بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_پنجاه_هشتم 🎬: با آمدن زلیخا، پازل زنان مصری که در به زندان
#داستان_واقعی #روایت_انسان
#قسمت_دویست_پنجاه_نهم🎬:
حالا همه می دانستند که یوسف بی گناه بوده و این نتیجه صبر یوسف بود که اینچنین به بار نشست.
فرعون که شاهد تمام این مکالمات پ گفتگوها بود و از مقامات یوسف مطلع شد، او را نزد خود خواند و به او اعلام کرد که تو اکنون امین ما هستی و از او خواست تا عهده دار مسئولیت مهمی در حکومت شود.
فرعون مردی زیرک بود و می دانست حکومت بر مصر آنهم در شرایطی که قرار است خشکسالی شود،بسیار سخت خواهد بود و نیازمند فردی دانا و مقتدر است که مصر را از این بحران به سلامت عبور دهد و کسی را فهیم تر از یوسف نمی دانست پس به او اصرار کرد تا در دربار مصر هر مقامی را که مد نظر یوسف است به او اعطا کند
یوسف نبی هم در این زمان خواستار سرپرستی خزانه شد تا آمادگی های لازم برای عبور از قحطی را فراهم کند.
و گویا کم کم وعده خداوند که قبلا هم در جریان بود اینک نمود بیشتری پیدا می کرد.
یوسف از زندان به بالاترین مقام سیاسی مصر ارتقا پیدا کرد.
همان طور که خداوند میفرمایند کسی که احسان کند و در مسیر صدق حرکت کند اجرش ضایع نخواهد شد.
و این بود نتیجه سالها صبر جمیل و بندگی و اطاعت از خداوند.
بعد از وزارت یوسف و اعطای این مقام بزرگ به او، یوسف و تیم تشکیلاتی او در هفت سال پر بار و هفت سالی که از زمین و آسمان نعمت می بارید و مردم را یارای جمع کردن اینهمه نعمت و کشت و کار را نداشتند یوسف و تیمش، تیمی که در زندان سامان دهی شده بود و همه یکتا پرست و معتقد و معتمد بود با برنامه و تلاش و تاسیس تکنولوژیهایی برای حفظ و نگهداری گندم توانست مصر را برای قحطی آماده کند.
با این تدابیر مردم متوجه شدند که یوسف نه تنها معبر بلکه دارای تواناییهای فراوانی است و جامعیت شخصیت دارد و در هر زمینه ای و هر جایی صاحب نظر است و در هر موضوعی داناست و این جامعیت و شناخت برای اعلام پیامبری او امری ضروری بود.
در این زمان تنها هدف یوسف مبارزه با قحطی نبود بلکه در حال آموزش اعضای تشکیلات خود برای امور حکومتی به منظور تحول تمدنی نیز بود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط ، حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_شصت🎬:
هفت سال بارندگی و فراوانی نعمت به سر رسید، در این هفت سال مردم گندم می کشاتند، برخی خود آن را ذخیره می کردند و برخی هم به دولت تحویل می دادند تا در سوله هایی که با نقشه و نظارت یوسف ساخته شده بود انبار شوند و قانون این بود آنهایی که مازاد گندم هایشان را به سیلو تحویل می دادند در هفت سال خشکسالی گندم رایگان تحویل می گرفتند و بقیه مردم باید با خرید گندم روزگار می گذراندند البته به فقرا هم گندم رایگان می دادند.
لازم به ذکر است که کاهنان معبد آمون هم برای خود گندم انبار می کردند اما یوسف گندم را طبق قوانینی که خداوند به او تعلیم داده بود انبار می کرد تا خراب نشوند اما کاهنان معبد که از این علم بی اطلاع بودند، دانه های گندم را انبار می کردند، دانه هایی که بی شک بعد از گذشت یکی دوسال از انبار کردن، آفت می زدند و خراب می شدند
شبی از شبها، نیمه های شب فرعون از خواب بیدار شد، گرسنگی عجیبی بر او چیره شده بود، روی تخت نشست و با خود گفت: خیلی عجیب است، من شامم را مثل همیشه کامل خوردم، پس این گرسنگی شدید و بی موقع از چیست؟!
در این هنگام زنگ کنار تخت را تکان داد و این نشانه ای بود که ندیمان و فرمانبرانش داخل خوابگاه شوند تا فرعون امر خود را به آنها بگوید.
زنگ به صدا درآمد و بعد از دقایقی فرعون در کمال تعجب غلامانی را دید که سینی هایی از غذا در دست داشتند و وارد خوابگاه فرعون شدندفرعون خنده بلندی کرد و گفت: شما از کجا دانستید که من اینک غذا می خواهم؟!
در این هنگام یوسف که اینک عزیز مصر شده بود از پشت سر آنها بیرون آمد و گفت: من به آنها دستور دادم که غذا فراهم کنند چون میدانستم امشب شما گرسنه خواهید شد.
فرعون لبخندی زد و گفت: در اینکه شما مردی عالم و دانا هستید حرفی نیست اما فی الواقع از کجا متوجه این موضوع شدید؟!
یوسف نبی قدمی جلو نهاد و فرمود: امشب آغاز هفت سال خشکسالی و قحطی ست و اولین نشانه اش هم گرسنگی ناگهانی فرمانروا در نیمه شب است.
بدین ترتیب هفت سال خشکسالی آغاز شدو این خشکسالی مختص مصر نبود، بلکه تمام ولایات اطراف را در برگرفته بود و بخش وسیعی از زمین دچار آن شده بود.
این خشکسالی مردم کنعان را هم که زندگیشان را از طریق کشاورزی و دامداری میگذراندند در مضیقه قرار داد.
یعقوب و پسرانش در پی راهی بودند تا آذوقه خانواده را تامین کنند و در این هنگام بود که قافله های تجاری که از کنعان می گذشتند به آنها خبردادند که مردی عادل و عالم وزارت مصر را بر عهده دارد و ایشان به مردم مصر و حتی ولایات اطراف طبق قانون خاصی گندم می دهد و این شد که یعقوب به پسرانش امر کرد تا راهی مصر شوند
👈ادامه دارد
🌕🌕🌕🌕🌕
#بچه_حزب_اللهی
@BACHE_HEZBOLLAHi