eitaa logo
عطر ولایت
39 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
8.8هزار ویدیو
244 فایل
﷽ اللهـــم‌؏ــجݪ اݪۅݪیڪ‌اݪفـــرج🕊 کپی با خواندنـ🤲 دعایـ فرج و دعا برایـ سلامتیـ امام زمان و رهبر مون اشکالی نداره. 🌹☺️ ‌ 🥀ارفاق مید‌هم با صلوات 🥀 صلوات🥀 🌸اللّٰهُمَّـ عَجِّل لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌸 https://eitaa.com/Atr313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سفیر
🚨 آیا می‌توانم این دستمال متبرّک را برای خود بردارم؟» ⭕️ هنگام مرقد مطهر حضرت علیه‌السلام، خُدّام حرم دستمال‌های سفید آغشته به گلاب ناب رابرای غبارروبی به افراد می‌دهند. پس از مقداری غبار‌روبی، دستمال را به سر و صورت خود می‌کشند. ایشان در یکی از غبار‌روبی‌ها به آقای ، تولیت اسبق آستان قدس رضوی فرمودند: آیا می‌توانم این دستمال متبرک را برای خود بردارم؟» با اینکه انتصاب و تغییر تولیت آستان قدس رضوی به دست مقام معظم رهبری است ولی با این حال، برای برداشتن پارچه به غبار امام رضا علیه‌السلام، از او اجازه می‌گیرند. مقام معظم رهبری به ، برای همه ما درس است. ایشان پس از کسب اجازه از واعظ طبسی در حالی که چشم‌هایشان پر از بود و به راز و نیاز مشغول بودند، با دقت، را تا کردند و در جیب خود گذاشتند. برای ما خیلی زیبا بود که آقا در آن حال، این همه توجه دارند که را تا کنند و با نظم کامل در جیب خود قرار دهند. 🌐 گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از حجت الاسلام حقانی 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨 یک داستان جذاب سیاسی و جنجالی است. کسانی که قصد دارند به انقلاب مسلط شوند حتماً این کتاب زیبا را مطالعه کنند! 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3844341782C1d3396f3c3
هدایت شده از سفیر
🚨 احترام ویژه‌ی رهبر انقلاب به پدر 🔘 آقای غلام شاه پسندی محافظ رهبر معظم انقلاب: ⭕️ از پایین ساختمان ریاست‌جمهوری تا طبقه دوم که تشریفات است ۲۵ پله است که این پله‌ها را ایشان (یعنی پدرشان) می‌آمدند. اگر سه ربع هم طول می‌کشید، آقای خامنه‌ای عجله نمی‌کرد، پا به پای ایشان می‌آمدند بالا... حتماً پشت پدرشان می‌گذاشتند، حتماً خودشان برای پدرشان می‌آوردند. آنقدر می‌کردند این پدر را که حد نداشت. ⭕️ همیشه می‌گفتند: هر آنچه از خدا می‌خواهید از بخواهید؛ هر چه از خدا می‌خواهید از بخواهید؛ اگر پدر و مادرتان در قید حیاتند حتماً بگویید دعا کنند، می‌شود و اگر نیستند بروید سر قبرشان و بخواهید. پدر و مادر هم کمک به آدم می‌کند. 📗 ماه در آینه، ص ۱۳۲ 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨 اهمیت دادن رهبرانقلاب‌ به 🔘 حجت الاسلام محمد جعفر فیض آبادی: ⭕️ همراه برادرشان به باشگاه می‌رفتند و به می‌پرداختند. ورزش مورد علاقه‌شان و بود. روزی با برخی دوستان به سمت شاندیز می‌رفتیم از دور مردی را دیدیم که جمع می‌کرد و شاخه‌های اضافی درختان را می‌برید. با خود گفتیم: بهتر است برویم و خدا قوتی بگوییم. وقتی نزدیکتر شدیم مقام معظم رهبری را دیدیم و پس از احوالپرسی، همراهشان به منزلی رفتیم که در آن به سر می‌بردند. ایشان نیز بودند. یکی از ایشان به روحانیت نداشتن فعالیت‌های بدنی و ورزش نکردن بود. می‌فرمودند: اهل علم به دلیل توجه نکردن به و عوامل نشاط آفرین معمولاً زودتر از دیگران دچار بیماری‌های مزمن، و... می‌شوند. ایشان همواره یک بودند و دیگران را به ورزش سفارش می‌کردند. 📘 سیرت آفتاب، ص ۱۴۳ 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اعتراف اپوزیسیون به درایت و هوشمندی رهبر فرزانه‌ی انقلاب اسلامی 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨 توسّل رهبر انقلاب و شفای پدرشان ⭕️ مرحوم والد ما، در ســال ۱۳۴۲ دچار عارضه‌‌ی چشــم شــدند، که منجر به نابینایی ایشان شد. چشم ایشان به مدت ســه، چهار سال اصلا جایی را نمی‌دید. تا این‌که در ســال ۱۳۴۵ چندین بار ایشان را برای معالجه از مشهد به تهران بردیم. در یکی از مراجعات، چشم پزشکی گفت: «من چشم ایشان را عمل جراحی می‌کنم و امید بهبودی هســت.» در آن زمان هفتاد، هفتاد و پنج سال سنشــان بود. به هرحال نگذاشتند در بیمارستان بمانیم. گفتند:«عمل می‌کنیم، شما فردا بیایید». از بیمارستان بیرون آمدیم. من خیلی مضطرب و ناراحت بودم... آن روزها، منزلی نزدیکی امامزاده یحیی داشتیم. نزدیک منزل که رسیدم... دیدم آنجا را چراغانی کرده‌اند. یادم آمد نیمه‌‌ی شــعبان اســت. چند روزی از بس مشغول بودم، نیمه‌ی شعبان به کلی فراموشم شــده بود. تا یاد نیمه‌ی شعبان افتادم، دلم شکســت. از کوچه‌ی خلــوت و باریکی باید می‌گذشتم تا به منزلم برسم. ناگهان حالتی به من دست داد و بنا کردم به گریستن و توسل جستن. در آن کوچه، حال توسل حســابی‌ای پیدا کردم. کمی که آرام گرفتم، دیدم اضطرابی که داشــتم به کلی از بین رفــت. فهمیدم که حال ابوی خوب می‌شود. یعنی حس کردم که آن توسّل، اثر کرد... صبح روز بعد که به بیمارستان رفتیم، فهمیدیم که چشم‌های ایشان خوب شده است؛ آن هم بعد از چند سال که عارضه داشــت و هیچ امیدی به بهبود وجود نداشــت! بعد از آن سال (سال ۴۵) ایشان مدت بیست سال دیگر زنده بودند و تا آخر عمر هم مطالعه می‌کردند. 📝 نشریه‌ی خط حزب‌الله، شماره‌ی۲۳۱ 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر صریح رهبرانقلاب درباره‌ی توهین به مقدسات اهل سنت به بهانه‌ی شادکردن دل حضرت زهرا(س) در نهم ربیع‌الاول ⭕️ صریحاً گفته‌ایم که با اهانت به مقدسات اهل سنت مخالفیم! ⭕️ با رفتارهایی که برخی از گروه‌‌های شیعه انجام می‌دهند مخالفیم! 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨 ارادت بزرگان اهل تسنّن به رهبر انقلاب 💠 در سفری که مقام معظم رهبری به داشتند بعد از اینکه آقا در استادیوم ورزشی سخنرانی کردند، علمای زاهدان، همگی، از شیعه و سنی را در جلسه خصوصی و دسته جمعی دیدار کردند. حضرت آقا تک تک آنها را به اسم می‌شناختند و نام می‌بردند و با اشاره می‌گفتند آقای مولوی عبدالفتی، مولوی عبدالحمید، مولوی عبدالعزیز، مولوی عبدالرحمن و ... در آن جمع به قدری اوضاع بود که همه مثل شیر و شکر به هم می‌جوشیدند و اصلا بحث شیعه و سنی مطرح نبود. شیوخ به قدری خوشحال بودند و به قدری به رهبر انقلاب ارادت داشتند که بر خودشان واجب می‌دانند در جایی که ایشان حضور دارند پشت سر ایشان نماز بخوانند. یکی از چیزهای جالب توجه درباره مقام معظم رهبری این است که ایشان شناخت بسیار زیادی نسبت به شخصیت‌های علمی و دینی شهرستان‌ها دارند. در سفر ما به که از طرف دفتر رهبری بود ایشان مرتبا به ما تذکر می‌دادند که به دیدن افراد مختلف بخصوص شیوخ اهل سنت برویم. به دیدار هر کدام از این اشخاص می‌رفتیم ارادت خاصی نسبت به رهبری داشتند و از زمان تبعید ایشان در آن استان خاطرات شیرینی نقل می‌کردند. 🌐 سایت پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نقل از خاطرات سیدمحسن موسوی فرد کاشانی، از مسئولین دفتر مقام معظم رهبری 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨 فقط یک عدد و و !!! 💠 ایشان مراسم که داشتند، ما هم دعوت بودیم. در همین دفتر. چند نفری را دعوت کردند، بستگانشان و چند نفر هم همین دفتری‌ها. مراسم ایشان، هیچکدام در و مفصل نبوده است. در همین دو سه تا اتاق‌های دفتر بوده است. یادم هست یکی از همین جلسات مهمانی -همیشه‌اش هم اینجوری بوده، این سه چهار تا عروسی‌هایی که داشتند- ما شرکت کردیم، میوه همان ، آن هم دو رقم، مثلاً سیب و خیار، آن هم نه اینکه دیس بچینند، بلکه توی بشقاب، یک و یک عدد . با یکی از دوستان دفتر بودیم، گفت: این مجلس ختم‌های تهران، بیشتر از مجلس عروسی پسران حضرت آقا پذیرایی می‌کنند؛ آنها باز یک شیرینی چیزی هم می‌آورند، حلوا هم می‌آورند، می‌برند دور می‌گردانند، باز دو سه رقم میوه می‌گذارند؛ اینجا حلوا هم نیست، شیرینی هم که همین یک و یک سیب و یک خیار؛ بیشتر هم نمی‌شود خورد. 🌐 حجت‌الاسلام والمسلمین مروی 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨ایشان خیلی نورانی هستند! 💠 استاد سید علی اکبر پرورش: ⭕️ در جلسه‌ی آخری که ایشان (مرحوم دولابی) با مقام معظم رهبری دیدار داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت کرده بودند منتهی حاج آقا نبوی به بنده می‌فرمودند کاری که تا به حال مرحوم دولابی نکرده بود و کسی هم ندیده بود، این بود که در جلسه آخر هنگامی که به رهبر نزدیک شدند دست آقا را گرفتند و و این خیلی عجیب بود چون ایشان نه و بودند و نه کسی بودند که تواضع بی‌جایی انجام دهند اما دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند: ایشان خیلی هستند و حتی به خود بنده می‌فرمودند که سرعت ایشان (رهبر انقلاب) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت شان افزوده می‌شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم. این تعبیر را مرحوم دولابی نیز در مسائل برایشان به کار می‌بردند می‌فرمودند ایشان (رهبر انقلاب) یک مجموعه نوری است که با سرعت بر نورانیتشان افزوده می‌شود و خداوند متعال در این راه افاضات زیادی به ایشان دارند و حتی در جریانات نخست وزیری و پیش از رهبری آقا هنگامی که در مسایل سیاسی عده ای ایشان را اذیت می‌کردند مرحوم دولابی می‌فرمودند: اگر ایشان( آیت الله خامنه ای) را دیدید بگویید نگران نباشید. اینها برای آن است که شما آبدیده‌تر شوید و تمام این برنامه‌ها فقط برای تعالی شخص شما است. 🌐 خبرگزاری فارس، به نقل از استاد سیدعلی اکبر پرورش 🆔@sireh_agha
هدایت شده از سفیر
🚨من خودم را برای آماده کرده‌ام! 🔘 رهبر انقلاب: 💠 [بازجو پرسید:] شما این حرف‌ها را در زده‌اید؟ اشاره کرد به بعضی از حرفهایی که زده بودم؛ از جمله دعوت مردم به شورش و قیام. من کردم. -گفت: پس در منبر چه حرف‌هایی زده‌اید؟ -گفتم: درباره و فجایعی که در آنجا اتفاق افتاد صحبت کردم، چون من ، ، از فجایعی که در مدرسه فیضیه گذشت، سخت متاثرم، خواستم مردم نیز بدانند که بر سر طلبه‌ها چه آمده است. شروع کرد مرا نصیحت کردن و در پایان گفت: بدهید که دیگر از این حرف‌ها نزنید و بروید. -گفتم: من چنین قولی نمی‌توانم بدهم‌. -گفت: اگر قول ندهید من مجبورم به شما بگیرم، زیرا که مأمورم. -گفتم: من هم ، من هم مأمورم که این حرفها را بزنم. یکباره چشمش گرد شد که من چه ماموریتی دارم و از طرف چه کسی مأمورم‌. -پرسید: از طرف چه کسی مامورید؟ -گفتم: . -سخت تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: این کار خطر دارد، مشکلات دارد، شما . -گفتم: من فکر نمی‌کنم بالاتر از کاری باشد. شما بالاتر از اعدام ندارید و من خودم را برای اعدام آماده کرده‌ام ، همه کارهای شما زیر اعدام است. -واقعاً شده بود و گفت: شما که خود را برای اعدام آماده کرده‌اید، من به شما چه بگویم. پس در اتاق تشریف داشته باشید.... 📗 شرح اسم ، ص ۱۳۶ 🆔 @sireh_agha
هدایت شده از سفیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره‌ی شنیدنی حامد شاکرنژاد قاری محبوب، از دیدار خصوصی با رهبر انقلاب، در برنامه‌ی زنده 🆔 @sireh_agha