#امر_به_معروف_حجاب
قسمت سوم 🔸 نهیازمنکر با طعم دوغ!!!😋
روز جمعه ناهار رفته بودیم بیرون، جای شما سبز🌿
جایی که نشسته بودیم، چندمتر اونطرفتر هم خانوادهای نشسته بودند که متاسفانه خانمهاشون بیرون رو با خونه اشتباه گرفته بودند و کاملا با لباس راحتی بودند!!!😕
بعد از چند دقیقه که تعداد ما هم بیشتر شد، انگار لج بکنند که کنارشون نشستیم؛ موسیقی گذاشتند و یه مقدار صداش را زیاد کردند!!!🔊
منم مونده بودم از چه روشی استفاده کنم برای اینکه نهیازمنکر کنم و تأثیر هم بگذاره...🤔
دیدم دارند سفره پهن میکنند برای ناهار😋
جاتون خالی دوغ محلی آماده کرده بودیم برای خودمون؛ دوغ رو بردم براشون و سلام کردم و مؤدبانه و با لبخند گفتم: دوغ محلیه! میل کنید برای ناهار!☺️
تعجب کرده بودند چرا واسشون دوغ بردم؟!🤔
گفتند: نه ممنون!!
خلاصه با اصرار دوغ رو بهشون دادم و گفتم: ببخشید ما اینجا جوجه درست کردیم و بوی اون به شما رسید؛ شما الان اینجا همسایه ما هستید و چندساعتی حق همسایگی به گردن ما دارید.👌
(البته اونها خودشون کباب درست کرده بودند و بردن دوغ فقط بابت تذکر بود!)
بعد از گفتن این حرف، سریع موسیقی را خاموش کردند و بعد که من برگشتم یکی یکی مانتوهاشون را پوشیدند و شالهاشون را الحمدلله سر کردند...😍
#حجاب
#موسیقی
#تذکر_در_پارک
#روش_غیرمستقیم
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شما هم به آمرین بپیوندید 🌺🌺🌺🌺
@sm34955
#امر_به_معروف_حجاب
داستان هفتم
🔸 حداقل همدیگه رو تشویق کنیم و حامی هم باشیم...
دیروز پسر ۷ساله ودختر ۵سالهام رو بردم باشگاه، تا کلاس ژیمناستیک ثبت نامشون کنم...
مربیشون جلوی اون همه بچه و ما مادرها لباسش رو درآورد و یه لباس دیگه پوشید...😳
حالم بد شد!!😞
خواستم تذکر بدم دیدم خیلی عصبی شدم و ممکنه دعوام بشه!! باکمال شرمندگی سرمو انداختم پایین و از کنارش رد شدم...
خانم محجبهای کنارم بود...
رفت پیش مربی و با آرامش وطمانینه ازش پرسید:
- ببخشید خانم! اینجا جایی داره که لباس عوض کنیم؟
- مربی گفت: بله، داره...
- خانم محجبه گفتند: شما جلوی پسر من لباستون رو عوض کردید؛ من خیییییلی مواظب چشمای پسرم هستم، میشه از شما هم خواهش کنم شما هم مواظب چشمای پسرم باشید؟؟؟
اونقدر جذب لحن زیبای اون خانم شدم واونقدر از بی دست و پا بودن خودم بدم اومد که نگو...😞😫
رفتم پیشش و از تذکری که به مربی داده بود تشکر کردم و کلی ایشون رو به خاطر انجام فریضهی امربه معروف و نهی از منکر تحسین کردم.
حداقل کاری که میتونستم بکنم تشویق زبانی آمر به معروف بود...👌
🌀 اینم تجربه من:
از وقتی وارد کانال شما شدم؛ خوندن خاطرات دوستان باعث شده که حداقل از منکرات اطرافم باخیال راحت رد نشم و اگر کاری هم نکردم وجدان درد بگیرم که چرا هیچ واکنشی نشون ندادم...
#تذکر_در_باشگاه
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
#امر_به_معروف_حجاب
داستان دهم
🔸 من هم وظیفه ای دارم ...
دیشب برای اولین بار با همسرم رفتیم پل طبیعت تهران🌲🌳
وضع اونجا رو که دیدم به خودم گفتم: کاش نیومده بودیم که اینقدر اعصابم خورد بشه!!😞
انگار یهو یه کسی تو دلم گفت: تو وظیفهات رو انجام بده؛ کاری به چیزیام نداشته باش🤓
همینطور که باهمسرم قدم میزدم خانمهایی رو میدیدم که شالشون دور گردنشون افتاده بود!😢
به هرکدوم میرسیدم میرفتم نزدیکش و با لبخند میگفتم: خانم گلم لطفا شالتون رو سرتون کنید. ☺️❤️
حدودا به ۱۰ نفر تذکر دادم...
همهشون هم یا میگفتن چشم یا میگفتن ببخشید و شالشون رو سر میکردن😉
بعدم ازشون تشکر میکردم و رد میشدم...
تذکر من به هرکدوم از خانوما در حد ۵ تا ۱۰ ثانیه بود. هیچ وقتی هم ازم نگرفت.
عوضش دلم اروم میشد😇
موقع برگشت از پارک آب و اتش🌳
حدود ساعت ۱۲ شب بود🌓
سرم رو، رو به آسمون بلند کردم و گفتم: یا امام زمان! دلم راضی نشد به این وضع...کاری جز تذکر ازم برنمیومد...همینو از من قبول کن😔🌷
🌀 دوستان عزیزم؛ هرجا هستید و با هرتوانی، تا میتونید تذکر بدید؛ با روی گشاده و زبان لین قطعا جواب میده👌
اگر هم دیدید طرف مقابلتون جواب داد و ناراحت شد؛ فقط بگید من حکم خدا رو به شما گفتم و رد بشید و برید🤗
هرگز درگیری لفظی پیدا نکنید؛ که تاثیر معکوس میده⛔️
#حجاب
#کشف_حجاب
#تذکر_در_پارک
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
#امر_به_معروف_حجاب
داستان یازدهم
🔸 مطالبه گر باشیم!
چند روز پیش دخترم مسابقه ی کاراته داشت(سبک شین کیو کوشین🥋)
وقتی برگشت خونه گفت: چند تا داور آقا حضور داشتن، اما تعدادی از دخترای نوجوون بدون حجاب، اونجا داشتن مسابقه میدادن😱
امروز رفتم هیات کاراته استان برای اعتراض به این شکل برگزاری مسابقات😔
یکی از مشکلات اصلی جامعه ی ما در زمینه ی حجاب و عفاف، بی تفاوتی مومنین و مومنات هست... که از کنار مسایل این چنینی راحت میگذرن و مطالبه گری نمیکنن...
اول با نائب رئیس هیات کاراته استان که یه خانم شل حجاب بود صحبت کردیم (من و همسرم) و اعتراض خودمون رو اعلام کردیم... اون خانم هم اظهار تعجب کرد که اطلاعی از این موضوع نداره و بعیده همچین اتفاقی افتاده باشه و چند بار تماس گرفت که اطلاع کسب کنه... و در طول صحبتمون چند بار مقنعه اش رو کشید جلو و موهاش رو پوشوند اما از اونجا که مقنعه گشاد بود و لیز، باز دوباره بعد از چند دقیقه، عقب میرفت😐
رییس اصلی اونجا نبود... (گفت رییس فدراسیون خیلی به این مساله حساس هستند و اجازه نمیدن همچین اتفاقی بیفته) ما رو راهنمایی کرد به ساختمان دیگه ای که با خود رئیس صحبت کنیم...
رئیس فدراسیون که محجبه بود و انسان معتقدی به نظر میرسید، بعد از شنیدن صحبت های ما، گفت که ناظر داشتن و بعیده همچین چیزی اتفاق افتاده باشه و ناراحته که همچین چیزی رو میشنوه!!!
ناظر مسابقه تو اون سالن رو خواست و ازش بازخواست کرد که آیا همچین اتفاقی رخ داده؟؟!!
خلاصه اینکه اون ناظر هم از موضوع اطلاع نداشت و تعجب میکرد!!!!😞
رئیس فدراسیون هیات کاراته استان، از اون آقای ناظر(که ساعات محدودی رو در سالن حضور داشته)، خواست که لیست آقایون داور و مربیانی که شاگرداشون رو برای مسابقه با اون وضع پوشش آورده بودن؛ براش بیاره تا بهشون اخطار داده بشه!👌👌👌
💠 حواسمون به مکان های عمومی باشه. نباید بذاریم قبح گناه بریزه و گناه کردن در جامعه علنی و راحت بشه. ساده و بی تفاوت از کنار این مسائل نگذریم. وقتی ساکت و بی تفاوت هستیم یعنی ما هم، در فراهم کردن زمینه برای انجام گناهان موثریم...😞
💠 بچه ها رو دریابیم که آینده سازان جامعه اسلامی هستند. حواسمون باشه در چه محیط ها و فضاهایی قرار می گیرند.
#حضور_فعال
#تذکر_در_باشگاه
#تذکر_به_مسئولین
#بی_تفاوت_نباشیم
#نهی_از_منکر_مسئولین
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻 🔻
@khaterate_aamerin
@mahdizadehleila
#امر_به_معروف_حجاب
داستان دوازدهم
🔸 بگو و برو!
امروز با عجله داشتم میرفتم خونه...
مسیر خونمون از جلوی پارک رد میشه🌳🌲🌳
در حال حرکت بودم که جلوی پارک یه دختر دبیرستانی دیدم سوار دوچرخه بود و با دوستش ایستاده بود جلوی پارک و شالش هم از سرش افتاده بود...
همینطور که از کنارشون رد میشدم گفتم: خانوم شالتو سرت کن!
و رد شدم...
اونم سرش کرد...
به همین راحتی گفتم و رد شدم👌
#کشف_حجاب
#بیتفاوت_نباشیم
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
#امر_به_معروف_حجاب داستان چهاردهم 🔸 از محبت خارها گل میشود
تومترو "نشسته" بودم...
یه خانمی روبروم "ایستاده" بود و روسریش افتاده بود روی شونش...
مدام باخودم کلنجار میرفتم که چطوری بهشون بگم روسریتون افتاده؟!🤔
کیفش دستش بود👜
بسیار لطیف و مهربون و با خوشرویی بهشون گفتم: کیفتون رو بدید نگهدارم!😊
گمانم به دوثانیه نکشید روسریشون روسرکردن!😃
💎 غرض از بیان این موضوع این بود که به آمرین عزیز بگم به نظر من؛ گاهی یه جملهی محبتآمیز و برخورد شایسته وحسن خلق به تنهایی تاثیر گذاره حتی اگر مستقیم امر و نهی نکنیم...
#حجاب
#روش_صحیح
#روش_غیرمستقیم
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻
@khaterate_aamerin
ارتباط با ادمین و ارسال خاطرات 🔻
@yavarane_zohoor
#امر_به_معروف_حجاب داستان_پانزدهم 🔸 چادرم!❤️
این ترم یکی از درس های دانشگاه یک واحد عملی هم داشت...
موقع حضور در کارگاه و انجام کارهای عملی؛ باید روپوش سفید میپوشیدیم!!
من و دوتا از دوستانم چادری بودیم و نمیخواستیم چادرهامون رو برداریم.😢
استادمون میگفت: باید چادرهاتون رو بردارید که مشکلی پیش نیاد...
ما با احترام به استادمون گفتیم: اگر اجازه بدید ما با چادر راحت تریم!😊
ایشون دوباره دفعه ی بعدی گفتن و ما قبول نکردیم و گفتیم: مراقبیم! ولی اگر لازمه میریم از آموزش دانشگاه، نامه میاریم که مشکلی پیش نمیاد!
ایشون چیزی نگفتن...
چند روز بعدش فهمیدیم مسئول آموزشی همون قسمت که باید میرفتیم پیششون نامه بیاریم خود ایشون بودن!!!😅
از اون روز هم دیگه به ما چیزی نگفتن و ما هم مراقب بودیم و الحمدلله مشکلی پیش نیومد و تموم شد.🌺
💠 خیلی وقتا؛ همین محکم ایستادن پای اعتقادات، از بهترین و موثرترین روش های امر به معروف و نهی از منکره!👌
#چادر
#حجاب
#تذکر_در_دانشگاه
#حجاب_در_دانشگاه
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
#پای_اعتقاداتمون_بایستیم
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻 🔻
@khaterate_aamerin
ارسال خاطرات و ارتباط با ادمین 🔻
@yavarane_zohoor
#امر_به_معروف_حجاب داستان شانزدهم 🔸 حال خوب!
از کلاس برمیگشتم...
توی راه مادری رو دیدم که داره کلاه بچش رو محکم میکنه.
موهاش بیرون بود....
گفتم: دوست عزیز! سلام! موهاتون بیرون اومده؛ درستش کنید!
اونم یه نگاهی بهم کرد و دست برد سمت روسریش ولی موهاش باز بیرون بود!!! (فقط خیلی تعجب کرده بود!)
یه بار دیگه هم همین طور پیش اومد که به خانمی که موهاش بیرون بود تذکر دادم گفت باشه! ولی هیچ کاری نکرد!😢
🌀 میخواستم به اعضای کانال بگم که: با خوندن تجربه های شما بود که دل و جرات تذکر دادن پیدا کردم؛ درسته که واکنش مطلوبی ندیدم ولی همین که گفتم تا چند وقت حالم خوب بود!😍
من چون وظیفه ی خودم رو انجام داده بودم خوشحال بودم و تا خونه پرواز کردم... چون فعلا بنای خوشحالیم رو بر روی غلبه بر ترسم گذاشتم...💪
#حجاب
#اولین_تذکر
#غلبه_بر_ترس
#ترس_حیله_شیطان
#خاطرات_ارسالی_اعضاء
شما هم به آمرین بپیوندید 🔻 🔻
@khaterate_aamerin
ارسال خاطرات و ارتباط با ادمین 🔻
@yavarane_zohoor