نیست بی روی تو میل گل و برگ سمنم
تا شدم بندهات آزاد ز سرو چمنم
منکه در صبح ازل نوبت مهرت زدهام
تا ابد دم ز وفای تو زنم گر نزنم
جان من جرعهٔ عشق تو نریزد بر خاک
مگر آنروز که در خاک بریزد بدنم
گر مرا با تو بزندان ابد حبس کنند
طرهات گیرم و زنجیر به هم درشکنم
#خواجوی_کرمانی
@shaeraneh313
ترا که گفت که قصد دل شکستهٔ ما کن
چو زلف سر زده ما را فرو گذار و رها کن
چه زخمها که ندارم ز تیغ هجر تو بر دل
بیا و زخم مرا مرهمی بساز و دواکن
#خواجوی_کرمانی🌼
#عکس_ارسالے🍂
@Avaye_eshgh_313
ای لبت باده فروش و دل من باده پرست
جانم از جامِ میِ عشق تو دیوانه و مست
#خواجوی_کرمانی🌼🍂
@Avaye_eshgh_313
گمان مبر که زِ خاطر کنم فراموشت
زِ پیش می روی اما نمی روی از ياد
#خواجوى_كرمانى🌸🍃
@Avaye_eshgh_313
گمان مَبر که فراموش کردمت ، هیهات
زِ پیشم ار چه برفتی ، نرفتی از یادم...
#خواجوى_كرمانى🌸🍃
@Avaye_eshgh_313
هر لحظه تو را با دگران گفت و شنیدی
وز دور، منِ خسته به حسرت نگرانت ...
#خواجوی_کرمانی🌸🍃
@Avaye_eshgh_313
اگر چو مرغ بنالم،تو همچو سرو ببالی
وگر چو ابر بگریم،تو همچو غنچه بخندی
#خواجوی_کرمانی🍃🍂
@Avaye_eshgh_313
در آن نفسی ڪه مرا از لحد برانگیزند
حدیث عشق تـو باشد نوشته بر کفنم
#خواجوی_کرمانی🍃
@Avaye_eshgh_313
🍃🌸🍃
روزِ شادی همهکس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شبِ غم یاد کنید
#خواجوی_کرمانی🌻
@Avaye_eshgh_313
آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش
یاری آن نیست که آگاه نباشد از یار
یار باید که بود آگهی از یارانش
زورمندی که گرفتار نشد در همه عمر
چه خبر باشد از احوال گرفتارانش
خفته در خوابگه اطلس دیبا با دوست
نبود آگهی از دیدهٔ بیدارانش
از طبیبی نتوان جست دوای دل ریش
که نباشد خبر از علت بیمارانش
می پرستی که بود بیخبر از جام الست
چه تفاوت کند از طعنهٔ همیارانش
تیر باران بلا را من مسکین سپرم
وانکه شد غرقه نباشد خبر از بارانش
ما دگر نام خریداری یوسف نبریم
که عزیزان جهانند خریدارانش
تا شد از نرگس میگون تو خواجو سرمست
خوابگه نیست برون از در خمارانش
#خواجوی_کرمانی🌸
@Avaye_eshgh_313