eitaa logo
عطر پرواز
114 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.6هزار ویدیو
11 فایل
🍂همزاد كویرم تب باران دارم در سینه دلی شكسته پنهان دارم... 🍂در دفتر خاطرات من بنویسید من هر چه كه دارم از شهیدان دارم... 🌺 با صلوات بر روح بلند شهدا وارد کانال شوید 🌹کانال شهدای شهرستان آمل
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 🌿ماه مبارک رمضان بود که موقع اخطار شهید علی گفت: پدر حتماً باید من به جبهه بروم. اجازه بدهید با تندی پدرش شهید از خوردن افطاری امتناع کرد. 🌿خلاصه پس از چند روز با اصرار و پافشاری اجازه جنگ را از پدرش گرفت و با شهید جلالی به سپاه محمودآباد رفتیم. سپاه پر از بسیجی جوان بود. 🌿صحنه کربلا بود! من با پسرم عکس یادگاری گرفتیم و پس از چند روز خبر شهادت علی و حمید جلالی به گوش ما رسید. 🌺 راوی: مادر شهید 🌹 🕊 🌹 ✨🌙 ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🥀 🌿ماه مبارک رمضان بود که موقع اخطار شهید علی گفت: پدر حتماً باید من به جبهه بروم. اجازه بدهید با تندی پدرش شهید از خوردن افطاری امتناع کرد. 🌿خلاصه پس از چند روز با اصرار و پافشاری اجازه جنگ را از پدرش گرفت و با شهید جلالی به سپاه محمودآباد رفتیم. سپاه پر از بسیجی جوان بود. 🌿صحنه کربلا بود! من با پسرم عکس یادگاری گرفتیم و پس از چند روز خبر شهادت علی و حمید جلالی به گوش ما رسید. 🌺 راوی: مادر شهید 🌹 🕊 🌹 ✨🌙 ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
🥀 🕊 🌴 پسرم بسیار آرام و متین بود. به خانواده اش بسیار اهمیت می داد و در انجام کارها، یار و یاورمان بود.با دیدن جوان بی بند و بار و بی آبرو بسیار ناراحت می شد و ابراز تاسف می نمود. 🌴آداب معاشرت وصله رحم را خیلی دوست داشت و به منزل فامیل (عمه، عمو، خاله، دایی) می رفت تا انس و دوستی ها از بین نرود. امام را خیلی دوست داشت. به همین دلیل عضو بسیج شد و شب تا صبح بالای مسجد به گشت و نگهبانی مشغول بود تا منافقین نقشه ای نکشند ساده پوشی را بسیار دوست داشت. 🌴یادم می آید صبح روزی که قصد رفتن داشت، پدرش گوسفندان را به صحرا برد و بچه ها خواب بودند. عبا را داخل کیف گذاشت. حسین آقا گفت: چیزی بخور، جواب داد چیزی نمی خورم. خیلی خوشحال بود یک لیوان شیر داغ برایش بردم و گفتم که بخور. گفت: باشد می خورم. 🌴 رفت داخل حیاط، صورتش را بوسیدم ،  سینه اش را بوسیدم .گفت: «این جا تیر می خورد.» گلویش را بوسیدم. گفت: «این جا تیر می خورد.» پیشانی اش را بوسیدم. باز هم گفت: « این جا نیز تیر می خورد» برادرش گفت چرا اینطوری می کنید. مادر کاری نداشته باش و او خداحافظی کرد و رفت.» 🌺 راوی: مادر شهید 🌹 🕊 ✨ 🌙 ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛