eitaa logo
عکس‌هاے زیرخاکے
585 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
109 فایل
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ور نه طوفانِ حوادث بِبَرَد بُنیادت  
مشاهده در ایتا
دانلود
متن زیبا و سرشار از احساس یک مرد بر روی سنگ قبر همسرش در سال ۱۳۲۱ خورشیدی تاریخ میتونه برای رفتن بتول و تنهایی سروان گریه کنه!
گاندی معتقد بود تا زمانی که کشور نتواند لباس ببافد من از نخهای انگلیس استفاده نمیکنم یکی از بزرگترین رهبران قرن اخیر ، نه در کاخی مجلل بلکه در خانه ای حقیر مشغول نخ ریسی !
شاه و نوه اش مهناز و اردشیر زاهدی در حال پیاده روی در خیابانهای نیویورک
قبل ازانقلاب روزمعلم در ۱۲ اردیبهشت بود به علت کشته شدن یکی از معلمان به نام ابوالحسن خانعلی سال ۱۳۴۰ پس از انقلاب ترور مطهری در۱۲اردیبهشت،همین روزدوباره به نام روزمعلم نامگذاری گردید
✅احترام به پدر و مادر ✍️جوانی رفت پیش پیری گفت: روزی ندارم ، برکت از خانه ام دور شده .پیر پاسخ داد : پدر یا مادرت از تو ناراضی است . اگه میخواهی در زندگی به چه کنم چه کنم نیفتی حواست به پدر و مادرت باشه.
ساحلی در نیوجرسی آمریکا سال ۱۹۱۰ میلادی هیچ فرد برهنه در عکس دیده نمی شود!
هدایت شده از عکس‌هاے زیرخاکے
💠 عفت و حیای ایرانی ▫️پوشش و عفاف ساخته و پرداخته دوران ما نیست. ایرانیان از دیرباز پایبند به اصول اخلاقی بودند. التذاذ و کامروایی جنسی آنها صرفاً از مسیر ازدواج صورت می‌گرفت و پیوسته خانواده و اهل و عیال خود را از نگاه آلوده آدم‌های چشم چران، محفوظ نگه می‌داشتند 🌿 یکی از مظاهر حفظ حريم خانواده، نوع کوبه (یا همان زنگ درب یا "اف اف" کنونی) بود که نشان از هوشمندي، نظم و دقت ايرانيان داشت. درهای منازل قدیم دارای دو کوبه بود: مرد کوب و زن کوب 🌾مرد کوب: صدايي بم و خشن داشت و کوبيدن آن نشانگر اين بود که مردي پشت در است. اگر مردِ خانه در منزل بود، او در را مي‌گشود وگرنه زن خانه، سر و بدن خود را پوشانده و سپس در را باز می کرد. 🌴زن کوب: صدايي زير و ظريف داشت و کوبيدن آن نشانگر آن بود که زني پشت در است. اگر مرد خانه نیز در منزل بود، همسر یا دختر او پشت در رفته و آن را مي‌گشود 🔎 همین دقت در سایر شئون زندگی آنان نیز قابل دیده می شد. ایرانی با غیرت هیچ گاه حاضر نمی شد ناموس او در معرض دیدِ مردان هوسران قرار گیرد. در نظر آنها رعایت حریم خانواده موجب می گشت که حریم اجتماع نیز از آلودگی اخلاقی محفوظ بماند @Axe_zirkhakii
هدایت شده از عکس‌هاے زیرخاکے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از مردمان کوچه و خیابان در انگلستان قدیم 💠 به پوشش زنان انگلیسی توجه کنید.این فیلم حدوداً صد سال پیش ضبط شده. پیش از آنکه پروژه صهیونیستی برهنه‌سازی زنان در جهان اجرا شود. 🆔 Axe_zirkhakii ✔️JOIN 📸مجموعہ عڪس‌ها و فیلم‌هاے قدیمے و زیرخاڪے📽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون بنر از سری کارتون های قدیمی می باشد که در گذشته از تلویزیون ایران نیز پخش می شد! کارتون بنر را نیپون در سال ۱۹۷۹ ساخت. سریال از روی یک رمان آمریکایی به همین اسم ساخته شده که داستان بچه های کوه تالاک (جکی و جیل) را هم همین نویسنده نوشته. کارگردانش، یوشی هیرو کوردا، کارگردان خانواده دکتر ارنست و بچه های کوه تالاک هم هست.
بخش دوست یابی یک روزنامه در سال 1349
🔴رئیسی در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل: اگر تلاش های شهید ابومهدی‌المهندس و سپهبد شهید آقای حاج قاسم سلیمانی نبود، امروز داعش همسایه مدیترانه‌ای اروپا بود مودبانه گفت اگه حاج قاسم نبود شما الان به داعش میگفتید خان دایی :)
فرمانده ای که همه عاشقانه دوستش داشتند وقتی شهید شد 24 سال بیشتر نداشت اسمش بود اما خودش رو معرفی میکرد ✅ او فرمانده سردار شهید 🔶🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸بوی ماه مهر... 🔹این کلیپ زیبا و خاطره انگیز تقدیم به همه دانش‌آموزان دیروز و امروز🤗🙏
🔸سزارین در فرهنگ ایرانی 🔹در فرهنگ ایرانى عمل سزارين نخستین بار برای زایش رستم انجام شد و نام «رستم ‌زایی» یا «رستمانه» از اينجا نشأت گرفته كه قدمتى هزاران ساله دارد و برخى حتى به قبل از تولد سزار نسبت ميدهند ! 🔹در شاهنامه هنگامی که رودابه،همسر زال قصد به دنیا آوردن رستم را دارد بعلت درشتی هیکل رستم بامشکل مواجه شده 🔹و زال برای نجات جان همسر وفرزند از سیمرغ کمک میخواهد و سيمرغ سزارین را به او آموزش ‌ميده
🔸تصوير عايشه خانم يوشی همسر صيغه ای ناصرالدين شاه قاجار 🔹متن يكی از نامه های ناصرالدين شاه قاجار به عايشه خانم چنين است : عايشه خانم جانم ، شنيده‌ام غصه می‌خوری به خدا قسم یک موی كثيف تو را به هزار نفر آدم اجنبی نمی دهم ، اگر بدانی چقدر محبت به تو دارم هرگز غصه نمی خوری ، اين دفعه اين طور اتفاق افتاد تو را به سرِ من به جانِ من ، قسم می دهم غصه نخور ، آسوده خاطر باش والله از برای اين كه تو غصه می خوری اوقات ندارم. جواب نامه خوب بنويس من آسوده بشوم ، يک انگشتر الماس برليان برای تو فرستادم ؛ از حاجی سرور بگير ، تو عايشه جانِ من هستی ، تو را به يک دنيا برابر نمی كنم. سال : ۱۲۷۳ تهران 🔹شانس عایشه خانم جانم آرزوست 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸این کلیپ هم روحمو تازه کرد هم اشکمو در آورد ، یادش بخیر هم شاگردی سلام 😄😢
🔸لذت تماشای تلویزیون دسته جمعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 مصاحبه طنزآمیز یک رزمنده شهید بسیجی کاشانی پ.ن: منظور او از اشاره به "خوردن قهوه" : در قدیم در مراسم عزای فرد متوفی، بین عزاداران ظرفی حاوی پودر قهوه همزده با شکر آورده و هر یک از عزاداران قاشقی از آن را میل می کردند
🔸اتومبیل مسکوویچ دکتر شریعتی
🔸مشق شب بود و تكاليف مدرسه و جريمه هاى ديكته 😁
🔸دلتنگم... 🔹دلم برایِ کودکی ام و صفایِ آن خانه ی قدیمی ، دلم برایِ مادربزرگم تنگ شده . کاش آدم هایِ خوبِ زندگی ، همیشگی بودند . کاش ما ، بزرگ نمی شدیم ، کاش تویِ همان دوران ، در دلِ همان سادگی ها ؛ جا مانده بودیم
فتح خرمشهر-۱۳۶۱
کتابخانه ای بعد از بمباران لندن-جنگ جهانی دوم
! 🌷عراقی‌ها عادت داشتند صبح‌ها آمار اسرا را بگیرند. با یکی از دوستان قرار گذاشتیم بر خلاف همیشه، این‌بار جلوی صف بایستیم. از قضا شانس کتک خوردن، با نفرات جلویی صف بود. تا خوردیم ما را زدند. 🌷چند هفته‌ای گذشت. شانس صف صبحگاه این بار هم قرعه نفر اولی را به نام ما ثبت کرد. یکی از هم‌بندی‌ها با این تصور که به کتک خوردن عادت کرده‌ایم، خود را توجیه می‌کرد. تصمیم خود را گرفتم و به انتهای صف رفتم. افسر عراقی برای آمارگیری آمد. این‌بار اما انتهای صف را برای کتک زدن انتخاب کرده بود. 🌷در اسارت شوخی و خنده در بین بچه‌ها جایگاهی ویژه داشت. ما بودیم و یک شلنگ و برف و کولاک و سرمای استخوان‌سوز اردوگاه تکریت. بر سر حمام کردن با آب سرد رقابتی بین بچه‌ها بود تا روحیه خود را حفظ کنیم. 🌷یک سرباز عراقی هم بود که یکی از بستگان خود را در جنگ از دست داده بود. بسیار ناراحت بود و با کتک زدن ما به خیال خود تلافی می‌کرد. عراقی‌ها هر کاری دوست داشتند، انجام می‌دادند. ظهرهای تابستان لباس بچه‌ها را از تن خارج می‌کردند و با کابل کتکمان می‌زدند. همگی مریض شده بودیم ولی نمی‌دانستند ما ایرانی‌ها زیر بار حرف زور نمی‌رویم! راوی: آزاده سرافراز و جانباز ایواز خداوردیان از رزمندگان ارامنه
اولین تلفنخانه عمومی در نیویورک