى فصل بهار فرامى رسد، جوانه مى زند و شكوفه مى دهد.ميوه دادن درخت به خاطر اين است كه در زمستان ريشه دوانده است،او ازدرون پر مى شود و براى همين است كه استوار باقى مى ماند، امّا بوته اى كه ريشه ندارد، با بادى از جا كنده مى شود🌿 و پاييز كه فرا مى رسد، نابود مى شود.🍂 بايد در كسب علم و معرفت تلاش كنم و به شناخت برسم وريشه بدوانم وازدرون پر شوم، اينجاست كه ديگر از برون پر نمى شوم و مى توانم استوار بمانم.✌️👌 اگر من از درون پر نشوم، هميشه نياز دارم كه كسى به من نيرو بدهد و وقتى كه كسى پشتيبانم نباشد، مى افتم. روزى براى ديدن درخت سروبزرگى رفتم كه در پنجاه كيلومترى شهر من بود،درختى باشكوه كه به اوج آسمان رفته بود. كنار آن درخت كه بودم، سنگى🪨برداشتم و با قدرت آن رابه سوى آسمان پرتاب كردم.سنگ بالاوبالا رفت، به اندازه آن درخت، اوج گرفت، امّا سپس سقوط كرد. آرى،سنگ تاآنجا بالا رفت كه پشت سرش، نيرو بود، وقتى اين نيرو تمام شد، سقوط كرد. آنجا بود كه من به فكرفرو رفتم، آيا حركت من، حركت سنگ است ياحركت درخت؟ سنگ از درون به حركت نرسيده است،از بيرون به او نيرو وارد كردم، تا زمانى كه نيرو بود، به جلو مى رفت ولى باسرعت سقوط كرد،امّا درخت ابتدا ريشه دواند، در سكوت و خلوت رشد كرد،سپس به سوى آسمان حركت نمود، سال هاى سال است كه اين درخت، استوار ايستاده است وهررهگذرى رابه سوى خود فرا مى خواند. من هم بايد مثل درخت باشم، 🌳از درون بجوشم و خودم حركت كنم، اين گونه است كه بزرگ مى شوم و مى توانم براى خود و جامعه مفيد باشم. اين جاودانگى وايستادگى رادرخت ازكجا به دست آورده است؟معلوم است از ريشه دواندن. عبّاس به من يادمىدهدكه به شناخت و آگاهى،بيش ازهمه چيزاهميت بدهم،وقتى من به شناخت رسيدم، حركت را آغاز مى كنم، آن وقت است كه ديگر هيچ چيز نمى تواند مرا از راهى كه انتخاب كرده ام،دلسرد سازد!👏👌 ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_چهارم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اين قسمت هفتم ز
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 شب عاشورا شمر نزد عبّاس آمد و براى او امان نامه آورد، عبّاس امان نامه او را نپذيرفت و وسوسه هاى شمر در دل او اثر نكرد، زيرا او از درون پر شده بود و مانند درخت، ريشه دوانده بود. در ميان راه مكّه تا كوفه، گروه زيادى از كاروان حسين(عليه السلام) جدا شدند، وقتى خبر مسلم بن عقيل به حسين(عليه السلام) رسيد، حسين(عليه السلام) همه را به حضور طلبيد. اين حادثه در منزل گاهى به نام "زُباله" روى داد. عصر روز چهارشنبه، بيست و سوم ذى الحجّه بود، عدّه اى از روى احساس و شور به حسين(عليه السلام) پيوسته بودند، آنان مانند همان سنگى بودند كه بايد نيرويى آنان را به راه مى انداخت. وقتى آن ها خبر شهادت مسلم را شنيدند دو دل شدند.🫤😵‍💫 حسين(عليه السلام) تصميم گرفت كه براى آنان سخن بگويد، ❤️حسين(عليه السلام) به آنان چنين گفت: "اى همراهان من! بدانيد كه مردم كوفه ما را تنها گذاشته اند. 😢هر كدام از شما كه مى خواهد برگردد، برگردد و هر كس كه طاقت زخم شمشيرها را دارد بماند" سخن حسين(عليه السلام) خيلى كوتاه و روشن بود، و همه پيام آن را به خوبى فهميدند، عده زيادى سرد شدند، شورها و احساس ها به خاموشى گراييد و آنان از حسين(عليه السلام)جدا شدند.🥺😧 آنان تا نيمه راه همراه حسين(عليه السلام) آمده بودند، امّا اين همراهى با شناخت و آگاهى همراه نبود، براى همين راه خود را جدا كردند و به دنياى خود پيوستند و حسين(عليه السلام)را تنها گذاشتند💯 اين هشتمين قسمتى است كه من از زيارت نامه انتخاب كرده ام: "اى عبّاس! اميدوارم خدا بين من و تو در بهشت، در آنجا كه جايگاه اهل تواضع و فروتنى است، جمع كند". در اين سخن فكر مى كنم، گويا در اين سخن، راز مهمى نهفته است، كسانى كه اهل تواضع و فروتنى هستند در بهشت با عبّاس خواهند بود. چرا از ميان اين همه صفت هاى خوب، فقط به فروتنى اشاره شده است؟ چرا از علم و عبادت، ايثار و... سخنى به ميان نيامده است؟🤔 چراكسانى كه فروتن باشند، در بهشت با عبّاس خواهند بود؟ چه رازى در اين فروتنى است؟ من مدّت ها به اين موضوع فكر كردم. يك شب تا به سحر انديشه كردم، مى خواستم به راز اين سخن پى برم. نمى دانم چه شد كه به ياد فرعون افتادم. سؤال كردم: چرا فرعون، ادّعاى خدايى كرد؟ چرا او به اين جا رسيد و مردم مصر را فريب داد و آنان را به پرستش خود فرا خواند؟ از خود پرسيدم: اگر من هم در آن فضا قرار مى گرفتم، شايد همان ادّعا را مى نمودم، الآن در محيط خانه و محل كار خود، فرعون كوچكى هستم. خودخواهى من در محيط كوچكى كه در آن هستم، جلوه مى كند، اين خودخواهى، همان خودخواهى فرعون است، فقط مصرِ من، كوچك است و مصرِ فرعون، يك كشور بود! يك روز، صبح زود مى خواستم به مسافرت بروم، سوار اتوبوس شدم، اتوبوس خالى بود، من روى اوّلين صندلى نشستم، راننده فرياد زد: "از اينجا بلند شو و آنجا بنشين". گفتم: "اينجا جاى كسى است؟"، گفت: "نه، امّا من مى گويم تو آنجا بنشين". اين راننده، خودخواهى خود را نشان داد، فقط مصر او، همان اتوبوس او بود! اگر به او پادشاهى مصر را مى دادند، مانند فرعون ادّعاى خدايى مى كرد.😓 وقتى كه شيطان گناهى را در چشم من زيبا جلوه مى دهد، آن وقت است كه من خود و هر كارى را كه انجام مى دهم بر حقّ مى دانم، من خودم را دوست دارم، رياست و ثروت و خانواده خود را دوست دارم، وقتى آن ها را در خطر ببينم، چه كار خواهم كرد؟ شيطان 😈از همين راه مى آيد و كار مرا، حق جلوه مى دهد. آنان كه حسين(عليه السلام) را كشتند، خيال مى كردند كه كارِ خوبى مى كنند...😧😳 ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_پنجم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 شب عاشورا شمر نزد
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اكنون وقت اين سؤال است: چه چيزى به من در راه خدا، استقامت مى دهد؟ چه چيزى مرا از آن گناهان بزرگ دور مى كند؟ من بايد به چه چيزى اميدوارباشم؟🤔 آنان كه حسين(عليه السلام) راكشتند،خود را مسلمان مى دانستند وبه خيال خود،نماز هم مى خواندند.😞 معلوم مى شود من نمى توانم به عبادت خود، اميدوار باشم! شنيده ام كه شيطان سال هاى سال، خدا را عبادت كرد، او دو ركعت نماز خواند كه چهار هزار سال طول كشيد.🤯 يك نماز او، چهار هزار سال طول كشيد! پس چرا اين عبادت، باعث رستگارى او نشد؟ من نمى توانم به كارهاى خوب خودم اميد داشته باشم، من با هيچ گناهى فاصله ندارم، ترس بر دل من سايه مى افكند، من چه بايد بكنم؟😰 يكى به من مى گويد: بايد نماز شب خواند و همه عبادت ها را انجام داد، يكى مى گويد: بايد به فقيران كمك كرد و به خلق خدا خدمت كرد. من مى دانم كه اگر همه اين كارهاراانجام بدهم،باز ممكن است دچار غرور شوم، مگر چه چيزى شيطان راهلاك كرد؟او كه هزاران سال، عبادت كرده بود، وقتى خدا از او خواست تا بر آدم(عليه السلام) سجده كند، اين كار رانكرد، او دچار يك غرور شد واين غروراو را بيچاره كرد.👌 كدام راه مرا به خدا نزديك مى كند؟ راه عبادت؟ شيطان هم هزاران سال، عبادت كرد؟ به راستى راه سعادت كدام است؟ من مى دانم كه اگر عبادت كنم وبه غرورگرفتار شوم ازخدا دور مى شوم. رسيدن به مهربانى خدا، فقط از راه "فروتنى" ممكن است،براى همين است كه در اين زيارت نامه چنين مى خوانم:كسانى كه اهل تواضع و فروتنى هستند دربهشت باعبّاس خواهند بود. اگر من عبادت كردم و از دستورات دين اطاعت كردم، نبايد فكر كنم كه ديگر به رحمت خدا رسيده ام، گاهى من بااطاعت و عبادت، گرفتارى خود را زيادتر مى كنم،غرور من زيادتر مى شود، همانگونه كه شيطان به غرور گرفتار شد. من بايد به جاى غرور، دل شكسته باشم! بايد فروتن باشم و با تمام وجود از خدا، يارى بخواهم،من بايد حس شرمسارى ازخدا داشته باشم...💯 شيطان يك عمر عبادت كرد، امّا به خاطر غرور خود از درگاه خدا دور شد، خيلى از گناهكاران هم وقتى توبه واقعى كردند، خدا گناه آنان را به خوبى ها تبديل نمود.عبادتى كه باغرور و تكبر همراه باشد، ارزشى ندارد، آن چيزى كه خدا از من مى خرد، همان فروتنى و دل شكستگى من است، لطف خدا به دل هاى شكسته، بسيار نزديك است، اين دل ها، حرم خدا مى باشند.💚 وقتى من درمقابل خداى خود، نهايت تواضع را داشته باشم، زمينه ريزش فضل خدارادر خود ايجاد كرده ام و مى توانم عنايت او را به ثمر بنشانم. خدا موسى(عليه السلام) رابه پيامبرى برگزيد و از او خواست تا مردم را به سوى راه راست هدايت كند،خدا او را به عنوان "كليم الله" انتخاب نمود، "كليم الله" يعنى كسى كه خدابا او سخن مى گويد،اين مقامى بس بزرگ بود. موسى(عليه السلام) دوست داشت بداندكه چرا خدااين مقام رابه اوداده است؟ يك روز خدا به اوچنين گفت: ــ اى موسى!آيا مى دانى چراتورابه اين مقام رساندم و تورابرگزيدم؟ ــ نه. ــ من درميان بندگان خودجستجو كردم،ديدم تو از همه آنان تواضع وفروتنى بيشترى دارى.✅ توصورت خودرادرمقابل عظمت من، برخاك مى گذارى،براى همين من تورا انتخاب نمودم.🥰 اگر موسى(عليه السلام) به اين مقام بزرگ رسيدبراى اين بودكه درمقابل خدا، بيش از همه فروتنى مى كرد.رازجذب مهربانى خدا درهمين فروتنى است. وقتى كه من دعايى مى خوانم و حالى به من دست مى دهد،چه بسا اين حال خوش،باعث غرور من مى شود،خوشا به حال كسى كه اين حال خوش راندارد، امّا دلش از غرور خالى است! وقتى اشكى ازچشم من جارى مى شود،چنان دچار غرور مى شوم كه فكر مى كنم بايد فرشتگان مرا برروى دست بگيرند! 😳 اين چه خيال باطلى است! اشكى كه بعد از آن، چنين انتظارى درمن ايجاد شود، بلاىِ رشد من است. به راستى كه حالت من، چقدر عجيب است، من راه راگم كرده ام! چندركعت نماز مى خوانم و چند قطره اشك مى ريزم، آن وقت خيال مى كنم چه بنده خوبى شدم و ديگر خدا بايدبه سخن من گوش كند. 🤨 اين غرور، روح و جان مرا به تباهى میكشاند. خدا مى داند كه اين غرور چقدر براى بنده اش ضرر دارد، خدا به بنده اش مهربان است. بنده او هر شب براى نماز شب بيدار مى شود و در تاريكى شب، نماز مى خواند، خدا مى داند كه اگر او امشب هم بيدار شود، دچار غرور خواهد شد، براى اين كه او رااز غرور نجات بدهد، خواب او را سنگين مى كند. چند ساعت مى گذرد، آفتاب طلوع مى كند، آن بنده از خواب بيدار مى شود، مى بيند كه نماز صبح او هم قضا شده است.او از خودش ناراحت مى شود و برخودش خشم مى گيرد، در او حالت شكستگى پيش مى آيد، او از خودش جدا مى شود، از غرورش فاصله مى گيرد و از تباهى نجات پيدا مى كند.✅💯 ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_ششم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اكنون وقت اين سؤال
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 آرى،اين حالت غم واندوه اوازحال خوشى كه درنماز شب به اودست مى داد،ارزش بيشترى دارد!اگر او امشب بيدار مى شد ونماز شب مى خواندواشك مى ريخت،دچار غرورمى شد.✅ من بايد بااين دعاى امام سجّاد(عليه السلام) آشناشوم وآن راهمواره زمزمه كنم:"بارخدايا! وقتى مرا نزد مردم بزرگ مى كنى، به همان اندازه مرادرنزد خودم،كوچك وفروتن نما!".🤲 اين دعا چقدرحرف براى گفتن دارد،وقتى من درنزدخودم، خوار و زبون باشم، به راز سعادت دست يافته ام، كسانى كه خودرابزرگ مى بينند ودچار غرور مى شوند،از سعادت دور شده اند. من بايدتلاش كنم كه همواره فروتن باشم! اين چه دردى است كه وقتى چندركعت نماز خواندم، خيال مى كنم ازآسمان آمده ام و ديگر خودرابالاترازديگران مى دانم؟😐😳 من بايد به فروتنى درون خودرسيده باشم،اگر اين فروتنى نباشد،غرور مرا از پاى درمى آورد، همان گونه كه شيطان بعداز هزاران سال عبادت ازدرگاه خدادور شد.💯 بارديگر اين جمله زيارت نامه رامى خوانم:"اى عبّاس!اميدوارم خدا بين من وتودربهشت، در آنجا كه جايگاه اهل تواضع و فروتنى است، جمع كند". من رازاين سخن رافهميدم،ازخدامى خواهم مرا همواره فروتن قرار دهد و ازغرور نجاتم دهد. عبّاس دراوج شجاعت و قدرت بود ولى دلى شكسته و فروتن داشت،او هرگز دچارغرور نشد واين رازجاودانگى اوست.كسى كه پيرو عبّاس است، مانند او دلى فروتن داردوازغرور به دور است.👌 نمى دانم نام"زيارت ناحيه"را شنيده اى؟ اين زيارت راحضرت مهدى(عليه السلام) بيان كرده اند و در آن از همه شهداى كربلا نام برده اند و به آنان سلام كرده اند و از حوادث جانسوز روز عاشورا هم سخن گفته اند. يك روز من اين زيارت رامطالعه كردم، مى خواستم ببينم در آن،درباره عبّاس چه مطلبى ذكر شده است. اين جملاتى است كه در"زيارت ناحيه"درباره عبّاس آمده است:"سلام برعبّاس پسر اميرالمؤمنين! همان كه جانش رادرراه برادرش فدانمود وازديروزش براى فردايش بهره گرفت و خودراسپر بلاى برادر نمود...".💯🥀 اكنون به اين جمله فكر مى كنم: "عبّاس از ديروزش براى فردايش بهره گرفت".اين جمله، چه معناى بزرگى درخود نهفته دارد: عبّاس از دنيايش براى آخرتش، بهره گرفت". عبّاس ازدنيايش براى آخرتش، بهره گرفت". دراينجا،"آخرت گرايى"ويژگى مهم عبّاس معرفى شده است. عبّاس ازدنيا عبوركرده بود ودنيارابه خوبى شناخته بودودلش رااز محبّت به آن، خالى كرده بود، كسى كه عاشق دنيا شد و به لذّت هاى زودگذر آن، دلبسته گرديد،دلش سياه مى شودوراه سعادت راگم مى كند.🕳 خوشا به حال كسى كه بداند زندگى دنيادر برابرزندگى آخرت ونعمت هاى آن، بى ارزش است.ثروت ومال دنيا به زودى نابودمى شود وامّانعمت آخرت هميشگى است،كسى كه وارد بهشت شود، براى هميشه ازنعمت هاى زيباى آنجا بهره مند مى شودواين سعادت بزرگى است.😍💚 آرى،زندگى اين دنيا،فقط بازيچه اى فريبنده است. زندگى واقعى درسراى آخرت است، اگر انسان ها مى دانستند كه دنيا،خانه نابودى است،هرگزبه آن دل نمى بستند. قرآن ازاين حقيقت پرده برداشته است: "زندگى دنيا،فقط بازيچه اى فريبنده است". عبّاس اين حقيقت رابه خوبى درك كرده بود. قرآن برسرانسان ها فريادمى زند كه اگرزن، فرزند و مال دنيا،بُت آنان بشوند،آنان ضررمى كنند،زيراآنان به يك زندگىِ پست،دل خوش كرده اند!يك زندگى كه درآن فقط عشق به دنيا باشد، زندگى پست وحقيرى است. به راستى من چه زمانى بيدار خواهم شد؟ وقتى كه مرگ به سراغم آيد،آن روز من بايد همه ثروت و دارايى خودرا بگذارم وازاين دنيا بروم،آن وقت مى فهمم كه حقيقت دنيا، چيزى جزيك بازى نبوده است وفقط زندگى آخرت است كه زندگى واقعى است، زندگى آخرت، هرگزتمام شدنى نيست!ابدى است. دنيا چيزى جز بازيچه اى فريبنده نيست،😞 مردمى جمع مى شوندوبه پندارهايى دل مى بندند، آنان همه سرمايه هاى وجودى خويش را صرف آن پندارها مى كنندوپس ازمدّتى،همه مى ميرند و زيرخاك پنهان مى شوندوهمه چيز به دست فراموشى سپرده مى شود  ! عبّاس به خوبى دنياراشناخت،ازاين دنيا براى خود توشه ايمان وعمل صالح برگرفت،توشه اى كه هرگز نابودنمى شود. من هم بايد به اين درك وآگاهى برسم،بايداز دنياتوشه برگيرم،ايمان وعمل نيكو،گنجى است پربها كه زندگى جاويددربهشت رابراى انسان به ارمغان مى آورد. عبّاس،آخرت گرابود نه دنياگرا! هر كس كه اين ويژگى رادرخود تقويت كند مى تواندادّعاكندكه پيرو عبّاس است. عبّاس بر سر من فريادمى زند:توبه اين دنيا آمده اى تا به سوى كمال بروى،ارزش تو ازهمه دنيا بالاتر است، چرا شيفته دنيا شده اى؟چرا دل خودرااسير اين دنياىِ خاكى كرده اى؟تو مسافرى هستى كه بايدبروى،دنيامنزل تو نيست، تو بايدچند روزى دراينجا بمانى،توشه اى برگيرى وبروى! ...       ┄┅┅✿⚫️♡🥀♡⚫️✿┅┅┄           @Atashe_entezarr313 🥀 🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀🖤🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_هفتم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 آرى،اين حالت غم و
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 لحظه اى فكر مى كنم، مى بينم همه انسان ها در اين دنيا در جستجوى آرامش هستند، آنان خيال مى كنند با ثروت بيشتر به آرامش مى رسند، آنان هر روز بر ثروت خود مى افزايند، امّا زهى خيال باطل!😏 دنيا به هيچ كس آرامش نداده است. دنيا دل ها را مى فريبد و به هيچ كس وفا نمى كند، وقتى به آن مى رسم، از من جدا مى شود، مرا رها مى كند و با دلى پر از حسرت، تنها مى مانم. انسانى كه شيفته دنياست، آرامش ندارد، هرگز سيراب نمى شود، چه كسى با آب دريا، تشنگى اش برطرف شده است؟🧐 من سوار بر كشتى زندگى ام، از درياى دنيا عبور مى كنم، تشنه مى شوم، بايد به دنبال آب شيرين بگردم، آب شور دريا، مرا تشنه تر مى كند. اگر من به دنبال آرامش هستم، بايد راه كسب آن را بفهمم، خدا دل مرا بزرگ تر از همه جهان آفريده است، دنيا و هر آنچه در اين دنياست، نمى تواند به من آرامش بدهد.💯 اگر من اهل معرفت شوم، خودم و دنيا را بشناسم، بفهمم مسافرى هستم كه بايد به وطن خود بازگردم، ديگر اسير دنيا نمى شوم. مانند عبّاس، آخرت گرا مى شوم. اى عبّاس! تو ياريم كن تا من به دنيا دل نبندم، كمكم كن تا بفهمم كه من براىِ ماندن نيستم، اگر بمانم، نابود مى شوم،من بايد مانند آب جارى باشم، بايد بروم، به فكر سفر باشم، مانند تو از اين دنيا، توشه برگيرم...💚 مناسب مى بينم در اينجا درباره نام، لقب ها و كُنيه عبّاس را بنويسم: 1  .  عبّاس وقتى فرزند اُمّ  البَنين به دنيا آمد، على(عليه السلام) نام او را "عبّاس" نهاد، در زبان عربى به كسى كه در مقابل دشمن با چهره اى جدّى ظاهر شود، "عبّاس" مى گويند.💯 عبّاس در كربلا در مقابل دشمنان با چهره اى جدّى و در هم كشيده ظاهر شد، شب عاشورا وقتى شِمر براى او امان نامه آورد، عبّاس او را لعنت نمود و هرگز به سخن او توجّهى نكرد.👌 2  .  ابوالفضل عبّاس را بيشتر به كُنيه "ابوالفضل" مى خوانند. در ميان عرب ها رسم است كه هر كسى، يك كُنيه براى خود دارد. شايد بتوان گفت كه كُنيه چيزى شبيه به اسم دوم براى يك شخص است. براى مثال نام امام اوّل شيعيان، على(عليه السلام) مى باشد و كنيه او "ابوالحسن" مى باشد. ابوالحسن يعنى پدرِ حسن. وقتى كه اوّلين فرزند على(عليه السلام)به دنيا آمد، على(عليه السلام) نام او را "حسن" نهاد، بعد از آن بود كه كنيه على(عليه السلام) چنين شد: "ابوالحسن" يعنى كسى كه پدرِ حسن است. اين يك قانون است كه كنيه مردان با واژه "پدر" شروع مى شود. ذكر اين نكته لازم است: "عبّاس" اسم است و "ابوالفضل" كُنيه است. وقتى عبّاس ازدواج كرد، خدا به او پسرى داد، عبّاس نام او را "فضل" نهاد، بعد از آن بود كه عبّاس را به كنيه "ابوالفضل" خواندند، يعنى كسى كه پدرِ فضل است. 3  .   ماه بنى هاشم (قمر بنى هاشم) عبّاس مردى خوش سيما و خوش صورت بود و براى همين او را به اين لقب مى خواندند. منظور از "بنى هاشم"، خاندان پيامبر مى باشند، او زيباترين مرد اين خاندان بود.💚 همچنين او قدى بلند داشت، به صورتى كه وقتى سوار بر اسب مى شد، اگر پاى خود را در ركاب نمى گرفت، پايش بر زمين مى رسيد. 4  .   باب الحوائج شيعيان در گرفتارى ها و مشكلات به عبّاس متوسّل مى شوند و خدا را به مقام او قسم مى دهند و در بيشتر موارد (به اذن خدا) به حاجت ها و آرزوهاى خود مى رسند، براى همين عبّاس را "باب الحوائج" مى خوانند، يعنى كسى كه "درِ آرزوها" مى باشد و هر كس به او متوسّل شود به اذن خدا به حاجت و آرزوى خود مى رسد.🥰 حسين(عليه السلام) جلوه رحمت خداست، او همه چيز خود را در راه خدا فدا كرد و خدا هم او را به اين مقام رساند. عبّاس يار باوفاى حسين بود و اوج ايثار و فداكارى را در راه حسين(عليه السلام) به تصوير كشيد. حسين، جلوه رحمت خداست و عبّاس درى است كه از آن مى توان به اين رحمت خدا رسيد.😍 5  .  سقّا از روز هفتم محرّم كه آب بر روى ياران حسين(عليه السلام) بسته شد، عبّاس چندين بار با كمك يارانش به علقمه هجوم برد و از آنجا آب براى خيمه ها آورد، براى همين او را به اين نام مى خوانند.🌴 6  .  قهرمان علقمه روز عاشورا بعد از نماز ظهر، عبّاس براى آوردن آب به سوى علقمه حركت كرد. علقمه همان نهرى است كه از فرات جدا مى شود و از كربلا مى گذرد. عبّاس موفّق شد چهارهزار نفرى را كه نگهبان علقمه بودند عقب براند و وارد علقمه شود، اين شجاعت چيز ساده اى نبود، براى همين او را قهرمان علقمه مى خوانند.💪🏻 7  .  علمدار (حامل اللِّواء) وقتى صبح روز عاشورا فرا رسيد، حسين(عليه السلام) لشكر خود را به سه گروه تقسيم كرد و سپس پرچم لشكر را به دست عبّاس داد، براى همين عبّاس را به اين نام مى خوانند.🏴 ┄┅┅✿⚫️❀🥀❀⚫️✿┅┅┄ @Atashe_entezarr313 🥀 ⚫️🥀 🥀⚫️🥀 ⚫️🥀⚫️🥀
داستان مذهبی‌و زندگی ائمه ع 🇮🇷
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 #تشنه_تر_از_آب_قسمت_بیست_هشتم حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 لحظه اى فكر مى كن
🖤🥀🖤🥀 🥀🖤🥀 🖤🥀 🥀 حضرت ابوالفضل ع را بهتر بشناسیم 💚 اكنون خاطره اى را از ده سال پيش مى خواهم نقل كنم، ماه محرّم بود و من در دانشگاه علوم پزشكى بودم، شب ها در خوابگاه دانشجويان مراسم عزادارى بود و من براى آنان سخنرانى مى كردم. يك روز يكى از دانشجويان نزد من آمد و گفت: ــ چرا شما وقتى گرفتار مى شويد، ابوالفضل را صدا مى زنيد؟😳 مگر شما يكتاپرست نيستيد؟🤦🏻 ــ اى برادر! ما فقط خدا را مى پرستيم و اگر در موقع گرفتارى و براى حاجت هاى خود، ابوالفضل را صدا مى زنيم، در واقع به او توسّل مى جوييم. ــ خوب. همين توسّل يعنى شرك، يعنى غير خدا را خواندن.😲 ــ اى برادر! اگر من ابوالفضل را به عنوان خدا بپرستم و او را با اين عنوان صدا بزنم، شرك است، امّا اگر او را بنده خدا بدانم و باور داشته باشم كه خدا به او مقامى بزرگ داده است، شرك نيست. ــ هر كس كه غير خدا را براى حاجت بخواند، مُشرك است. توسّل به هر صورت كه باشد، شرك است. شما بايد از اين كارها دورى كنيد. ــ اى برادر! شما چه مذهبى داريد؟ ــ چه كار به مذهب من داريد؟ اگر راست مى گوييد، جواب سؤال مرا بدهيد. ــ اتّفاقاً براى جوابى كه مى خواهم به شما بدهم بايد بدانم مذهب شما چيست. ــ من از اهل سنّت هستم. ــ اى برادر! نظر شما درباره عُمَربن خطّاب چيست؟ ــ او دومين خليفه مسلمانان است و براى رشد اسلام زحمت زيادى كشيد، او بر همه مسلمانان حق دارد. ــ اى برادر! شما گفتيد كه هر كس توسّل را قبول داشته باشد، مُشرك است. درست است؟ ــ آرى. ــ اى برادر! نتيجه اين سخن شما اين مى شود كه عمر، مُشرك بوده است، چرا شما او را با احترام ياد مى كنيد؟ وقتى من اين سخن را گفتم، او برآشفت. او را به آرامش دعوت كردم و گفتم: من عُمَربن خطّاب را مُشرك نخواندم، امّا نتيجه سخن تو اين است، آيا شنيده اى وقتى در مدينه قحطى شد، عُمَربن خطّاب به غير خدا، توسّل پيدا كرد. او كنجكاو شد كه ماجرا را بداند، براى او گفتم: در يكى از سال هايى كه عُمَربن خطّاب، خليفه بود، در مدينه قحطى شد. او عموىِ پيامبر را به حضور طلبيد و چنين دعا كرد: "اِنّا نَتَوَسَّل بِعَمِّ نَبيِّنا فَاسقِنا: بارخدايا! ما به عموىِ پيامبرمان متوسّل مى شويم، پس باران را بر ما نازل كن". من براى او گفتم كه اين مطلب در صحيح ترين كتاب اهل سنّت آمده است، هيچ كتابى به اندازه "صحيح بخارى" نزد اهل سنّت اعتبار ندارد. اين ماجرا در جلد 2 صفحه 160 آمده است.💯 وقتى سخن من به اينجا رسيد، آن جوان به فكر فرو رفت، او پاسخى نداشت به من بدهد، به راستى چرا او كتاب هاى معتبر خودشان را نخوانده بود؟ او سخنى را كه وهّابى ها در سايت هاى خود مى نويسند، خوانده بود، امّا از زندگى رهبران خود اطلاعى نداشت؟! روز تاسوعا بود، روزى كه همه مردم براى عبّاس، عزادارى مى كنند، مى دانستم كه ساعت دو بعد از ظهر، هيأت بزرگ ابوالفضل از حسينيّه حركت مى كند، من با عجله از خانه بيرون آمدم، مردم گروه گروه به سوى حسينيّه مى رفتند. من به موقع رسيدم، پرچم ها برافراشته شدند و هيأت حركت كرد، من نگاهم به پرچم بلندى افتاد كه بر روى آن نام "ابوالفضل" نوشته شده بود. به سوى آن پرچم رفتم، پارچه آن را در دست گرفتم و آن را به چشم نهادم و بوسيدم.💚 همراه با هيأت از كوچه ها گذشتم، تا غروب آفتاب تاسوعا براى عبّاس، عزادارى كردم و سپس به خانه رفتم. عادت من اين است كه هر شب، سايت شخصى خودم را بررسى مى كنم، و به سؤالات پاسخ مى دهم. آن شب ديدم پيامى عجيب براى من آمده است. متن آن پيام اين بود: "سلام. آقاى... ! من جوانى بيست ساله هستم... امروز براى تماشا به خيابان آمده بودم، شما را ديدم كه آن پرچم را بوسيديد... شما ديگر چرا؟ چرا يك تكه پارچه را به چشم مى گذاريد و آن را مى بوسيد؟😒 مگر نمى دانيد اين كار، شرك است؟ اين خرافه پرستى است! زمانى بت پرستان، بت ها را مى بوسيدند، امروز شما پرچم را مى بوسيد. اين كار چه دليلى دارد؟ اگر مردم عادى چنين كارى بكنند، عيب نيست، امّا شما چرا؟ شما ...". ┄┅┅✿⚫️❀🥀❀⚫️✿┅┅┄ @Atashe_entezarr313 🥀 ⚫️🥀 🥀⚫️🥀 ⚫️🥀⚫️🥀