ارسال شده از سروش+:
🍃🌸
#خاطرات_شهدا
🔴غـــریبـــــی🔴
وارد اردوگاه شدیــم...حسابـی مارا کتک زدند..بعد هم تفتیش کـــردند..همه چیز را از ما گرفتند...بعد هم وارد زندان الرشید شدیــم...یک بسیــجی همراه ما بود که بدنــش غـرق خون بود..چندین ترکش به او اصابت کرده بود...و تمام زخمهای او عفونت کرده بود...
...چند روز بعد او به شهادت رسید..سرباز عراقی را صدا زدیم...
گفتیم یکی از اسرا شهیــد شده...
چند عراقی با یک برانکارد آمدند..
وقتی وارد سالن شدند بوی عطر عجیبــی فضا را پر کرد....
...عراقی ها با تعحب به دنبال منشا این بوی عطــر بودند...همه به پیکر شهید خیره شده بودند...بوی عطر از بدن او بــود..افسر عراقی جلو آمد...و با کابل شروع به زدن ما نمود...می گفت شما به این جنازه عطر زده اید که بگید شهدای ما بهشتی هستند...
گفتم شما که همه چیز را از ما گرفتید...
مگر عطری برای ما مانده؟!
درثانــی تمام بدن او عفونت داشت...بوی عطر نمیتواند جلو بوی عفونت را بگیرد...اما آنها فقط می زدند...
آن بسیجـــی را نمی شناختــم...حتــی اسمش را هم نمیدانستیم...او هم غریبانه در سرزمین غـــربت به خاک سپرده شد....😥
🌾#شهید_گمنام
💮 #رساله_تمام_مراجع 👇👇
💟 @Resule10 🍂🌸🍂