"مخفیگاه نویسندهٔ مرده"
دارم به آدمایی فکر میکنم که فردا روز آخر عمرشونه و خبر ندارن. و حسابی واسه فرداشون برنامه چیدن!"
"مخفیگاه نویسندهٔ مرده"
دارم به آدمایی فکر میکنم که فردا روز آخر عمرشونه و خبر ندارن. و حسابی واسه فرداشون برنامه چیدن!"
"مخفیگاه نویسندهٔ مرده"
همه ی ما فکر میکنیم
هنوز به اندازه کافی زمان داریم تا
با دیگران یک سری کارها را انجام دهیم
و به آن ها چیزهایی را که میخواهیم
و باید، بگوییم و بعد ناگهان
اتفاقی میافتد که باعث میشود
بایستیم و به کلماتی مثل
"اگر" و "ای کاش" فکر کنیم