داستان مذهبیو زندگی ائمه ع
🖤﷽🖤 داستان #فریاد_مهتاب واقعیت و حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀 ـــــ ـ ـــــ ـ ـــ
🖤﷽🖤
داستان #فریاد_مهتاب
واقعیت و حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ☆🖤☆ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
#قسمت_چهلم
✨اكنون، حالِ فاطمه (س) روزبه روز بدتر مى شود. همه مى دانند كه همين روزهاست كه روح فاطمه (س) از قفس تنگ دنيا پر بكشد و به اوج آسمان ها پرواز كند.
همه مردم مى دانند كه فاطمه (س) از خليفه ناراضى است و براى همين بايد فكرى كرد.
به خليفه خبر مى دهند كه روزهاى پايانىِ زندگى فاطمه (س) فرا رسيده است، آن لگدى كه عُمَر در كوچه به او زده است، ديگر كار فاطمه (س) را تمام كرده است. خليفه تصميم مى گيرد تا به عيادت فاطمه (س) برود، شايد بتوان او را راضى كند، او مى خواهد با اين كار خود، مردم و تاريخ را فريب بدهد.
درِ خانه زده مى شود. فضّه، خدمتكار فاطمه (س)، در را باز مى كند. ابوبكر و عُمَر را مى بيند:
ــ ما آمده ايم تا از فاطمه عيادت كنيم.
ــ صبر كنيد تا من به او خبر بدهم.
فضّه به داخل خانه مى رود، خليفه بسيار خوشحال است، او با خود مى گويد الآن مى روم و با سخنان خود فاطمه را راضى مى كنم.
⚡️فضّه برمى گردد و مى گويد: "فاطمه اجازه نداد شما داخل شويد". آنها خيال مى كنند كه شايد امروز فاطمه (س) كار خاصى داشته است. براى همين مى روند و فردا بازمى گردند، امّا اين بار هم فاطمه (س) به آنها اجازه نمى دهد.
آنها براى بار سوم مى آيند و نااميد مى شوند:
ــ حالا چه كنيم؟
ــ بايد از على بخواهيم تا از فاطمه براى ما اجازه بگيرد.
آيا على (ع) اين كار را خواهد كرد؟
نگاه كن، خليفه با على (ع) سخن مى گويد:
ــ اى على! تا كى مى خواهى با ما دشمنى كنى؟
ــ مگر چه شده است؟
ــ ما مى دانيم كه تو به فاطمه گفته اى كه ما را به خانه راه ندهد، آيا ما حق نداريم به عيادت دختر پيامبر خود برويم، تو بايد فاطمه (س) را راضى كنى.
ــ باشد، من با فاطمه سخن مى گويم.
به راستى، آيا فاطمه (س) اجازه خواهد داد كه خليفه به عيادت او بيايد؟ على (ع)مأمور به صبر است. اين چيزى است كه قبلاً پيامبر از او خواسته بود.
💥نگاه كن!
على (ع) كنار بستر فاطمه (س) نشسته است، او نگاهى به صورت پژمرده همسرش مى كند، از فاطمه (س) جز مشتى استخوان، چيزى نمانده است. فاطمه (س) چشمان خود را باز مى كند، على (ع) را در كنار خود مى بيند. او على (ع)را به خوبى مى شناسد، مى داند اين طور نگاه كردن على (ع) معناى خاصى دارد:
ــ على جان! آيا سخنى مى خواهى بگويى؟
ــ ابوبكر و عُمَر به ديدار تو آمده اند، امّا تو به آنها اجازه نداده اى.
ــ آرى، من هرگز به آنها اجازه نمى دهم كه به ديدن من بيايند. على جان! من هرگز با آن دو نفر سخن نمى گويم.
ــ امّا من به آنها قول داده ام تا تو را راضى كنم كه آنها به اينجا بيايند.
ــ على جان! من سؤالى از تو دارم.
ــ چه سؤالى؟
ــ آيا تو مى خواهى آنها به اينجا بيايند؟
ــ من راضى به اين كار نيستم، امّا صلاح مى بينم كه آنان به اينجا بيايند.
ــ على جان! اين خانه، خانه خودت است من هم كنيز تو هستم، من روى حرف تو حرفى نمى زنم!
ببين، چگونه فاطمه (س) نظر على (ع) را بر نظر خود برترى مى دهد و از او اطاعت مى كند، به خدا قسم! دنيا عشقى زيباتر از عشق فاطمه (س)به على(ع) نديده است.
● ادامه دارد...
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
گریان بود و ناامید ؛ گفت : خدایا !
بیا و تنها همین گناهم را ببخش بعد قرآن را باز کرد ، چشمش دوخته شد به این آیه که ؛ [ اِنَّ الله یَغفِر الذُّنوب جَمیعا ]
- قلیل میخواهی و کثیر میبخشد ..
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
آری گنهکاران را راهی نیست؛
اما پشیمانان را میپذیرند :)
-شهید مرتضیآوینی
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجوری بیمه امام زمان عج شو ! ☺️
#آموزشی | #امام_زمان
امیرحسیندریایی
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
4_5884260973983830701.mp3
5.89M
👆👆👆👆👆
- صد در صد گوش کنید ،
روز جمعه ای خیلی تاثیر گذار هست !
امام زمان😔😔
دلتون شکست التماس دعا ی فرج دارم
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏻😭😭😭
#فاطمیه
#امام_زمان
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چه کنیم #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) به ما نگاهی کند؟
🎙حجت الاسلام کاشانی
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
داستان مذهبیو زندگی ائمه ع
🖤﷽🖤 داستان #فریاد_مهتاب واقعیت و حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀 ـــــ ـ ـــــ ـ ـــ
🖤﷽🖤
داستان #فریاد_مهتاب
واقعیت حماسه ی حضرت زهرا س بعد از شهادت پیامبر ص 🥀
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ☆🖤☆ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
#قسمت_چهل_یکم
🔺 على (ع) به خليفه خبر مى دهد كه آنها
مى توانند به خانه او بيايند. قبل از آمدن آنان، چند نفر از زنان به خانه فاطمه (س) مى آيند، سپس ابوبكر و عُمَر وارد خانه على (ع) مى شوند. سلام مى كنند و روبه روى فاطمه (س) مى نشينند. فاطمه (س)جواب سلام آنان را نمى دهد و از زنانى كه در آنجا هستند مى خواهد تا روى او را به سمت ديوار بگردانند. او با اين كار خود مى خواهد به آن دو نفر بفهماند كه از آنان ناراضى است.
خداى من! من چه منظره اى را مى بينم!
تنها دختر پيامبر را به چه حال و روزى انداخته اند! او ديگر خودش نمى تواند در بستر جابه جا شود!💔 آن كسى كه در وسط كوچه به پهلوى فاطمه (س) آن لگد محكم را زد، همين را مى خواست، او مى خواست فاطمه (س)را اين گونه زمين گير كند كه براى جابه جا شدن در بستر هم از ديگران كمك بگيرد...😢😢
🔹عُمَر نگاهى به ابوبكر مى كند، از او مى خواهد تا سخن خود را آغاز كند. ابوبكر چنين مى گويد:
ــ اى فاطمه! اى عزيز دل پيامبر، تو مى دانى كه من تو را بيش از دخترم، عايشه دوست دارم.
امّا فاطمه (س) جوابى نمى دهد. آنها برمى خيزند، به راستى آنها كجا مى خواهند بروند؟ آنها جايى نمى خواهند بروند، مى روند آن طرف بنشينند تا روبه روى فاطمه (س) باشند.
فاطمه (س)، اين بار هم از زنان مى خواهد تا او را به سمت ديگر بگردانند. ابوبكر سخن خود را چنين ادامه مى دهد: "اى دختر پيامبر!آيا مى شود مرا ببخشى؟ من براى به دست آوردن رضايت شما، از خانه، ثروت، زن و بچّه و هستى خود دست كشيده ام!".
به راستى آيا ابوبكر راست مى گويد؟ اگر اين خاندان اين قدر پيش او احترام دارند پس چرا دستور حمله به اين خانه و اهل اين خانه را داد؟
فاطمه (س) همان طور كه روى خود را به ديوار كرده است به او مى گويد: "آيا تو حرمت ما را نگاه داشتى تا من تو را ببخشم؟"
♦️ابوبكر سر خود را پايين مى اندازد، هيچ جوابى ندارد كه بگويد. اكنون وقت آن است كه فاطمه (س) از آنها سؤال خود را بپرسد:
ــ شما اينجا آمده ايد چه كنيد؟
ــ ما آمده ايم به خطاى خود اعتراف كنيم و از تو بخواهيم كه ما را ببخشى.
ــ من سؤالى از شما مى پرسم و مى خواهم شما حقيقت را بگوييد.
ــ هر چه مى خواهى بپرس كه ما حقيقت را مى گوييم.
ــ آيا شما از پيامبر اين سخن را نشنيديد: "فاطمه، پاره تن من است و من از او هستم، هر كس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر كس مرا آزار دهد خدا را آزرده است؟".
ــ آرى، اى دختر پيامبر! ما اين حديث را از پيامبر شنيديم.
ــ شكر خدا كه شما به اين سخن اعتراف كرديد.
نگاه كن! فاطمه (س) دست هاى ناتوان خود رابه سمت آسمان بلند مى كند و از سوز دل چنين مى گويد: "بار خدايا! تو هشاهد باش، اين دو نفر مرا آزار دادند و من از آنها راضى نيستم".
آنگاه مى گويد: "به خدا قسم! هرگز از شما راضى نمى شوم، من منتظر هستم تا به ديدار پدرم بروم و از شما نزد او شكايت كنم".
📌اكنون ابوبكر به گريه پناه مى برد، شايد بتواند راه نجاتى براى خود بيابد! او فكر مى كند كه مى تواند با گريه، فريب كارى كند، پس با صداى بلند گريه مى كند و مى گويد: "واى بر من، من از غضب تو به خدا پناه مى برم، امان از عذاب خدا، اى كاش، به دنيا نيامده بودم و چنين روزى را نمى ديدم!".
● ادامه دارد...
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
20.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺بالاخره یک سرود اثرگذار برای حجاب تولید شد.
لطفا بازنشر فرمایید بسیار زیبا و شنیدنی
بفرستید برای گروهها و دوستانتون دخترامون خواهرامون کیف کنند
#حجاب
#فاطمیه🥀
#ایام_فاطمیه
🌹@Atashe_entezarr313 🌹
💠 #خیرخواهی
🔹 رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
هرگاه خداوند خیر بنده ای را بخواهد او را در امر دین و احکام و دستوراتش دانا و فهمیده می نماید.
⚜️ إذا أرادَ اللّه ُ بعَبدٍ خَيرا فَقَّهَهُ في الدِّينِ ، و ألهَمَهُ رُشْدَهُ
📚 امالی مفید/ص174
✍🏼 عدم آگاهی از دستورات دین، باعث می شود به دام فریبکارانی بیفتیم که ادعای ارتباط خالصانه با خدا و اهل بیت دارند. ظهور فرقه های گوناگون و گمراهی بعضی از مردم، تاییدی بر این مطلب است.
#احادیث_روزانه
#حدیث_روز
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313
1_2568954262.mp3
3.72M
🚩 «ایام فاطمیه »🚩
🎤#نماهنگ و هم خوانی بسیار زیبا
👌 درایام #فاطمیه(س)
🎙حاج حسین طاهری
✅متن سرود :
چادری که رو سر خواهرامونه
هدیه فاطمه به مادرامونه
خانومیه همه دخترامونه
هدیه فاطمه به مادرامونه
چادر بهشته رو سر فرشته های دنیا
بهترین وسیله است برای شادی دل زهرا
چادر مشکی نوره مثل پرچم مشکی هیئت
مثل نور چشمای شهیده توی لحظه سرخ شهادت
فاطمه جان قسم به پاکی تو
بیرق ما چادر خاکی تو
کاشکی به فاطمه دلا رو بسپاریم
زندگیامونو بهش بدهکاریم
حرمت این امانتو نگه داریم
کار چادر فاطمه جز عقیله پروری نیست
تو کلام زینب چیزی جز رجز حیدری نیست
دختر زهرا باید نا امید کنه دشمن دینو
روی قله دنیا بکوبه پرچم امیرالمومنینو
زینبی و قسم به پاکی تو
بیرق ما چادر خاکی تو
حتماً برای دوستان خود بفرستید
#فاطمیه
𝒿ℴ𝒾𝓃↷
❥• @Atashe_entezarr313