﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_هفتم
🦋هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به مدينه🦋
🌻يكى از داستانهاى مهم زندگى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم ماجراى عظيم هجرت او و يارانش از مكه به مدينه است،
🌿چنانكه قرآن در سوره انفال آيه 30، و سوره بقره آيه 207 به اين مطلب اشاره كرده است، كه خلاصهاش چنين است:
🌻هنگامى كه مسلمانان در مكه در فشار و آزار شديد مشركان قرار گرفتند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، مسلمانان را به هجرت به مدينه دستور داد، مشركان احساس خطر شديد كردند و با خود گفتند: هجرت مسلمانان به مدينه موجب تشكل آنها در مدينه شده، و در آينده نزديك، كار را بر ما سخت خواهد كرد.
🌿 سران آنها در دارالندوه مجلس شوراى خود اجتماع كردند، و هر كدام در مورد جلوگيرى از اسلام و دعوت پيامبر، پيشنهادى نمودند، چنان كه در آيه 30 سوره انفال به اين توطئه، اشاره شده است.
🌻سرانجام پيشنهاد ابوجهل تصويب شد، پيشنهاد او اين بود كه: از هر قبيلهاى، يك جوان شجاع به عنوان نماينده انتخاب شود، و همه آن نمايندگان در يك شب، خانه پيامبر را محاصره كنند، و به سوى او حمله كرده و او را در رختخوابش بكشند.
🌿آن شب فرا رسيد، جبرئيل ماجراى توطئه كودتاچيان را به پيامبر خبر داد. پيامبر ماجرا را به على عليهالسلام خبر داد، و به او فرمود: امشب در رختخواب من بخواب، تا كافران گمان كنند كه من در رختخواب خود خوابيدهام، به انتظار من در بيرون خانه بمانند و من پنهانى از خانه خارج شوم.
🌻با اين كه خوابيدن در رختخواب پيامبر و افكندن روپوش سبز پيامبر بر روى خود، صد در صد خطرناك بود، حضرت على عليهالسلام با جان و دل، اين پيشنهاد را پذيرفت، و در رختخواب آن حضرت خوابيد. آن شب نمايندگان مشركان، با شمشيرهاى برهنه، خانه پيامبر را محاصره كردند، پيامبر شبانه، بى آن كه مشركان متوجه شوند، در تاريكى شب از خانه بيرون آمد و به سوى غار ثور كه در هفت كيلومترى جنوب مكه قرار گرفته، رفت و در آن جا مخفى شد، در اين هنگام ابوبكر نيز همراه پيامبر بود.
🌿سپس پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از غار ثور به سوى مدينه هجرت نمود، آن حضرت در روز پنجشنبه اول ربيع الاول سال 13 بعثت از مكه خارج شد و در روز 12 همين ماه به مدينه وارد گرديد.
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_هشتم
🦋مباهات خدا به فرشتگان در مورد خوابيدن على عليهالسلام🦋
🌻جبرئيل و ميكائيل از سوى خداوند، كنار رختخواب حضرت على عليهالسلام آمدند، جبرئيل به آن حضرت گفت:
🌿به به! كيست مثل تو اى فرزند ابوطالب، كه فرشتگان به وجود تو (و فداكارى تو) مباهات مىكنند.
🌻آن گاه اين آيه را از طرف خداوند، در شأن على عليهالسلام، به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نازل كرد:
🌿وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشرِى نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ الّلهَ رَؤُوف بِالعِبادِ؛
🌻بعضى از مردم (فداار و با ايمان، همچون على عليهالسلام به هنگام خفتن در جايگاه پيامبر) جان خود را در برابر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_نهم
🦋نگاهى به جنگ بدر🦋
🌱يكى از حادثههايى كه در آيات متعدد قرآن به فرازهايى از آن حادثه اشاره شده،(834)ماجراى جنگ بدر است كه نخستين جنگ براى مسلمانان، با كفار قريش بود كه شخص پيامبر در آن شركت نمود و فرماندهى جنگ را در دست داشت. مسلمانان در اين جنگ ضربه سختى بر دشمن وارد كردند. در آيات 45 تا 46 سوره انفال شش دستور نظامى ذكر شده كه در جنگ بدر موجب پيروزى مسلمانان گرديد، كه اگر مسلمانان در ساير جنگها رعايت كنند، پيروزى از آن آنها است، كه در ذيل ذكر خواهد شد.
🌿اين پيروزى، بسيار عجيب بود، چرا كه تعداد مسلمانان كمتر از يك سوم تعداد دشمن بود، تجهيزات آنها، قابل مقايسه با تجهيزات جنگى دشمن نبود، لطف سرشار الهى نصيب مسلمانان شد، چنان كه در آيه 26 انفال مىخوانيم:
وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِى الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ...؛
🌱و به خاطر بياوريد هنگامى كه شما در روى زمين، گروهى كوچك و اندك و ضعيف بوديد، آن چنان كه مىترسيديد مردم شما را بربايند، ولى خدا شما را پناه داد و يارى كرد...
🌿جنگ بدر در سال دوم هجرت رخ داد، و موجب شكست مفتضحانه دشمن گرديد. در اين جا نظر شما را به خلاصهاى از اين نبرد قهرمانانه جلب مىكنيم:
بدر منطقه وسيعى است كه داراى چاههاى آب بوده و همواره كاروانها در آن جا توقف مىكردند و از آبهاى آن بهرهمند مىشدند.
🌱بدر در جنوب غربى مدينه بين مدينه و مكه قرار گرفته و از اين رو آن را بدر مىگويند كه نام صاحب آبهاى آن بدر بوده است.
🌱علت اين جنگ اين بود كه: در ماه جمادى الاولى سال دوم هجرت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خبر رسيد كه كرز بن جابر با گروهى از قريش تا سه منزلى شهر مدينه آمده و شتران پيامبر را با چهارپايان افراد ديگر به غارت برده و به محصولات مدينه آسيب زدهاند.
🌿رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بى درنگ پرچم جنگ را به على عليهالسلام سپرد، آن حضرت با جمعى از مهاجران بع تعقيب آنها رفتند تا به چاه بدر رسيدند و سه روز هم در آن جا توقف كردند، هر چه جستجو كردند، كسى را نيافتند سپس به مدينه برگشتند (اين غزوه را غزوه بدر اولى يا بدر صغرى مىگويند.)
🌱از طرفى كفار، اموال مهاجران را در مكه، مصادره كرده بودند، و به طور كلى مىخواستند، مسلمانان را در مدينه در فشار محاصره اقتصادى قرار دهند، و روشن است كه اگر اين فشار ادامه مىيافت، دست كم جلو توسعه و گسترش اسلام گرفته مىشد.
🌿پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى شكستن اين محاصره، تدابيرى انديشيد، بزرگترين تدبيرش اين بود كه عبور كاروانهاى تجارتى مشركان مكه را قدغن كند.
🌱چهل نفر از مسلمانان را تحت فرماندهى حضرت حمزه كه قهرمان رزم آورى بود، براى كنترل مسير كاروانها فرستاد، پيامبر بيست شتر در دسترس آنها قرار داد.
🌻داستان ادامه دارد
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_دهم
🦋شش دستور پيروزى🦋
🌻آياتى از طرف خدا در اين زمينه نازل شد و شش دستور مهم به مسلمانان داد.
🌿مسلمانان با به كار بردن آن شش دستور، اين چنين دشمن را مفتضحانه تار و مار كردند، و اگر ما نيز امروز آن شش دستور را اجرا كنيم، حتماً به پيروزى نائل مىشويم.
🌻آن آيات عبارتند از آيه 45 و 46 و 47 سوره انفال كه مىفرمايد:
🌿اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه با گروهى در ميدان نبرد روبرو مىشويد (اين شش دستور را رعايت كنيد):
🌱1 - ثابت قدم باشيد.
💢2 - خدا را فراوان ياد كنيد تا پيروز گرديد.
🌱3 - از فرمان خدا و پيامبرش اطاعت كنيد.
💢4 - نزاع و كشمكش نكنيد (اتحاد را حفظ كنيد) تا سست نشويد و شوكتتان بر باد نرود.
🌱5 - استقامت كنيد چرا كه خداوند با استقامتكنندگان است.
💢6 - و مانند آنها نباشيد كه از روى غرور و هواپرستى و خودنمايى (يعنى ابوجهل و همراهان او) به ميدان (بدر) آمدند تا مردم را از راه خدا باز دارند، خداوند به آن چه عمل مىكند آگاه است.
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_یازدهم
🦋دورنمايى از جنگ احد🦋
🌿 بتپرستان در جنگ بدر، دستخوش ضربات شديد از جانب مسلمانان شده بودند، و بسيارى از سرانشان كشته شده بودند.
🌻 آنها تصميم گرفتند با نيروى مجهزى براى انتقام و سركوبى مسلمانان به سوى مدينه حركت كنند، آنها با پنج هزار نفر به اضافه زنان و غلامان و ساز و برگ نظامى و استمداد از قبايل مختلف حركت نمودند در حالى كه شعار مىدادند: انتقام! انتقام.
🌿اين لشگر مجهز روز پنجشنبه 5 شوال سال سوم هجرت در دامنه كوه احد (يك فرسخى مدينه) مستقر شد.
🌻پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روز جمعه را در مدينه ماند و نماز جمعه را خواند و در خطبههاى نماز، مردم را به دفاع و جهاد دعوت كرد وسپس با سپاهى كه افراد آن حدود هزار نفر بودند، از مدينه به سوى احد حركت كردند
🌿. در بين راه عبدالله بن ابى سلول منافق كه معتقد به ماندن در مدينه بود با طرفداران خود كه حدود سيصد نفر از سپاه را تشكيل مىدادند به مدينه بازگشتند، و در نتيجه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با سپاه 700 نفرى به سرزمين احد وارد شد، و در نقطهاى در كنار كوه مستقر گرديد
🌻، در آنجا در پشت سر، دهانه شكاف كوهى را ديد، عبدالله بن جُبير را با پنجاه تيرانداز، نگهبان آن دهانه كرد، و به آنها تأكيد كرد كه تا پايان جنگ در آن جا بماند و حركت نكنند.
🌿در روز هفتم، پس از نماز صبح، چند نفر از دلاوران دشمن پياپى به ميدان تاختند و طلب مبارزه كردند، اميرمؤمنان على عليهالسلام به ميدان آنها رفت و آنها را به هلاكت رسانيد
🌻، در اين هنگام جنگ دسته جمعى آغاز گرديد، پيامبر و على و حمزه در پيشاپيش سپاه اسلام با دشمن مىجنگيدند، ولى عواملى موجب شكست مسلمانان شد
، 🌿افراد برجستهاى مانند: حضرت حمزه عليهالسلام عموى پيامبر، مصعب بن عمير، عبدالله بن جحش، منظله و... به شهادت رسيدند.
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_دوازدهم
🦋شايعه قتل پيامبر، و پيام خدا🦋
🌻 در درگيرى شديد نبرد احد يكى از جنگجويان كافر به نام عمرو بن قميه سنگى به سوى پيامبر افكند كه موجب مجروح شدن پيشانى و شكستن بينى و دندان، و شكافته شدن لب پايين آن حضرت شد، به طورى كه خون چهره نازنين حضرت را پوشانيد، 🌿او خواست آن حضرت را بكشد، يكى از سرداران جوان و رشيد اسلام به نام مصعب بن عُمير كه شباهت زيادى به پيامبر داشت، خود را سپر آن حضرت قرار داد و با حملههاى كوبندهاش از پيشروى دشمن جلوگيرى كرد و در اين ميان به شهادت رسيد.
🌻دشمن خيال كرد كه پيامبر را كشته است، از اين رو با صداى بلند همين خبر را اعلام كرد و موجب شايعه شد.
🌿اين شايعه باعث تضعيف روحيه مسلمانان گرديد، و در مدينه پيچيد و زن و مرد را نگران و گريان نمود، حتى عدهاى از مسلمانان آن چنان خود را، باختند كه از ميدان گريختند،
🌻 در اين هنگام آيه 144 آل عمران نازل شد كه: اگر فرضاً محمد صلى الله عليه و آله و سلم كشته شد، خداى محمد صلى الله عليه و آله و سلم هست، شما شخص و پيوند جسمانى را محور قرار ندهيد، بلكه شخصيت و پيوند مكتبى را محور خود سازيد. 🌿در اين آيه چنين مىخوانيم:
📗وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَ سَيَجْزِى اللّهُ الشَّاكِرِينَ؛
🌻محمد صلى الله عليه و آله و سلم فقط فرستاده خدا است، و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند، اگر او بميرد يا كشته شود، شما به عقب برمىگرديد؟ (اسلام را رها كرده به دوران جاهليّت و كفر بازگشت مىكنيد؟) و هر كس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضررى نمىزند، خداوند به زودى شاكران مقاوم را پاداش خواهد داد.
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_سیزدهم
🦋چهار عامل مهم شكست🦋
🌱در ميان عوامل، چهار عامل زير، از عوامل مهم شكست بود كه مسلمانان همواره بايد به آن توجه كنند:
🌻1 - عبدالله بن ابى سلول منافق، در حساسترين شرايط، با حدود يك سوم لشكر اسلام از سپاه اسلام كنار گرفت و به مدينه برگشت، اين خود يك نوع تفرق و اختلاف بود كه مىتوانست نقش و اثر مهمى در ضربه زدن به فشردگى و اتحاد كه در جنگ بسيار ضرورى است، داشته باشد. بنابراين نبايد مسلمانان به افراد منافق و دو رو تكيه كنند، چنين افرادى ياران ظاهرى نيمه راه هستند، و تا آن جا با اسلامند كه با هدفشان بسازد و گرنه از پشت، خنجر مىزنند.
🌻2 - عدم رعايت انضباط نظامى، و هرج و مرج در كارها، يكى از عوامل شكست است، چنان كه اكثر نگهبانان دهانه شكاف كوه كه نقطه حساسى بود، به طمع غنائم و مال دنيا آن جا را رها كردند، و در نتيجه آن شد كه نمىبايست بشود. بنابراين نبايد هيچگاه در جنگ، انضباط و روحيه عالى معنوى و اخلاص و جنگ براى خدا را فراموش كرد.
🌻3 - شايعهسازى در جنگ نقش مهم دارد. شايعه قتل حضرت محمد صلى الله عليه و آله و سلم اثرعجيبى در فرار و وحشت مسلمانان داشت، مسلمانان بايد به شايعهها توجه نكنند، تا ناخودآگاه روحيه خود را نبازند.
🌻4 - استقامت نكردن مسلمانان نيز عامل ديگر شكست بود، اگر آنها با ايمان قوى، همچون على عليهالسلام و مقداد و ابودجانه ايستادگى مىكردند، آن طور شكست نمىخوردند. آيا مىدانيد استقامت و جاننثارى آن چند نفر به خصوص على عليهالسلام چقدر كارساز بود؟ خود قضاوت كنيد.
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_چهاردهم
🦋ماجراى حمراء الاسد🦋
🌻 يكى از حوادثى كه در سال سوم هجرت، پس از جنگ احد رخ داد، ماجراى حمراء الاسد است، كه در قرآن در آيه 172 تا 174 سوره آل عمران به آن اشاره شده است، 🌿در آيه 172 خداوند از آنها تقدير و تمجيد كرده و چنين مىفرمايد:
🌻الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِيمٌ؛
🌿آنها كه دعوت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را پس از آن همه جراحاتى كه به ايشان رسيد، اجابت كردند، (و هنوز زخمهاى ميدان احد التيام نيافته بود، به سوى حمراء الاسد حركت نمودند،) براى كسانى از آنها، كه نيكى كردند و تقوا پيش گرفتند، پاداش بزرگى است.
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_پانزدهم
🦋دورنمايى از غزوه حمراء الاسد🦋
🌻 در پايان جنگ احد، به فرمان ابوسفيان لشكر به ظاهر فاتح او به سرعت به سوى مكه حركت كرد، هنگامى كه اين لشكر به سرزمين روحاء رسيدند، از كار خود سخت پشيمان شدند، و تصميم به بازگشت به مدينه گرفتند تا بقيه مسلمانان را به قتل برسانند.
🌿دستگاه اطلاعاتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين موضوع را به پيامبر گزارش داد، پيامبر فوراً فرمان داد كه مجروحان نيز در اين جنگ شركت نمايند.
🌻مسلمانان همراه مجروحين، بسيج شده و به سوى لشكر دشمن، حركت كردند.
🌿در ارزش كار اين دليرمردان كفر ستيز آيات 172 تا 174 سوره آل عمران نازل شد كه ترجمه آيات چنين است: آنان كه دعوت خدا و پيامبر را، پس از آن همه جراحات اجابت كردند، از ميان آنها براى كسانى كه نيكى كردند و راه تقوا پيمودند، پاداش بزرگى خواهد بود
🌻- اينها كسانى بودند كه (بعضى از) مردم، به آنها گفتند: مردم (لشكر دشمن) براى (حمله به شما) اجتماع كردهاند، از آنها بترسيد، اما آنها ايمانشان زيادتر شد
🌿و گفتند: خدا ما را كافى است و بهترين حامى ما مىباشد. - به همين جهت، (از اين ميدان،) با نعمت و فضل پروردگار بازگشتند در حالى كه هيچ ناراحتى به آنها نرسيد، و از فرمان خدا پيروى كردند و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است.
اينك پيرامون اين ماجراى عجيب، به داستانهاى زير توجه كنيد:
🌻ادامه در بخشهای بعدی (مجروحى، مجروح ديگر را حمل مىكند! و ... )
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_شانزدهم
🦋مجروحى، مجروح ديگر را حمل مىكند!🦋
🌿يكى از ياران پيامبر مىگويد: من از جمله مجروحان بودم، ولى زخمهاى برادرم از من سختتر و شديدتر بود، تصميم گرفتم هر طور كه هست خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم برسانيم، چون حال من كمى از برادرم بهتر بود، هر كجا برادرم باز ميماند، او را به دوش مىكشيدم و بالاخره با زحمت خود را به لشكر رسانديم. به اين ترتيب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و ارتش اسلام در محلى به نام حمراء الاسد (هشت ميلى مدينه) رسيده و در آن جا اردو زدند
🦋گزارش معبد🦋
🌿 خبر حركت ارتش اسلام به لشكر دشمن رسيد، به خصوص كه شنيدند حتى مجروحين مسلمان همراه لشكرند، همين خبر كه حاكى از نهايت مقاومت مسلمانان بود، دشمن را به وحشت انداخت.
🌱در اين بين معبد خزاعى كه يكى از مشركان بود و از مدينه به سوى مكه مىرفت، در سرزمين روحاء به لشكر ابوسفيان رسيد، ابوسفيان در مورد چگونگى لشگر اسلام از او سؤال كرد، او گفت: محمد صلى الله عليه و آله و سلم را ديدم با لشكرى بسيار كه تا كنون، همانند آن را نديده بودم، در تعقيب شما هستند و به سرعت پيش مىآيند.
🌿ابوسفيان با نگرانى و اضطراب گفت: چه ميگويى؟ ما آنها را كشتيم و تار و مار كرديم...
🌱معبد گفت: من نمىدانم شما چه كرديد؟ همين قدر مىدانم كه لشكر عظيمى در تعقيب شما است.
🌿در اين وقت، لشكر دشمن تصميم قاطع گرفت كه عقبنشينى كند و به دنبال اين تصميم به سوى مكه گريخت.
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ص)
#قسمت_هفدهم
🦋گزارش معبد🦋
🌻 خبر حركت ارتش اسلام به لشكر دشمن رسيد، به خصوص كه شنيدند حتى مجروحين مسلمان همراه لشكرند، همين خبر كه حاكى از نهايت مقاومت مسلمانان بود، دشمن را به وحشت انداخت.
🌱در اين بين معبد خزاعى كه يكى از مشركان بود و از مدينه به سوى مكه مىرفت، در سرزمين روحاء به لشكر ابوسفيان رسيد، ابوسفيان در مورد چگونگى لشگر اسلام از او سؤال كرد، او گفت: محمد صلى الله عليه و آله و سلم را ديدم با لشكرى بسيار كه تا كنون، همانند آن را نديده بودم، در تعقيب شما هستند و به سرعت پيش مىآيند.
ابوسفيان با نگرانى و اضطراب گفت: چه ميگويى؟ ما آنها را كشتيم و تار و مار كرديم...
🌻معبد گفت: من نمىدانم شما چه كرديد؟ همين قدر مىدانم كه لشكر عظيمى در تعقيب شما است.
🌱در اين وقت، لشكر دشمن تصميم قاطع گرفت كه عقبنشينى كند و به دنبال اين تصميم به سوى مكه گريخت.
🦋اسير گرفتن على عليهالسلام در حالت سخت!🦋
🌻چنان كه گفتيم: براى آن كه دشمنان در راه بر نگردند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد كه مسلمانان، حتى مجروحين، دشمن را تعقيب كنند، و آنها را از بازگشت، منصرف سازند و اين خروج مسلمانان مانورى بود كه رعب و وحشتى در دشمن ايجاد كرد.
🌱على عليهالسلام با اين كه بدن مباركش يكپارچه زخم بود تا حمراء الاسد (هشت ميلى مدينه) دشمن را تعقيب كرد، و چند روز در آن جا ماند، و هنگام مراجعت دو نفر از سرشناسان دشمن به نامهاى: معاوية بن مغيره اموى و ابوعزه جُمَحى را به اسارت گرفت و به مدينه آورد.
🌻پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حكم اعدام ابوعزه را صادر كرد، زيرا او در جنگ بدر، اسير مسلمانان شده بود و عهد و پيمان داده بود كه اگر آزاد شود، ديگر به جنگ مسلمانان نيايد، و با اين شرط، آزاد شده بود، ولى بر خلاف پيمان، در جنگ احد براى سركوبى مسلمانان، شركت كرد.
🌱او پس از اين حكم، به گريه و زارى افتاد و التماس كرد و رهايش كردند، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: لا يُلدَغُ المؤمنُ مِن جُحرٍ مَرَّتَينِ؛ مؤمن از يك سوراخ، بيش از يك بار گزيده نمىشود. (كنايه از اين كه اگر بار اول دستش گزيده شد، براى بار دوم، اين تجربه تلخ را تكرار نمىكند.) آن گاه حكم اعدام درباره او اجرا شد.
﷽📚🕥📚🎆
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد(ع)
#قسمت_هجدم
🦋تجديد روحيه قوا، و تعقيب دشمن🦋
🌱وقتى كه خبر حركت لشكر اسلام در تعقيب لشكر كفر، به ابوسفيان رسيد، و دانست كه لشكر اسلام كمال آمادگى را دارد و تا حمراء الاسد آمده است، با ياران خود تصميم گرفتند كه به سرعت به مكه بگريزند.
🌻ولى به خيال خود، براى اين كه مسلمانان را بترسانند، نعيم بن مسعود اشجعى را در راه ديدند، به او گفتند: كجا مىروى؟ او گفت: براى خريد گندم به مدينه مىروم.
🌱ابوسفيان به او گفت: اگر به حمراء الاسد بروى و پيام مرا به محمد، برسانى، فلان قدر خرما و كشمش به تو خواهم داد، او گفت: مانعى ندارد، پيام شما را مىرسانم.
🌿ابوسفيان گفت: به پيامبر اسلام و مسلمانان خبر بده كه: ابوسفيان و بتپرستان قريش با لشكر انبوهى به سرعت به سوى مدينه مىآيد، تا بقيه ياران پيامبر را از پاى در آورند.
🌱نعيم بن مسعود به حمراء الاسد، آمد، و جريان را گفت كه انبوهى از لشكر دشمن به سوى مدينه مىآيند، برگرديد، خطر بسيار است.
🌿پيامبر و مسلمانان گفتند: حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَكِيلُ؛ خدا ما را كافى است و او بهترين مدافع است. آن گاه با پيام جبرئيل، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به مدينه بازگشت و دشمنان بر اثر رعب و وحشتى كه از مسلمانان، در دلشان افتاده بود، به سوى مكه گريختند.