سالها یهودیان میخواستند بلندترین قله منطقه فلسطین یعنی کوه هرمون را به دست آورند. بارها جنگ و خونریزی شد و حتی در سال ۱۹۷۴ که اسرائیل در جنگ پیروز شد، حافظ اسد با چنگ و دندان و به بهای خون صدها سرباز نگذاشت قله این کوه به دست اسرائیل بیفتد و فقط دامنه آن نصیب اسرائیل شد.
اما امروز فقط به دلیل سیاست های غلط، مردم منطقه آنچنان از حکومت متنفر شدند که ارتش اسد را از این کوه فراری دادند تا اسرائیل بدون حتی شلیک یک گلوله این قله را به دست بیآورد و به سوریه، لبنان و فلسطین مسلط شود.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
زیر بمباران وحشیانه رژیم صهیونیستی که تمام مراکز نظامی وصنعتی واستراتژیک را هدف قرار میدهد دجال سخنرانی می کند و می گوید
سوریه را از اشغال ایران آزاد کردیم !!
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم سارا فلاحی نماینده مردم ایلام:
آمریکا هیچ غلطی نمیکند ،
چون تمام غلطها و اشتباهات را مسئولان بیسواد.احمق.نادان.نفوذی خودمان میکنند ...... !
بسیار عالی 💎💎💎💎
قابل توجه اقایانی که در مجلس وفاق برای کسب صندلی در دولت دین ایمان واخرت خویش را بفروش میرسانند
مردم بازیچه دست این نمایندگان بیخرد و دنیا زده شده اند ....
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
هم سلاح در دستش هست
هم ساعت صدور فرمان را میداند.
آنهایی که او را قبول دارند بفهمند که او بهتر از ما می داند و می فهمد
👈.به همین سادگی حکم جهاد رهبر انقلاب مبنی بر نابودی اسرائیل را به حاشیه بردن !
⭕️رهبر انقلاب ، نائب امام زمان حکم شرعی جهاد دادن که اسرائیل را نابود کنید بعد به همین راحتی از کنار این حکم گذشتید و کاری نکردید !
📌مذهبی و غیر مذهبی هم نداره چون حتی قشر مذهبیمونم مطالبه نکردن این مورد رو متاسفانه
❌️چی به سر دین ایمانامون اومده !!!
🌹امام صادق ع ؛
🔔ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید.
چون در لحظات ظهور، ایمانها به سختی مورد امتحان و ابتلاء قرار میگیرند.
🙏به او ایمان داشته باشید
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_سی_چهارم🎬: پسران یعقوب همانطور که بر سر و سینه میزدند به م
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_سی_پنجم🎬:
برادران یوسف باز هم دروغ خود را تکرار کردند و یعقوب نبی که به حقیقت این دروغ آگاه بود اما نمی خواست با بر ملا کردن این دروغ حریم ها بشکند و از طرفی می دانست که تقدیر خداوند چنین بوده که یوسفش از او جدا شود، آهی کشید و رو به آسمان نمود و فرمود: خدایا این پسران را از نفس سرکش خود آگاه نما و وجدانهایشان بیدار فرما و به من هم «صبرجمیل» عنایت فرما.
در این هنگامی که پسران یعقوب مشغول دروغ پراکنی درباره حقیقت مرگ یوسف بودند، یوسف در قعر چاه همنشین با جبرئیل شده بود، او متوجه شد که جبرئیل امین وحی است و این نشان میداد که یوسف بعد از همان خواب که اولین خواب او در قصه زندگی اش، بود، به پیامبری مبعوث شده است چرا که جبرئیل بر پیامبران الهی نازل می شود و حالا این چاه هم اولین زندان یوسف بود که برادرانش او را در آن انداختند.
جبرییل اینک ماموریت داشت تا هم صحبت یوسف شود، اول خود را معرفی کرد و سپس از او سوالاتی پرسید و یوسف مانند پیامبران جواب می داد
جبرئیل به یوسف گفت: چه کسی تو را درون این چاه انداخت؟
یوسف پاسخ داد: برادرانم به من حسادت ورزیدند و مرا درون این چاه انداختند.
جبرائیل به او گفت: آیا می خواهی که از این چاه خارج شوی؟ من قادر هستم به تو در این راه یاری رسانم
یوسف پاسخ داد: این امر مربوط به خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب است و اگر او بخواهد چنین می کند و خداوند است یاریگر تمام بندگان و مددکار تمام عالم
چنین جوابی، مشابه جوابی است که ابراهیم نبی هنگامی که در آتش نمرود بود، به جبرییل داد و این نوع جواب ها فقط از یک نبی بر می آید.
سه شبانه روز از اسارت یوسف در چاه آبی شور که هیچ کاروانی به آنجا نمی آمد، گذشت اما به یمن حضور ولی خدا در این شوراب، اب چاه گوارا و شیرین شد و بار دیگر جبرئیل در چاه فرود آمد و به یوسف گفت: ای یوسف! بدان که اینک خدای ابراهیم می خواهد تو از این چاه خارج شوی.
یوسف خوشحال شد و فرمود: من سر تعظیم به درگاه پروردگار فرود می آورم و هر آنچه او بخواهد بر چشم می نهم.
جبرئیل فرمود: اینک دعایی را به تو یاد می دهم که با خواندن آن از این چاه نجات پیدا می کنی
این دعا یادآور یک مسیر تمدنی است که در توبه آدم، کشتی نوح و نجات ابراهیم هم متجلی بود. متن آن دعا این بود: اللهم إني أسألك بأن لك الحمد لا إله إلا أنت المنان بديع السماوات و الارض، ذو الجلال و الاکرام أن تصلي على محمد و آل محمد و أن تجعل لي من أمري فرجا و مخرجا و ترزقني من حيث أحتسب و من حيث لا أحتسب.
جبرییل این دعا را خواند و یوسف تکرار کرد، سپس برای یوسف پرده از راز کلمات مقدس برداشت و به او ذکری را یاد داد که با توسل به آن یوسف از بند چاه آزاد میشد
در این ماجرا یوسف نبی هم متوجه شد که کلماتی وجود دارند که باید بواسطه آن ها از خداوند درخواست کند و
نجات پیدا کند. پس باز هم همان کلمات به داد یوسف رسیدند و یک بار دیگر جریان توحید را از دست کید و مکر بدخواهان نجات دادند.
و براستی این کلمات مقدس که ابلیس از آنان کینه به دل گرفته بود راز نجات بشریت در لحظات حساس بودند.
یوسف با دلی شکسته کلمات مقدس را تکرار کرد و آنان را واسطه بین خود و خدایش قرار داد و درست ساعتی بعد از این توسل...
ادامه دارد..
📝به قلم: ط ، حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️ آیا اینک، آخرالزمان است؟
با تحولات اخیر سوریه، که مهمترین سرزمین جغرافیای آخرالزمانی است، بازار تطبیق نشانهها داغ شده؛ تمایل رویکردهای واقعگرایانه به این است که همگان را از تطبیق نهی کنند، با این استدلال که حجتی برای این تطبیق نداریم و پیش از این هم عموم تطبیقها غلط از آب در آمده و این به بنیاد عقیده مهدویت آسیب میزند.
این دغدغه درستی است. اما اگر درباره «نشانه» صحبت میکنیم، این نشانه نباید آنچنان مبهم باشد که بر هر واقعهای امکان تطبیق پیدا کند. در این حالت از «نشانه» بودن میافتد و علامت هدایت به هیچ سمتی نخواهد بود و اعتقاد شیعه بر این است که اهل بیت علیهمالسلام هم سخن لغو و بیفایده نگفتهاند.
طبعاً انبوه روایات آخرالزمانی با هدف ایجاد آمادگی و طلب ظهور و کمک به تشخیص صحنه غبارآلود آخرالزمان است.
یا باید انبوه روایات را کنار بگذاریم و مدام بر طبل شک و تردید نسبت به تطبیقها بکوبیم که نتیجهاش دور انگاشتن ظهور است. و یا آنچنان که منطبق بر هدف صدور آنهاست با مواجههای علمی، مدلول آنها را به میدان بیاوریم، تا طلب ظهور منجی موعود به سردی و یأس بدل نشود.
چه اینکه طبعاً یکی از غرضهای صدور این روایات زنده و گرم نگه داشتن اصل انتظار بوده و هر حرفی که ظهور را «بعید» نشان دهد، خلاف غرض اهل بیت است: انهم یرونه بعیداً و نراه قریباً
مواجهه با روایات هیجان انگیز ظهور، «مراقبه»ای علمی و عقیدتی میطلبد.
مراقبهای که هم «نشانه» را هزل و بی فایده نکند و هم عقیده نزدیک بودن ظهور را گرم نگه دارد. فقه حدیث هم همین جا به کار میآید.
اکنون همان لحظهای است که علما باید به میدان بیایند و درباره این احادیث سخن بگویند. شاید قرنها نوشتن و مباحثه در این باره بیش از همیشه برای این روزها بهکار آید.
✍وحید یامین پور
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شهید رئیسی چند بار جلوی گرانی مرغ را گرفت
محمدرضا کلامی، دبیر اتحادیه وارد کنندگان نهادههای دام و طیور: دولت شهید رئیسی همیشه برای سفره مردم در شب عید و ماه رمضان برنامه داشت.
دولت در ماه رمضان، نرخ تثبیتی کالاهای اساسی را پایینتر تعیین میکرد تا مردم مرغ و گوشت را در آن برهه گران نخرند.
گوشت گوسفند و گوساله تنظیم بازار را وارد کرد.
اما این دولت جلوی توزیع گوشت تنظیم بازار را گرفت!
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹#روایت دلدادگی #قسمت ۱۱ 🎬 ظهر شده بود و شهر خراسان مانند لانه ی مورچه ای در دل شن های نرم ،مملو
سهراب نگاهی به قامت لاغر اندام و صورت آفتاب سوخته ی قلندر کرد وگفت : بنشین دیگر ، الان که یاقوت خان اینجا نیست ، انگار کاری فوری بیرون کاروانسرا داشت ، معلوم بود خیلی هم شتاب دارد.
قلندر که منتظر همین تعارف خشک و خالی ،سهراب بود ، درحالیکه لنگه ی درب را می بست و می خواست کنار درب بنشیند گفت : من هم از همین تعجب می کنم ، آخر تمام کار و بار و زندگی یاقوت خان در همین کاروانسرا خلاصه می شود ، هیچ وقت التفاتی به بیرون ندارد ، هر چه که هم لازم داشته باشد ،پیله وران یا ما شاگردها ، برایش فراهم می کنیم ، الان در این فکرم به راستی ،چه کار مهمی برایش پیش آمده بود ...
سهراب تکه ی نان دستش را در ماست فرو کرد و در دهان گذاشت و در حالیکه لقمه را در دهان می چرخاند گفت : خودت چه فکر می کنی؟
قلندر که انگار هم صحبت خوبی گیرش آمده بود ، گلویی صاف کرد و کلاه سیاه نمدی اش را بالا داد و با دست شروع به خاراندن شقیقه هایش نمود و گفت : من فکر می کنم ،هر چه هست به آمدن تو مربوط می شود و بعد با حالت سؤالی ادامه داد : راستی تو کیستی؟ از وقتی که اینجا مشغول کار شدم ، کسی به نام کریم بامرام را نمی شناسم...
سهراب دانه ی خرما را از هسته اش جدا کرد ، لبخندی زد و گفت : خوب من سهراب پسر کریم بامرام هستم ، من هم تا چند وقت پیش از وجود و دوستی یاقوت خان با خبر نبودم...
قلندر شانه ای بالا انداخت و گفت : والاا نمی دانم ، اولی که آمدی و به یاقوت خان گفتم ،مسافری از راه رسیده که به نظر میرسد وضعش خوب است ،برزخ شد و گفت : می بینی جا نداریم ، برو ردش کن برود، اما تا اسم پدرت را گفتم ،کاملا مشخص بود ،انتظار شنیدنش را نداشته و معلوم بود که یک رابطه ای عمیق بین پدرت و او هست .
سریع لباسهایش را مرتب کرد و خودش به استقبالت آمد.
سهراب با آخرین تکه نان پیاله ی ماست را پاک کرد ، همانطور که تشکر می کرد گفت : ممنون...چسپید ....حالا بگو ببینم توالت و چاه آب کدام قسمت است ، در ضمن در این اتاق قبله از کدام طرف است؟
قلندر ابرویی بالا انداخت و درحالیکه به پایین اشاره می کرد گفت : بیرون اتاق چند متر پایین تر توالت و روبه روی اتاق هم چاه آب است ، خدا را شکر در بین دوستان یاقوت خان یکی نماز خوان هست و با زدن این حرف سینی را برداشت و بیرون رفت.
#ادامه دارد
📝 به قلم :ط_ حسینی
🌹🔔🌹🔔🌹🔔🌹
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹#روایت دلدادگی #قسمت ۱۱ 🎬 ظهر شده بود و شهر خراسان مانند لانه ی مورچه ای در دل شن های نرم ،مملو
🌹:#روایت دلدادگی
#قسمت ۱۳🎬 :
یاقوت خان که قد کوتاهش به شانه های بلند سهراب نمی رسید ، تا دست دور شانه هایش بیاندازد، پس دست سهراب را در دست گرفت و همانطور که اتاقی را از آن بیرون آمده بود ،نشان می داد گفت : درست است که کاروانسرا شلوغ تر از هر زمانی ست و اتاق خالی مثل طلا ،قیمت گرفته و نایاب شده ، اما برای پسر کریم بامرام فرق می کند.
یاقوت خان محال است اجازه دهد که این میهمان عزیزش ،جای دیگری ساکن شود ،پس اتاق خودم را با تو شریک می شوم.
سهراب که از اینهمه مهمان نوازی و معرفت یاقوت خان به وجد آمده بود ، گفت : پدرم چه دوستان خوب و وفاداری داشته و من بی خبرم ، اما عجیب اینکه هیچ وقت از شما جلوی من نامی نبرد ، به جز همین چند هفته پیش که قصد سفر خراسان نمودم ، آنهم نگفت که رفاقتتان اینچنین محکم بوده ، بلکه سفارش کرد در اینجا اقامت کنم و گفت که با شما آشناست..
یاقوت که انگار هول شده بود به میان حرف سهراب دوید ، درب نیمه باز اتاق را از هم باز کرد و گفت : بفرما...بفرما داخل....درست است کریم آدم کم حرفی بود اما همیشه از پسر یکی یکدانه اش داستانها می گفت ، حالا اوضاع پدرت چطور است؟ آن زمان در کار تجارت بود و هر وقت که به کاروانسرای ما می آمد ،دستش پر بود.
او بر خلاف بقیه ی مشتری هایم که در دادن کرایه ی اتاقشان خست به خرج می دادند،علاوه بر کرایه ، مشتلق خوبی به شاگردانم میداد و خیلی وقتها پارچه های گرانبها برایم سوغات می آورد.
سهراب که خوب می دانست این هدایا از کجا می آمده ، سری تکان داد و گفت : تاجر بود ، اما الان چند سالی ست که از اسب افتاده و یک پایش افلیج شده و خانه نشین است و من جای او را گرفتم.
یاقوت چشمانش را ریز کرد وگفت : یعنی تو به جای او راهز..... ناگهان حرفش را نصف و نیمه خورد و ادامه داد : تجارت می کنی؟!
سهراب کاملا متوجه شد ، یاقوت از اصل شغل کریم آگاه است ، اما عجیب بود که کریم هم نمی دانست ، آخر کریم به سهراب گفته بود که یاقوت یک چشم او را به عنوان تاجری ثروتمند می شناسد.
پس این میان ،بی شک کاسه ای زیر نیم کاسه ی یاقوت یک چشم است.
سهراب خود را بی خیال گرفت و گفت : تا دوهفته پیش جای او تجارت می کردم اما آوازه ی جشنتان به گوش ما هم رسید و آمدیم تا بختمان را بیازماییم ،شاید شانس با ما یار شد و مسند نشین شدیم و سر از قصر در آوردیم...
یاقوت خان خنده ی بلندی کرد و گفت : پس به آوازه ی جشن آمدی هااا؟!
ولی مرد جوان ،انگار کمی موضوع را جدی گرفته ای...اگر بر فرض برنده هم شوی ،هزار سکه زر گیرت می آید ، اما از مسند نشینی خبری نیست ، خیلی بخواهند به تو لطف کنند ، در برج و باروی قصر ، نگهبانی ، سربازی چیزی خواهی شد ....تو آنچنان گفتی مسسسند که من فکر کردم به وعده ی صدارت اینجا آمده ای و دوباره خنده ی بلند تری کرد.
سهراب همانطور که روی گلیم رنگ و رو رفته ای نشسته بود و در و دیوار اتاق را نگاه می کرد ، سری تکان داد و گفت : در این بازار کساد تجارت ، همان نگهبانی هم صدارتی ست در نوع خود....
یاقوت دستی به شانه ی سهراب زد و درحالیکه بلند می شد گفت : ببین پسرم ، اینجا را منزل خودت بدان ، می گویم برایت ناهاری ساده بیاورند تا رفع گرسنگی کنی ، من کار واجبی بیرون کاروانسرا دارم ، جایی نروی ، همین جا باش ،هنوز حرفها داریم.
یاقوت با زدن این حرف ،لبخندی به لب نشاند و با شتاب از اتاق خارج شد.
سهراب که کارهای این مرد یک چشم ، برایش عجیب بود دستی به لباس خاکی اش کشید و بر متکای زیر دستش تکیه داد و به سقف گنبدی و دود زده ی اتاق،خیره شد
#ادامه دارد...
📝 به قلم : ط_حسینی
🌹🔔🌹🔔🌹🔔
#رسم دلدادگی
#قسمت ۱۴ 🎬 :
ده دقیقه ای از رفتن یاقوت می گذشت ، قلندر در حالیکه سینی مسی در دست داشت ،یا الله گویان داخل اتاق شد.
سهراب که خسته تر از همیشه بود و تازه چشمهایش گرم شده بود ، با صدای قلندر از خواب پرید و مانند فنر صاف سرجایش نشست .
قلندر که حال سهراب را دید ، خنده ی ریزی کرد و گفت : بد موقع مزاحم شدم ؟! تقصیر من نیست هااا، بس که خاطرت برای یاقوت خان عزیزه ،سفارش کرد که سریع السیر ناهاری برایت ردیف کنم و در حالیکه سینی حاوی نان و ماست و خرما را جلوی سهراب می گذاشت ادامه داد : دیگر ببخشید ، میهمانی که بد موقع برسد باید به نان خشکی قناعت کند ، اما چون سفارش شده ای ،کمی ماست گوسفند و خرما هم خورش نانت کن.
سهراب که گرسنه بود ، سینی را جلو کشید و گفت: شکر ، همین هم خوب است، حالا چرا نمی نشینی؟
قلندر که انگار خودش هم دلش می خواست بنشیند و از زیر زبان این مهمان جواب سؤالات مبهم ذهنش را بیرون بکشد ، کمی این پا و آن پا کرد و گفت : کار دارم و اگر یاقوت خان ببیند که گرم صحبت با مسافران شدم و به کارهایم نرسیدم ، جوابم می کند و اخراجم خواهد کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ کردهای غیور و وطن پرست روستایی کامیاران به استقبال شهدای گمنام وطن رفتند
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 نقشه پیشروی ارتش اسرائیل در جنوب سوریه
منابع و رسانههای نزدیک به مخالفان مسلح سوریه با انتشار تصویر فوق از رسیدن تانکهای ارتش اسرائیل به ۴۰ کیلومتری شهر دمشق خبر دادند و آن را تأیید کردند.
شبکه المیادین لبنان گزارش داد که ارتش اسرائیل، شهرکها و روستاهای «عرنه»، «بقعسم»، «الریمه»، «حینه»، «قلعه جندل» و «الحسینیة» و «جیتا الخشب» در حومه استان دمشق را به اشغال خود درآورده است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🌐 ترور دکتر حمدی اسماعیل ندی، دانشمند شیمی آلی، در منزلش در دمشق
دکتر حمدی اسماعیل ندی، دانشمند برجسته شیمی آلی، در منزل خود در دمشق توسط افراد ناشناس ترور شد. این حادثه نگرانیها درباره تکرار سناریوی مشابه عراق و هدف قرار دادن دانشمندان و نخبگان علمی را افزایش داده است.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
#پرسه_در_فضای_مجازی 📹 چه کاری بود با خودمان کردیم! 🔺ویدویی از اظهارات یکی از ساکنان لیبی در فضای م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیر بچه های علوی تبار سوریه
سلاحشان را زمین نمیگذراند و برای تمامیت ارضی سوریه خواهند جنگید
✌️نبرد مقدس
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
یک عکس بسیار زیبا هم ببینیم از فرمانده کل سپاه عمو حسین سلامی در مجلس پیش از شرکت در جلسه غیر علنی
یعنی تو جلسه چی گفتن ؟
⭕️🖊انشاالله که این مجموعه ضعیف (خانه ملت) را هدایت و توجیه کرده باشند
🔔امروز مجلس نیازمند رییس کار امد وتواناست ، عدم توجه به رهنمودهای رهبری یکی از نقاط ضعف مجلس است
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌐 نقشه پیشروی ارتش اسرائیل در جنوب سوریه منابع و رسانههای نزدیک به مخالفان مسلح سوریه با انتشار تص
📌اسرائیل به نزدیکی دمشق رسیده و عوامل تروریستی صهیونیست در تمامی شهر ها نفوذ کرده و شخصیتهای دانشگاهی و برجسته سوریه در حال ترور هستن
⭕️🖊 واقعا دلم برای مردم سوریه بابت بلایی که قرار سرشون بیاد میسوزه
بلایی بدتر از دوران داعش
قبلا هم گفتیم به زودی با سوریه تیکه تیکه شده طرف خواهیم بود که هر تیکه دسته یه گروه
🔔اسرائیل در ادامه رویاپردازی های خودش ؛👇
👈چشم طمع به عراق ، ترکیه و عربستان هم خواهد داشت و اقدام خواهد کرد ...
اسکات ریتر ؛ آیندهای تاریک و از هم گسیخته در انتظار سوریه
◾️ «اسکات ریتر» بازرس سابق تسلیحات سازمان ملل:
جنگ داخلی خواهید داشت، مرگ، ویرانی و درگیری داخلی، این چیزی است که شما به دست آوردید. راه لیبی و عراق را رفته! غرب دوست شما نیست.
نمیدانید برای چه چیزی شادی میکنید، خبر ندارید؛ ملت شما مُرد، هیچ کس از شما حمایت نخواهد کرد.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔چی فکر میکردیم چی شد
کاش همون علی لاریجانی رییس مجلس بود وحداقل تکلیفمون روشن بود ....
اقای قالی باف که اصلا نه به امور مجلس واقف هستش نه اطلاع واشرافی نسبت به قانون
❌️اقایان نمایندگان محترم مجلس 👇
👈تا کی باید به اقای قالیباف تذکر قانونی داد !!!؟
🔔تازه طرف میخواست رییس جمهور هم بشه !!...
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پزشکیان: در مملکت ما کشتی با بارش گم میشود
▪️بیایید FATF داخلی داشته باشیم
🔹آمریکا میداند کدام کشتی و کدام کالای ما کجا میرود. در مملکت ما یک کشتی با بارش گم میشود نمیدانیم کجا رفت؛ چون FATF داخلی نداریم. بیایید در داخل FATF پیاده کنیم یعنی FATF داخلی داشته باشیم.
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
🔔اقای پزشکیان شما دیگه چرا
👈آمریکا می دونه کدوم کشتی ما کجا می ره ولی نمی دونه ۲۵۰ میلیارد دلار تو کشور خودش اختلاس شده!
مگه fatf داخلی ندارند؟!
#خودتحقیری
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
📌اسرائیل به نزدیکی دمشق رسیده و عوامل تروریستی صهیونیست در تمامی شهر ها نفوذ کرده و شخصیتهای دانشگا
۳ گام بعدی!
بهزودی منبر یکی از مساجد منطقهی غرب آسیا، مانند مسجد نوریالکبیر موصل که در دوران داعش، خلیفهای خودخوانده را بر خود جای داد، ناگزیر از پذیرش خونخوارترین، رذلترین، شیادترین و سنگدلترین فرد خواهد شد.
🔜 وظیفهٔ ناتمام نهضت ۴۲ به زودی به سرانجام خواهد رسید!
🔜 اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
چادگانی پور
📌🔔📌🔔📌🔔👇👇
⭕️🖊رفقا خودمونی بگیم ؛
قرار یسری اتفاق سخت رخ بده و این اتفاقات کاملا شکل آخرالزمانی و روایی داره
👈ماهم مثل شما امیدواریم که همون باشه که همه منتظریم ولی بازم صفر و صدی نباشید و نگید حتما این همونه یا نه اصلا این اون نیست
🙏متعادل پیش برید
به خاص ترین لحظات تازیخ داریم میرسیم که این پروسه کوتاه مدت و چندماهه نیست ولی خیلیم طولانی نیست شاید کمتر از پنج سال ...
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
.
راست گفت سید شهیدان اهل قلم که در جمهوری اسلامی همه آزادندجز بچه حزباللهیها
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
⭕️🖊با ترکیه هم خدافظی کنید مخصوصا اگه سرمایه ای چیزی دارید خارج کنید ، کشور قشنگی بود ولی خب اردوغان به جای چسبیدن به توریست به تروریست چسبید و کار خودشو کشورشو تموم کرد
🔔حیف که عضو کانال ما نبودی اردوغان وگرنه این هشداری که بهت داده بودیم رو دیده بودی و به نابودی نمیرفتی 😄
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
⭕️🖊با ترکیه هم خدافظی کنید مخصوصا اگه سرمایه ای چیزی دارید خارج کنید ، کشور قشنگی بود ولی خب اردوغان
🔴دوگین مشاور رئیس جمهور روسیه:
🔽ترکیه در سوریه به ایران و روسیه خیانت کرد/ما از انکارا حمایت میکردیم اما از این به بعد پشیمان خواهید شد.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🚨اطلاعات خطرناک و غافلگیرکننده است، اما برای صداقت و تاریخ باید آن را در مورد ملیت الجولانی منتشر کنیم، زیرا او #یهودی الاصل و فارغ التحصیل مدرسه فقه اسلامی واقع در #تل_آویو است!
#عراق
🚨 این هشدار سردار محسن رضایی که امروز دادند بسیار مهم است:
🗣 در شمال #سورية یک اردوگاه آمریکایی وجود دارد که ۱۱ هزار داعشی در این ۴ سال گذشته آموزش داده شدهاند؛ احتمال دارد در ماههای آینده به موصل یا تکریت حمله کنند.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi