eitaa logo
عکس‌هاے زیرخاکے
580 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
109 فایل
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت  ☠زندگی هیچ وقت آسون تر نمیشه ، تو قوی تر شوـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ️
مشاهده در ایتا
دانلود
🌞صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد دریاب که از کوی فلان می‌گذرد🌸🍃 😴برخیز چه خُسبی که جهان می‌گذرد بویی بستان که کاروان می‌گذرد🌸🍃 سلام ☀️صبح‌تون به زیبایی گل‌ها 🌸🌸 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
اون قدیما... النگ ودولنگ بازی میکنن خیلی قشنگ! یادش بخیر از برنامه های محبوب قدیم 😍 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆کودک عراقی موکب برپا کرده و منتظر زوار اربعینه...
13.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 این ۲۸ روز 🎞 به مناسبت سالروز ترور شهیدان محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر (رئیس جمهور و نخست وزیر وقت) توسط سازمان مجاهدین ۸ شهریور ۱۳۶۰ _ انفجار نخست وزیری توسط سازمان مجاهدین و شهادت رجایی و باهنر _ ریس جمهور و نخست وزیر
اينو بفرستين براى باباها تون خاطراتشون زنده بشه :) اون زمان استخر و پارك ابى نداشتن كه، تو جوی آب شنا ميكردن... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• کانال زیرخاکی
💠 ارادت ارمنی به امام حسین (ع) رانندۀ آژانس بود. سن ‌و سالش حدود 50 را نشان می‏داد. شاید هم بیش‌تر. همین ‌که دهان باز کرد و گفت: ـ ببخشید آقا کجا تشریف میبرید؟ فهمیدم. با آن لهجۀ غلیظی که داشت، راحت میشد فهمید. بی ‏مقدمه پرسیدم: ـ ببخشید آقا، شما ارمنی هستید؟ او هم راحت و خونسرد گفت: ـ بله. چطور مگه؟ ـ هیچی همین‌ جوری. حتما بچۀ خیابون شیرمرد هستی؟ برگشت، نگاهی انداخت و با لبخند گفت: ـ از کجا فهمیدی؟ ـ خب ارامنه یا توی محلۀ مجیدیه زندگی میکنن یا خیابون شیرمرد. ـ نه خب جاهای دیگه هم هستن. ـ ولی شما اهل شیرمردی. ـ خود شیرمرد که نه، خیابون پدرثانی می شینیم. دیگر صحبت‌مان گل انداخت. اصلا من دربارۀ دینش چیزی نپرسیدم. خودش شروع کرد. گفت: ـ من از دین شما مسلمونا، عاشق دو تا امامتون هستم. خیلی برام جالب آمد. یک ارمنی عاشق دو تا از امام های ما بود. اصلا اجازه نداد بپرسم کدام؟ ادامه داد: ـ قبل از انقلاب، توی یه پادگان اطراف مشهد سرباز بودم. اونایی که با هم خدمت میکردیم، ارادت خاصی نسبت به امام رضا داشتند. یه شب یکی از سربازها حالش خیلی خراب شد. دکتر پادگان که فقط بلد بود آمپول بزنه، گفت این تا صبح دووم نمی ‏یاره. وسیله و امکاناتی هم که اون ‌رو ببریم شهر، نبود. بى‏چاره داشت بال ‌بال می‏زد. رفیقاش بالا سرش نشسته بودن زار زار گریه می کردن. یک ‌دفعه همه‌شون با هم داد زدن یا امام رضا، شما غریبی، اینم این ‏جا غریبه، خودت این جوون رو به مادرش ببخش ... خب من ارمنی هستم. به امام رضا احترام می ذاشتم، ولی اون اعتقادی که اونا داشتن، نداشتم. گرفتم خوابیدم. ولی اونا شروع کردند به دعا و راز و نیاز. هوا هنوز روشن نشده بود، صبح نشده بود که با سر و صدای اونا از خواب پریدم. اصلا باورم نمی ‏شد. اون‌ که گفتن مردنی‏یه، از همه سرحال‌تر بود. شنگول‌ِ شنگول. از اون ‌روز به بعد، هر وقت می‏رم مشهد می‏گم: آقا دَمِت گرم. ـ خب اون یکی دیگه امام کدومه؟ ـ این ‌رو که دیگه باید خودت بدونی. امام حسین. خودم و خونوادم عاشقشیم. من خونه‏ مون نزدیک "مسجد الرضا" توی خیابون پدرثانی ‏یه. ماه محرم که میشه، همه‏ مون مشکی می پوشیم برای آقا. شاید باور نکنی، برو از رفیقای خودت توی همون مسجد بپرس "وارطان" کیه؟ ماه محرم، من پای سماور مسجد هستم. چایی می دم دست عزادارها. اگه یه شب شام هیئت نبرم خونه، زن‌ و بچه ه‏ام می ریزن دم مسجد که ما امشب شام آقا رو نخوردیم ... بغض گلوم رو گرفته بود. این کی بود و ما ...
شکوه کاشی کاری بر گنبد الله الله، میراث جهانی بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی
تصویر منتشر نشده از منبر شیخ احمد کافی در اوایل تاسیس مهدیه تهران (1340)