.
عرض سلام و شب بخیر
خدمت همراهان همیشگی ☺️🌺💐🪴
به امید خدا از روز شنبه رمان جدید شروع میکنیم
این کارم از نوشته های زیبای خانم طاهره سادات حسینی هست
.
.
اسم رمان پروانه ای در دام عنکبوت
که در مورد خاطرات زنی هست که گرفتار داعش میشه
رمان دو فصل داره 😃
.
شایعه ۸۲.mp3
5.94M
📙 کـتـاب صـوتـــی شـــایـعـات رایــــج
فــــضـــای مـــجــــازی
🎙 گوینده: خـانـم نجمه آخـونـدزاده
✍ نویسنده: خانم الهه خــانی آرانی
شایعه ۸۲: چرا در دانشگاه های ایران قواعد و قوانین پوشش اجباری وجود دارد؟ 😒
چرا آزاد نیستیم هر لباسی بپوشیم؟🤨
#روشــنــگــــری
#جهاد_تبییـن
#کتاب_صوتی
#کتاب_صوتی_شایعات
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
🔶 کتاب را میتوانید مستقیم از نشر معارف تهیه بفرمایید👇
https://nashremaaref.ir/product/441389/
╔═🍃🌸════╗
🎙@Ava_negar 📺
╚════🌸🍃═╝
📍سکانس پایانی قهرمان
🔺آنطور که دشمن گفته و تصاویر نشان میدهند، سکانس پایانی قهرمانِ قصه ما اینگونه بوده: پیرمرد، تنها بود و بیکس و البته شجاع و نترس. جوانهای دشمن محاصرهاش کردند ولی قهرمان، تا آخرین گلوله جنگید. نیروهای تیپ ویژه، از او ترسیدند و با تانک به سمت او شلیک کردند. زانوی چپش کاملا خرد شد، ساعد دست راست هم شکست، انگشت سبابه دست چپ هم قطع شد؛ اما او تسلیم نشد. فرمانده نیروهای ویژه تلاش کرد با نیروهایش از پلهها بالا رفته و بر قهرمانِ زخمی و بیرمق، پیروز شود؛ اما او با نارنجک اینها را عقب راند.
🔺شکستگی استخوانها و خونریزی، رمق از قهرمان ربوده بود. کوادکوپتر وارد ساختمان شد تا بدانند این مرد تسلیم ناپذیر کیست؟ اما او در تنهایی و جراحت هم کاملا باهوش و زرنگ بود: چهرهاش را با چفیهای پوشانده بود و با همان درد شدید، کوادکوپتر را فراری داد.
🔺تکتیرانداز دشمن به پیشانیاش شلیک کرد اما خونی بر صورتش نریخته، یعنی خونریزی خیلی شدید بوده و خونی در بدن نداشته. در نهایت مجددا تانک دشمن گلوله دیگری شلیک کرد و طبقه دوم آوار شد. نیروهای ویژه، هنوز جرأت نزدیک شدن به قهرمان در طبقه دوم را نداشتند و او را رها کردند. یک روز بعد و پس از تمام شدن همه چیز، بالاخره بالا رفتند و قهرمانی را دیدند که در کنار سلاح و کتاب دعایش به شهادت رسیده است.
🔺فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
🔺عجب دکوراسیون عجیبی برای پایانبندی فیلم! قهرمان، خانه، مبل، اسلحه و البته کتاب دعا... حتی وقتی سربازان دشمن بالای پیکر او هستند، هیچ نشانهای از خوشحالی در آنها نیست؛ چهرههایشان بهتزده است.
🔺ابوابراهیم شهید شده و اکنون، منتظر ابراهیمهایی هستیم که قرار است بت بزرگ را بشکنند و بساط نمرود و نمرودیان را جمع کنند. آتش بر این ابراهیمها، گلستان است و خوشا به حال اینان.
🔺همیشه، خورشید در سپیدهدم خود، از میان خون برمیخیزد. آنان که سرخی شفق را میبینند، منتظر سپیدی خورشید هم هستند.
🖋عبدالحمید بیات
✍ فریضه روایتـگری، اوجب الفرائض است چون بالاترین امر به معروف و نهی از منکر است
فیلنامه نویس های ما باید دهها فیلنامه از قهرمان و اهریمن این قصه بنویسند.
8.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🔻ما از چه میترسیم؟!
■معمار انقلابمون گنگ بود
وقتی گنگ بودن مد نبود😎🇮🇷
روحت شاد خمینی کبیر❤️🔥✌️
┄┅┅┅🌐✨@nosa_ir
┅┅┅┅┅┄