وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ ۚ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٨﴾
وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حقّ است! کسانی که میزانهای (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند!
پیام ها
1- خداوند، خواهان رسيدن انسان به حقّ و دستيابى به عقايد و كردارهاى شايسته و صحيح است. «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»
2- براى هر كس، چندين وسيله و معيار سنجش و محاسبه در كار است. «مَوازِينُهُ»
3- توقّع سعادت و پاداش بدون عمل، بيهوده است. فَمَنْ ثَقُلَتْ ... الْمُفْلِحُونَ
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ ﴿٩﴾
و کسانی که میزانهای (عمل) آنها سبک است، افرادی هستند که سرمایه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمی که نسبت به آیات ما میکردند، از دست دادهاند.
پیام ها
1- براى يك انسان، چندين وسيلهى سنجش در كار است. «مَوازِينُهُ»
2- كمداشتن عمل صالح در روز قيامت خسارت است، تا چه رسد به نداشتن آن. وَ مَنْ خَفَّتْ ... خَسِرُوا
3- دنيا همانند بازارى است كه ايمان، «سود» آن و انكار و كفر، «خسارت» آن است. آرى، ناديده گرفتن استدلال و دعوت انبيا، در حقيقت محو كردن فطرت و جوهرهى انسانيّت و ظلم به خويشتن است. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ»
4- بىاعتنايى و انكار آيات الهى، ظلم به آنهاست. «كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ» آرى به جا نياوردن حقّ هر چيز و رعايت حقوق و حدود آن را نكردن، ظلم به آن است و نتيجهى ظلم، خسارت و نابودى است.
وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ ۗ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿١٠﴾
ما تسلّط و مالکیّت و حکومت بر زمین را برای شما قرار دادیم؛ و انواع وسایل زندگی را برای شما فراهم ساختیم؛ اما کمتر شکرگزاری میکنید!
پیام ها
1- يادآورى و توجّه به نعمتهاى الهى، زمينهى شكوفايى معرفت و محبّت و تسليم خدا شدن است. «وَ لَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ»
2- حقّ بهرهگيرى از امكانات زمين، براى همهى انسانهاست ومخصوص گروه خاصّى نيست. «مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ»
3- آفرينش زمين و شرايط آن (از نظر گردش، حرارت، نور، جذب و دفع آبها و گياهان، قبول فضولات و تحويل سبزىها و ميوهها و ...) به گونهاى است كه انسان مىتواند در آن نيازمندىهاى خود را برطرف كند. «مَكَّنَّاكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ»
4- قوانين حاكم بر طبيعت، به نوعى است كه انسان مىتواند بر آن سلطه داشته باشد و آن را در اختيار بگيرد. اگر خداوند آن را رام نمىساخت، بشر به تنهايى قدرت مهار كردن و بهره گيرى از آن را نداشت. «مَكَّنَّاكُمْ»
5- زمين، در اختيار و مسخّر انسان قرار داده شده تا به رشد و كمال برسد و معيشت خود را تأمين كند. مَكَّنَّاكُمْ ... سعدى مىگويد:
ابر و باد و مه خورشيد و فلك در كارند
تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
6- نعمتها بايد زمينهساز شكر باشد، نه عامل غفلت و عيّاشى. «تَشْكُرُونَ»
7- انسان ناسپاس است و قرآن، مكرّر از كمسپاسى مردم و غفلت و بىايمانى غالب آنان سخن گفته است. «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿١١﴾
ما شما را آفریدیم؛ سپس صورت بندی کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم: «برای آدم خضوع کنید!» آنها همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجدهکنندگان نبود.