eitaa logo
{آواے عـشق₃₁₃}
790 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
118 ویدیو
14 فایل
به نام پروردگار عشق💕 شاعرشوریده دل در دفتر شعرش نوشت: هرکسے یکه دلبر جانانه دارد من تورا💕 #زندگی زیباست! https://harfeto.timefriend.net/16378454265220 @shohadasharmandeimm
مشاهده در ایتا
دانلود
مونسی نیست مرا بعد سفر کردن تو همدم دردم و این درد کشیدن دارد ... @Avaye_eshgh_313
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا... جآن @Avaye_eshgh_313
مُژه سوزنِ رفو کن، نخِ او زِ تار مو کن که هنوز وصله دل دو سه بَخیه کار دارد 🌼 ‌‌‌@Avaye_eshgh_313
همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی @Avaye_eshgh_313
کارِ گل زار شود گر تو به گلزار آیی نرخ یوسف شکند گر تو به بازار آیی @Avaye_eshgh_313
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران، وای به حال دگران! @Avaye_eshgh_313
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان دل داد زد:دیوانه! من می‌بینمش... @Avaye_eshgh_313
عشقی که درد عشق وطن بود درد او او بود مرد عشق که کس نیست مرد او چون دود شمع کشته که با وی دمیست گرم بس شعله ها که بشکفد از آه سرد او بر طرف لاله زار شفق پر زند هنوز پروانه تخیل آفاق گرد او او فکر اتحاد غلامان به مغز پخت از بزم خواجه سخت به جا بود طرد او آن نردباز عشق که جان در نبرد باخت بردی نمی کنند حریفان نرد او هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق عشقی نمرد و مرد حریف نبرد او در عاشقی رسید بجائی که هرچه من چون باد تاختم نرسیدم به گرد او از جان گذشت عشقی و اجرت چه یافت مرگ این کارمزد کشور و آن کارکرد او آن را که دل به سیم خیانت نشد سیاه با خون سرخ رنگ شود روی زرد او درمان خود به دادن جان دید شهریار عشقی که درد عشق وطن بود درد او 🍃 @Avaye_eshgh_313
جان بر لب است عاشق چشم انتظار را... 🍃 @Avaye_eshgh_313
﷽ 🍃🌸🍃 تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای‌چشم تو این چه نگاه‌کردن است؟! 🍃 @Avaye_eshgh_313
﷽ 🍃🌼🍃 فلک همیشه به کام یکی نمی گردد که آسیای‌طبیعت به‌نوبت است ای‌دوست! 🍃 @Avaye_eshgh_313
ای که گاهت سرِ ناز است و گَهی روی نیاز من همان روی نیازم که سَر نازم نیست ... @Avaye_eshgh_313
ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیست دگر قمار محبت نمی برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیست من اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیست به رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیست تو میرسی به عزیزان سلام من برسان که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیست چه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیست به لاله های چمن چشم بسته می گذرم که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست 🍃 @Avaye_eshgh_313
مردی ای دل طلب از مردم دنیا نکنی گوهر آینه از سنگ تمنا نکنی گوهر عشق دلی غیرت دریا طلبد دیده ای دل به عبث غیرت دریا نکنی 🍂 @Avaye_eshgh_313
عاشقی دل می دهد؛ معشوقه ای دل می برد... بُرد در بُرد است و من مشغول حسرت بُردنم!! 🍂 آواے عشق🍂🌼 @Avaye_eshgh_313
با اینکه دلم گفته مدارا کنم ، اما... ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد! 🍃 @Avaye_eshgh_313
هر دمٖ از سینه این خاک دلی زار بنالد که گلی بودم و بازیچه گلچین، دل آزار... 🍃 @Avaye_eshgh_313
من آن بخت سپید خود که گم شد سالها از من کنون در گوشه ی چشم سیاهی کرده ام پیدا 🌱 @Avaye_eshgh_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل فـروشی مــیکـنی گویا گمان کردی که باز با غرورم می‌خرم آن را ، در این بازار ، نه! 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
فرخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز خبر از کوی تو می آوردم باد هنوز در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
در انتظارِ تو چشمم ، سپید گشت و غمی نیست ! اگر قبـول تو اُفتَد ، فــدای چشــمِ سیاهت ... 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
کجا یار و دیاری ماند از بی مهری ایام... 🌱 @Avaye_eshgh_313
گفته بودی كه چرا خوب به پايان نرسيد راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسيد 🌸🍃 @Avaye_eshgh_313
چه اصراری که اسرارم بدانی اگر سِرّ است پرسیدن ندارد مرا بگذار و شعرم خوان که شاعر شنیدن دارد و دیدن ندارد َ🌻 @Avaye_eshgh_313
یک شمع تو روشن کن،پروانه شدن با من مِی از من و ساقی تو،پیمانه شدن با من صد دانه ی این تسبیح، یک جمله به من میگفت: یک بار تو عاشق شو، یکدانه شدن با من… @Avaye_eshgh_313
زندانی تو بودم و مهتاب من چرا باز امشب از دریچه زندان نیامدی با ما سر چه داشتی ای تیره شب که باز چون سرگذشت عشق به پایان نیامدی 🍃 @Avaye_eshgh_313
🐇 آزرده‌دل از کوی تو رفتیم و نگفتی کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست؟ ☁️... @Avaye_eshgh_313
چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل آن نگارین همه رنگ و همه بو می‌بینم @Avaye_eshgh_313
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا 🌱 @Avaye_eshgh_313
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید در دل مزرعه بغضم سله بسته است قبول! گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید… نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید