عرب ها دارن توئیت رهبر که گفته بود جوانان سوری قیام خواهند کرد رو وایرال میکنن
اینکه توی دمشق داره فراگیر میشه به نظر بقیه مردم هم دارن به علوی ها میپیوندن
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
🎥ادامه اعتراضهای مردمی علیه تروریستهای الجولانی در شهرهای مختلف سوریه.
✌️ما به تو ایمان داریم ای سید ومولای ما
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
🌹:#روایت دلدادگی #قسمت ۳۳ 🎬 : سهراب با لحنی آهسته گفت : چرا حرف الکی میزنی ؟ اگر طرف، پسر وزیر درب
🌹:#روایت دلدادگی
#قسمت ۳۵ 🎬 :
سهراب با شک و دو دلی درب چوبی اتاقی که بیشتر شبیه کلبه های جنگلی بود را زد ، به نظر می رسید چند نفر داخل مشغول گفتگو هستند تا صدای زدن درب بلند شد ،صداها قطع و درب بلافاصله باز شد.
مردی بلند بالا و لاغر اندام با سبیل بلند و تاب داده و چکمه های سیاه و براق جلوی درب ظاهر شد و رو به سهراب گفت : بفرمایید...
سهراب نگاهش را به او دوخت و گفت : مرا یاور خان فرستاده ، گفتند فرار است با شخصی به نام کاووس خان ، ملاقاتی داشته باشم .
آن مرد ، بیرون آمد و درب را بدون آنکه بگذارد سهراب به داخل آن نگاهی بیاندازد ، بست ،دستش را پشت سر سهراب قرار داد و همانطور که او را به پشت کلبه راهنمایی می کرد گفت : کاووس خان ،من هستم ، آنطور که معلوم است تو از کسانی هستی که برای شرکت در مسابقه ،به قصر آمدی ، درست است؟
سهراب بله ای گفت و همزمان سرش را برای تأیید حرف او ،تکان داد.
کاووس خان کمی از سهراب فاصله گرفت و ناگهان روی پاشنه ی پایش چرخید و رو به سهراب با نگاه تیزبینانه ، سر تا پای او را از نظر گذراند ، جلو آمد و گفت : اندام ورزیده ای داری، بگو بدانم اهل خراسانی؟ آیا از هنرهای رزمی هم چیزی می دانی؟ آیا شمشیر زنی ات هم به مانند هیکلت ،چشمگیر است؟
و همزمان با زدن این حرف به جلو رفت.
پشت کلبه فضای وسیع چمنکاری بود که چمن هایش زیادی بلند شده بود و کاملا مشخص بود ، قصر نشینان خیلی التفاتی به این طرف ندارند.
سهراب همانطور که جلوتر میرفت ، اصلا متوجه باز شدن پنجره چوبی پشت کلبه و دو چشم ریزبینی که از آنجا او را می پایید نشد ، با لحنی بلند گفت : نامم سهراب است ، از سیستان می آیم ، گه گاهی تمرین شمشیر زنی می کنم ، اما واقعا نمی دانم در این کار مهارت دارم یانه؟
کاووس سری تکان داد و گفت ،صبر کن الان معلوم می شود.
کاووس با صدای بلند فریاد زد : آهای سرباز ،شمشیر بیاور...و خودش هم دست به قبضه ی شمشیرش برد.
ناگهان مردی با قد کوتاه که لباس سربازان دربار به تن داشت و اصلا سهراب تا آن لحظه متوجه حضورش نشده بود ، با شمشیری در دست به طرف آنها آمد و شمشیرش را به سمت سهراب داد.
سهراب شمشیر را گرفت و خیلی فرز خود را روبه روی کاووس رساند و آمده ی حمله شد.
کاووس که از چالاکی سهراب به وجد آمده بود ،شمشیر را در دست چرخاند ودر یک حرکت به سمت سهراب حمله برد.
سهراب به راحتی ضربت او را دفع کرد و می خواست حمله ای جانانه کند ...اما....
#ادامه دارد
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠
#روایت دلدادگی
#قسمت ۳۶ 🎬 :
سهراب انگار تمام حرکات کاووس خان را از بر بود و آنچنان در شمشیرزنی مهارت داشت که به راحتی می توانست او را شکست دهد ، اما حرفهای شکیب مدام در گوشش زنگ می زد ، بنابراین ترجیح داد خودش را شمشیر زنی ناشی و نوپا جلوه دهد ، پس با هر حمله ی کاووس به عقب می رفت و به گونه ای می گریخت و حتی یک بار چونان وانمود کرد که اگر جاخالی نمی داد ،شمشیر قلبش را از هم می شکافت.
اما کاووس دست بردار نبود ، پشت سر هم حمله میکرد ، انگار متوجه شده بود یک جای کار ایراد دارد ، در حمله ای شدید ،نا گهان صدای بسته شدن پنجره کلبه بلند شد .
کاووس فی الفور ،کارش را متوقف نمود و به آن سوی کلبه که درب آن قرار داشت رفت.
سهراب عرق پیشانی اش را پاک کرد و کنار دیوار رو به آفتاب نشست تا اندکی خستگی در کند. از آنطرف ،کاووس خان ،وارد کلبه شد و با هیجانی در صدایش رو به بهادر خان که از پشت پنجره شاهد هنرنمایی او بود کرد و گفت : قربان ؛چرا علامت دادید و خواستید دیگر مهارت این جوان را نبینیم.
بهادر خان همانطور که دست هایش را پشت سرش قفل کرده بود در طول اتاق قدم زد و جلوی کاووس خان که رسید ایستاد و چشم در چشم او دوخت و گفت : از شما که عمری جنگاوری کردید و جنگ آوران نامی را معرفی و آموزش داده اید ، بعید است که وقتت را با شمشیر بازی با جوانکی ناشی هدر دهید، کاملا مشخص است که این جوان فربه ، به خاطر جایزه ی وسوسه انگیز آمده والا هیچ هنری در چنته ندارد...
کاووس که نمی خواست روی حرف بهادر خان که به نوعی بزرگ او حساب میشد حرف بزند ، اما خوب می دانست که سهراب آنچه نبود که نشان میداد ، پس با من و من گفت : اگر شما صلاح می دانید ادامه ندهیم ، همان می کنم ، اما من فکر می کنم که این جوانک....
بهادر خان به میان حرف کاووس پرید و گفت : پس اگر صلاح با من است ، برو مرخصش کن ، شاید الان دوباره داوطلب دیگری را ، یاور بفرستد...برو....
کاووس خان که در دل به ساده اندیشی و ظاهر بینی بهادر خان لجش گرفته بود ، چشمی گفت و درب را باز کرد در گوش ،سرباز پشت درب چیزی گفت و دوباره داخل اتاق شد.
بچه حزب اللهی
🌹:#روایت دلدادگی #قسمت ۳۳ 🎬 : سهراب با لحنی آهسته گفت : چرا حرف الکی میزنی ؟ اگر طرف، پسر وزیر درب
شکیب و سهراب در حالیکه افسار رخش را در دست داشت از همان راهی که آمده بودند ، در حالیکه گرم صحبت و بگو و بخند بودند ، برمی گشتند .
شکیب به سهراب وعده کرد که از نفوذش استفاده کند و چادر خوبی که تعداد افراد کمی داخلش بودند را برای اقامت سهراب ،پیدا کند. او می خواست سهراب خوب استراحت کند تا فردا در مراسم جشن و مسابقه خوش بدرخشد...
#ادامه دارد.
📝 به قلم : ط_حسینی
🌹💠🌹💠🌹💠🌹💠
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انتقاد شدید کوچکزاده، نماینده مجلس به جواد ظریف: معاون غیرقانونی راهبردی رئیس جمهور به گدایی مذاکره از قاتل حاج قاسم مشغول است!
👌👌
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 در شرایط فعلی آیا دولت توانایی حذف محتوای ضداخلاقی و ضدامنیتی از واتساپ و گوگلپلی را دارد یا خیر؟
+ از پاسخ فرار نکن بگو خیر هی ریپ نزن هاشیه نرو 🥺
علت فیلتر شدن این مکانهای مجازی مستیل ضد امنیتی و فساد خلاقی ومطالب بارگذاری شده در ان و عدم پایبندی مدیریت و مسئولین این سیستم بود والا که ما دشمنی با انها نداریم !!..الان با توجه رفع فیلترینگ چرا برنامه ای ویا هماهنگی با مدیران ان مجموعه جهت کنترل وحل این مشکلات شده ایا تدبیری در داخل دیده شده !!!؟
🙄خیر به ما ربطی نداره
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بچه ها ارتش سوریه رو دیدید؟ سلاح هاشون گذاشتن زمین فکر کردند که با امان نامه تروریست ها سالم خواهند موند.ولی چی شد؟ حتی به مجروحین شون ام رحم نکردن و تک تک شون رو تیر بارون کردند.
🔹️روی صحبت ام با اون بچه بسیجی و انقلابی نیست، بلکه با اون ملی گرا هست که وطن مون رو دوست داره.
والله اگه فکر کنید این ها به شما امان نامه میدهند، اشتباه فکر میکنید.
🔹️فکر کردید اگه بگید ما میشینیم خونه همون آقا زاده ها برن دفاع کنند، پیروز میشید؟ شک نکنید تک تک تون رو از خونه هاتون میکشن بیرون و بد ترین نوع مرگ در انتظار تونه.
🔹️اونایی که میخوان مردم رو از دفاع از انقلاب دلسرد کنند خائن و یا منافق اند شک نکنید.
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi
بچه حزب اللهی
⭕️بچه ها ارتش سوریه رو دیدید؟ سلاح هاشون گذاشتن زمین فکر کردند که با امان نامه تروریست ها سالم خواهن
🔔فریب عوام و توطئه با نام انقلابی
⭕️قدم اول این فتنه جدید که توسط برخی از رسانه های نفوذی در جبهه انقلاب و با همراهی منافقین و نفوذیها ولیبرالهای غربگدا سازمان دهی میشود :
🔹️دلسرد کردن بسیجیان و مردم عادی جهت دفاع از کشورشان در مقابل آشوبگران
🔹️قدم دوم :
ایجاد تجمعات و درگیری با نیروی انتظامی و نیرو های امنیتی و شروع درگیری های امنیتی و بدبین کردن امت انقلابی نسبت به نظام.
🔹️نکته : جدیدا دیده شده است عده ای دم از نواب صفوی و ترور میزنند که خطر امنیتی است؛ یعنی عده ای از اینها مسلح هستند و سعی در ترور مسئولین کشور و ایجاد فضای قتل های زنجیره ای دهه هفتاد هستند که برای کشور هزینه سازی کنند..مراقب دشمن باشی با نقاب انقلابی فریبتون ندن
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi