بسم الله...
#درباره_کتاب📚
" کهکشان نیستی" ، روایتی داستانی از زندگی "سید علی قاضی طباطبایی"🙏
📖 لحظه به لحظه می شود با این کتاب زیست، از آتشی که از عشقِ زندگی در نجف از زبان خود سید علی میخوانم ( چون ماهیِ تشنه ی افتاده در ساحلی که در حالِ جان دادن است، وقتی به دریای نجف رسیدم، رگ های حیات در جانم دوباره قوت گرفت... دلم می خواست بمانم، اما نگرانِ پدر بودم، نگران رضایتش😔)
یا از زبان بانویِ صبورش ( یاعلی ع ! تو خودت می دانی من از زندگی و مال و منال در تبریز چیزی کم نداشتم، وارث زمین و بخش های بزرگی از ده های اطراف تبریز بودم، اما همه را گذاشته ام و در راه علم و عالِم شدن سید علی، می خواهم همراه و کمک کار او باشم🙏)
یا از زبان " آقا سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، محمد بهاری، سید محمد حسین طباطبایی، سید هاشم حداد ، میرزاجواد آقا ملکی تبریزی، محمدتقی بهجت، سید احمد کربلایی و ..........
👌 چه شب و روزهایی که با این کتاب زندگی کردم، پیشنهاد میکنم به دوستانی که اهل مطالعه هستند و دوست دارند با این مرد بزرگ مانوس شوند این کتاب را از دست ندهند✋ بخصوص این چند روز که طرح تخفیف ۲۵ درصد هست، دوستان از دست ندهند.🙂
✋ بنده در ادمین خدمت شما هستم.
@Ayehbook
بسم الله...
#درباره_کتاب📚
ادامه ی" کهکشان نیستی " ، روایتی داستانی از زندگی "سید علی قاضی طباطبایی "
📖 از زبان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی: داستانِ مغناطیس کِشنده ی شهر نجف برای آنان که در آن نزیسته اند، گفتنی نیست، باید چشیده باشی تابتوانی درک کنی.
سید مرتضی لبخندی بر لبانش نقش بست و نگاهی به من کرد و گفت: در اواخر اربعینت به سر میبری، طریقه ی ما کثرت ذکر، همراه با التزام تام به شریعت است.
سید علی جابجا شد، لبخندی به سید مرتضی زد و سرش را به نشانه ی تایید تکان داد. آن زمان فکر می کردم سید مرتضی دریای عظیمی است که بر بستر رودخانه ی وجود سید علی جاری شده است؛ اما زمان و عجائب طریق سیر الی الله و حرکت به سمت ملکوت، به من ثابت کرد که ماجرا برعکس بوده است، سیدعلی اقیانوس عظیمی از معارف بوده که سیدمرتضی کشمیری و بسیاری دیگر از اساتید بی نظیر این راه، همچون رودهابی به این اقیانوس بی کران متصل شده و او را تغذیه کرده اند...
از زبانِ سید محمد حسین طباطبایی:
در ماهِ ذی الحجه سال ۱۳۲۱ هجری قمری، درست کمی پیش از وفات سید مرتضی کشمیری، همان زمان که من از شکم مادر زاییده می شدم و مسافری بودم از عوالم پیش از دنیا، استادم در سرزمین های شگفتِ برزخی موجودی کامل شده بود. سرانجام دست روزگار مرا به او رساند و خوشه چین وجود آسمانی اش کرد؛ پس از خدا و اهلبیت هرچه دارم از او دارم. داستانِ حرکت من ، گام نهادن در ردِ پای مردی بود که از تبریز عازم نجف اشرف شده بود. من هم به دنبال همان حقیقت، مسافر آن دیار پر از عجائب شدم و بالاخره روزی دستان گرم و پدرانه ی او را که بر پیشانی سرنوشتم قرار گرفت، در مقابل حرم مطهر امیرالمومنین علی ع روی شانه هایم احساس کردم...
همه یاران به سرِ راه تو بودیم، ولی
خَم ابروت مرا دید و ز من یغما برد😭
👌 این کتاب را از دست ندید.
@Ayehbook
بسم الله...
آنچه کودکان و نوجوانان در متن زندگی میآموزند بسیار ماندگارتر از آموخته های رسمی است. بازی بخش مهمی از زندگی فرزندان ماست؛ در حقیقت کار کودکان بازی کردن است و از طریق بازی و به وسیلهی آموزش غیرمستقیم میتوانیم تمام آنچه را که دوست داریم به آنها بیاموزیم، یادشان دهیم. از این رو اگر آموزه های دینی، با شیرینی بازی و سرگرمی همراه شود هم جذاب و دلنشین است و هم اثرگذار.
علیرضا افشاریمقدم در کتاب بازی، کودک، تربیت با ۵۱ بازی متنوع به مربیان یاری میرساند تا به آسانی معارف دینی را به کودکان و نوجوانان آموزش دهند.
📚در ادمین منتظر شما والدین دغدغه مند تربیت هستیم.
@Ayehbook
بسم الله...
فرمودند همه ی ما اهلبیت کشتی نجات هستیم، اما کشتی حسین ع❤ سریع تر است.
شکر خدا که شما ارباب مایی😍
تولد آقا و اربابمون مباااااارک🌹
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله...
نگرانی مقام معظم رهبری برای فرزندان خویش...
📚برای سفارش در ادمین خدمت شما هستم.
@Ayehbook
بسم الله...
کتاب "صدرا در فردا" را خانواده هایی که دوست دارند بحث های فلسفی مثل من و تن یا بحث خواب را با بچه ها مطرح کنند براشون تهیه کنند. این کتاب در قالب داستانی کودکانه است.
📚 بنده در ادمین خدمت شما هستم.
@Ayehbook
بسم الله...
📖گوشه ای از کتاب:
یک نفر شناکنان به طرفشان میآمد.
باورش نمیشد؛ ولی خودِ صمد بود. صمد با دیدن شرایط محمد به سرعت جلو آمد و جای یونس را گرفت.
- صمد تو رو خدا سرمو بکن زیر آب. این صدای لعنتی رو قطع کن.
صدای محمد آرام و بریدهبریده بود.
- لوس نکن خودتو! الان با یه چیزی گلوتو میبندم.
اما خودش هم میدانست که کاری از دستش برنمیآید. اشکهایش به پهنای صورتش آمد. یکی از عراقیها بیرون آمد و گلولۀ منوری شلیک کرد. تا چند ثانیه دیگر سطح آب مثل روز روشن میشد. دستش را به لبۀ خورشیدی تکیه داد و با دست دیگرش محمد را در آغوش گرفت. کتفش را گذاشت روی حنجره. صبر کرد منور نزدیک و نزدیکتر شود. دهان محمد درست کنار گوشش بود.........
📚برای سفارش به ادمین مراجعه بفرمایید.
@Ayehbook
بسم الله...
📚 گوشه ای از کتاب "صدرا در فردا"
آقای حکیمی رو به بچه ها کرد و گفت: کسی میتواند بگوید آن موقع که صدرا خواب کلاس را می دید خودش کجا بود؟
حامد گفت: خب معلوم است، توی رختخواب.
آقای حکیمی پرسید: اگر توی رختخواب بود، پس چطوری توانست اتفاق هایی که بعدا توی کلاس می افتد،ببیند؟
بچه ها ساکت شدند، صدرا گفت : یعنی اون موقع توی کلاس بودم؟
حامد گفت: مثل فیلم ها که یک نفربه آینده می رود؟
مهدی گفت: باز هم گفت فیلم ها؛ بابا آن ها تخیلی هستند. توی فیلم ها آدم ها با تنشان می روند آینده، ولی دیشب صدرا با تنش نیمده توی کلاس، تنش توی رختخواب بوده.
آقای حکیمی گفت: آفرین ، پس تن صدرا توی رختخواب بوده، ولی خودش کجا بوده؟
✋بنده در ادمین خدمت شما هستم.
@Ayehbook
بسم الله...
«عزیز خانم» داستان یکی از زنان انقلابی کاشان است. زنانی که مانند مردان و دوشادوش آنان در جنگ ها شرکت کردند و برای پیروزی و موفقیت ایران حاضر شدند از همه چیزشان بگذرند. مال و جان، همسر و فرزند. فرزند که عزیزترین کس است و پاره تن و از چشم عزیزتر و محبوب تر. اما چون همیشه در پس پرده ای پنهان بودند هیچکس به ارزش کارها و فعالیت های آنان پی نبرد و هیچگاه هم به طور شایسته از آنان تجلیل نشد.
فاطمه جعفری به سراغ عزیز خانوم رفته است. زنی که چهار شهید را به ایران تقدیم کرد. چهار پسر او، محسن، جواد، علی اصغر و محمدرضا بارفروش شهید شدند و او در این کتاب از زندگی خود، از همان لحظه تولدش می گوید و سرنوشتی را بیان می کند که برای او این افتخار را فراهم کرد. مادر چهار شهید بودن....
📚برای سفارش کتاب در ادمین خدمت شما هستم.
@Ayehbook
بسم الله...
📝 مقدمه مولفِ کتاب " خورشید که غرق نمی شود"
🤔خیلی ساده است. ظاهر ماجرا را می گویم. ظاهرش این است که کتابی دست گرفته اید از زندگی یک جوان هجده ساله. هر جای دنیا بگویید که من کتابی خوانده ام از زندگی یک پسر هجده ساله معاصر، تعجب می کنند. هجده سال مگر چقدر است که شخصی در آن چه بکند که ارزش کتاب نوشتن و ماندگار شدن داشته باشد؟🤷♂️ هجده ساله های دنیا همیشه چه کرده اند؟ هجده ساله های این روزهای اطراف خودمان چه؟ خیلی هنر کنند چهارتا کتاب درسی و داستان خوانده باشند و به فکر کنکور و انتخاب رشته و دیدن فلان فیلم و رفتن به فلان پارک و باشگاه و فروشگاه.🙄 شاید برای جوان های امروز این چیزها افسانه باشد. این که در روزگاری نزدیک، مام زمین در تکه ای از خاورمیانه حاصلخیزتر شده و مردمی به وجود آمده بودند که گاوآهن ظلمِ سالیان دراز، خاکِ سختِ دلهایشان را شخم زده بود. امید به رهایی و آزادگی، بذر شده و در وجودشان فرو رفته بود. دم مسیحایی پیر فرزانه ای بر جان هایشان حلول کرده و خون مظلومانی، دشت فهم و شعورشان را آبیاری کرده بود👌 محصول چنین فرایندی آدم هایی بودند که می توانستند قاعده معمول زمان را به بازی بگیرند. بلد بودند به تلافی همه غفلت های انسان در تاریخ، قدر ثانیه های عمرشان را بدانند. می توانستند در عرض یکی دو سال فهم و بصیرت و تجربه سالیان را به دست بیاورند. بعد هم ره صد ساله را یک شبه بروند.✊
این کتاب داستان زندگی یکی از همین آدم های عجیب است. کسی که بلد بوده قاعده معمول زمان را به هم بریزد و در هجده سالگی بیش تر از عرفای بزرگ خانقاه ها و مجتهدین کهنسال حوزه های علمیه از زندگی درک و شهود داشته باشد. آن قدر که وصیت نامه و یادداشت های روزانه اش هر مدعی فهم و کمالات و ایمانی را به فکر بیندازد که مگر این آدم چند سالش بوده؟
بدون تامل روی رفتارها و نوشته های آقا محمد شمس، آن پایان باشکوه زندگی اش که اگر در غرب اتفاق افتاده بود تا حالا برایش فیلم ها ساخته و رمان ها نوشته بودند، جلوه واقعی اش را نشان نخواهد داد. خواندن و مزمزه کردن طعم ناب زندگی اش را به همه توصیه می کنم🌹
#پاتوق_کتاب_آیه
@Ayehbook
بسم الله...
کتاب «زندگی زیباست؛ روایتی از حیات شهید سید مرتضی آوینی» که مفصل ترین کتاب درباره حیات شهید آوینی است با روایتی مستند و داستانی، با استفاده از خاطرات و گفت وگوهای غالب افرادی که با این اندیشمند و هنرمند برجسته انقلاب اسلامی مرتبط بودند، زوایای مختلف زندگی این را به مخاطبان بشناساند.
#شهید_آوینی
✋ بنده خدمت شما هستم.
@Ayehbook
بسم الله...
شهید صیاد شیرازی هیچگاه جنگ را پایانبخش فعالیتهای خود نمیدید. از اینرو در سال 1373، برای انتقال دانش و تجربیات جبهه و جنگش در دانشگاه افسری امام علی(ع) مشغول تدریس شد و سپس هیأتی را با عنوان «معارف جنگ» ایجاد کرد تا خاطرات رزمندگان را از مأموریتهای میدانی و پژوهشی، مناطق عملیاتی و عوارض باقیمانده از جبهههای جنگ، ضبط و ثبت صوتی و تصویری کند تا در تهران تکمیل و مدون شوند. محسن کاظمی در این مجال، در سال 1374، فرصت یافت تا بهعنوان وقایعنگار سفرهای میدانی با این هیأت پیوند بخورد و در 9 سفرمیدانی، حوادث را بهصورت لحظهبهلحظه به ثبت برساند. او علاوه بر این، با تیزبینیهای خود تمام فعالیتها، سخنرانیها، گفتارها، خاطرات، روشهای مدیریتی و حتی مناجاتهای شبانه شهید صیاد شیرازی را ثبت کرد تا بعدها اثری که عرضه میکند، بر محور شخصیت شهید شیرازی استوار باشد. این یادداشت ها مربوط به مأموریتهای میدانی و تحقیقاتی این گروه و با هدف ثبت دقیق برخی از وقایع جنگ ایران و عراق است. نویسنده به عنوان وقایع نگار در این سفرهای میدانی از کردستان تا خوزستان همراه این گروه بوده و علاوه بر ثبت خاطرات همراهان شهید صیاد شیرازی و عده ای از امرای ارتش ایران است در مواردی نیز به ابعاد شخصیت تیمسار صیادشیرازی پرداخته است.
#صیاد_دلها
@Ayehbook