eitaa logo
آينــــــــــﮫ‌ ی مادری
295 دنبال‌کننده
124 عکس
26 ویدیو
1 فایل
مادرانه می نویسم با قلم آينــــــــــﮫ مادر ۴ فرشته که با آمدنشان روح لطافت به جانم دمیدند! لینک کانال ما در بله: https://ble.ir/ayenehmadari
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر میوه فروش درب مغازه ایستاده بود و در حال تمیز کردن میوه‌ها و اعلام نرخ میوه ها با صدای بلند بود: 🗣 «انگور: ۲۵؛ انگور: ۲۵» دختری از جلوی او رد شد؛ مانتوی سفید و نازکی بر تن داشت که با ظرافت خاصی با تل مو و کتونی‌هایی هم رنگ ست شده بود، رژ صورتی خوش رنگی که با وسواس زده شده بود و خط چشمی مشکی که جلوه ای زیبا به چشمانش بخشیده بود و شال مشکی نازکی که در انتهای سرش ایستاده بود و هر لحظه گویا قصد عزیمت به روی شانه ها را داشت! 💄💅 وموهای زیبای خرمایی رنگی که همچون آبشاری بر شانه‌هایش رها شده بود!👩🏻 آزاد و رها!... 🔥 پسرک صدایش قطع شد و نگاهش متصل!!! 🪡 نگاهی عمیق و با دقت، که مبادا از دست برود این صحنه‌ی زیبا🙄 و تا جایی که چشمان و گردنش یاری می‌کرد نگاهش به دنبال دختر رفت و لبخندی از سر رضایت تلفیق شد با نگاه پیروزمندانه‌اش! 👀 نگاهی آزاد و رها به آن دختر زیبا: رایگانِ رایگان! 💸 . . . پسرک دوباره با صدای نخراشیده، و این بار پرانرژی تر از قبل، شروع کرد: «انگور:۲۵؛ انگور۲۵» 🗣 ... و افسوس و صد افسوس بر تفکری که در آن، بهای دسترسی به دُرّ وجود دختران و زنان، از خوشه‌ای انگور! هم کمتر است! 😭 ❗️این است ثمره‌ی ننگینِ شعارِ: « » ⛔️ پ. ن: و البته افسوس و صد افسوس به دنیایی که پسرک را موظّف و ترغیب کرد به مراقبت از میوه ها، اما موظّف و ترغیب نکرد به مراقبت از نگاه!! ✍آينــــــــــﮫ لینک کانال ما در ایتا: https://eitaa.com/Ayenehmadari لینک کانال ما در بله: https://ble.ir/ayenehmadari