🖊 #آیت_الله_ناصری:
من و شما اگر به گناهانی که شیوع پیدا کرده است راضی باشیم، همان آثار گناه را برای ما هم مينویسند، ولو آن گناهان را انجام نداده باشيم.
جشنهايي که برای عقد و عروسیها گرفته ميشود، و فسادهایی در آن انجام ميشود. حالا عده ای هستند اهلش هستند، آنها ضررش را ميبينند و ما فعلاً با آنها کاری نداریم؛
ولي یک عدهای ظاهر الصلاح هم مينشينند و ميگویند: «اگر بخواهیم بلند بشويم و از این مجلس برویم، بد ميشود و صاحب مجلس ناراحت می شود». عزیز من! بد ميشود؟ برای کی بد ميشود؟
تو که اینجا نشستی، خدا راضی نیست. امام زمان علیه السلام راضی نیست. ائمه علیهم السلام راضی نیستند. قرآن از تو شکایت ميکند. اينها همه از بودن تو اینجا ناراضیاند.
آن وقت تو ميگويي اگر بلند بشوم، صاحب خانه بدش ميآید؟ خدا ناراضی، پیغمبر ناراضی، انبیا ناراضی، اولیا ناراضی، قرآن ناراضی، اينها را تحمل ميكنی تا فاميل راضی باشد
برای این که فلانی از تو خوشش بیاید؟ آن وقت تو مؤمن هم هستی؟ اسم خودت را مؤمن ميگذاری
🖊 #آیت_الله_ناصری:
از گناهان کبیره بسیار مهم، عقوق والدین و قطع رحم است که هم در قرآن ذکر شده و هم در روایات، عقوبت های زیادی برای آن ها بیان شده است. اغلب گرفتاری های ما مسلمان ها، در اثر این دو چیز است؛ یا عقوق والدین است یا قطع رحم. بنده خدایی اعتراض می کرد.
و می گفت :«من برای حاجتی که داشتم، نمازهای چهارده معصوم را در حرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خواندم؛ ولی به من نمی دهد». یک کسی به او گفت:«ببین کجای کار خراب است؟!
تو از این طرف به پدر و مادرت فلان اذیت و آزار را کردی و آن ها مرتب تو را نفرین می کنند، و از طرفی تو اینجا داری نماز چهارده معصوم می خوانی؟ خوب اثر ندارد. آن را درست بکن»... آقا! این گرفتاری تو به سبب آن خرابی است که اصلاح نکرده ای.
------------------
🌺🕊🕊🌺🕊🕊🌺
🆔 @Atre_naab_khoda 👈
🆔 @Atre_naab_khoda 👈
🌺🕊🕊🌺🕊🕊🌺
5.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍احترام به مادر تا این اندازه؟!!
🎤 #آیت_الله_ناصری
💠 نکاتی از زندگی مرحوم #آیت_الله_ناصری
🔻 یکی از امتیازاتی که مرحوم حاجآقا (آیتالله ناصری) داشتند، این بود که میفرمودند من وقتی چهارده سال داشتم، همراه پدر و مادر و دو-سه تا خواهر، در نجف زندگی میکردیم.
🔸 مادرم، زنی بسیار زاهده بود! ما آنقدر فقیر بودیم که حتّی زندگیمان تأمین نبود! خانهای حدوداً ۴۵ متری داشتیم که فقط یک اتاق داشت. پدرم، ملتزم به درسش بود و صبح میرفت و شب میآمد و گاهی شبها هم در مدرسه میخوابید.
🔹 ایشان میگفتند که مادرم در آن زمان، به خاطر کمک به شوهرش، کرباس میبافت تا بتواند درسش را بخواند. گوشهای از همان خانهی کوچک، دستگاه کرباس بافی گذاشته بود و اینقدر بافته بود که برایش ملکه شده بود و شبها که فرزندان میخوابیدند، همان چراغ نفتی را هم خاموش میکرد که نفت مصرف نشود - اینقدر وضعشان خوب نبوده است!- و در تاریکی، کرباس میبافت.
ادامه دارد...