eitaa logo
بچه حزب اللهی
6.7هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
28 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_شصت_چهارم🎬: نمرود از بالای جایگاه فریاد برآورد: ای ابراهیم!
🔔🖊🔔🖊 🎬: بعد از ماجرای معجزه آتش، ابراهیم نیرویی مضاعف گرفته بود و در بین مردم مقبولیت پیدا کرده بود، درست است که بسیاری از مردم هنوز بت ها را می پرستیدند، اما آن واقعه باعث شده بود عزت و احترام ابراهیم در انظار عمومی بیش از قبل باشد و از طرفی اینک ابراهیم با ثروتی که ساره در اختیارش گذاشته بود، به تبلیغ دین خداوند که همان اسلام بود می پرداخت و هر روز تک و توک افرادی به او می گرویدند و ساره در همه حال یار و پشتیبان ابراهیم بود. حضرت ابراهیم به آرامی تلاش می کرد تا لایه های متعدد شرک آلودی که نمرود در بابل ایجاد کرده بود را از بین ببرد. برای از بین بردن این لایه ها لازم بود که حضرت ابراهیم به صورت مستمر و آرام سعی در از بین بردن آنها اقدام کند‌ و حالا واقعا ابراهیم تهدید بسیار بزرگی برای نمرود و حکومتش بود. به گوش نمرود تبلیغات ابراهیم می رسید اما عملا نمی توانست کاری کند، اگر قصد جان پیامبر را می نمود، میترسید دوباره خدا به امدادش بیاید و رسوایی دیگری به بار آید. نمرود پادشاهی بسیار متکبر بود و او خود را به نوعی خدای بابلیان می دانست و مقام نیمه خدایی به خود می داد، بطوریکه در هر جلسه ای شرکت نمی کرد و هیچ جا ظاهر نمیشد و برای مردم دست نیافتنی بود، اما اینک اوضاع آنقدر وخیم بود که طبق پیشنهاد مشاورینش تصمیم گرفت تا اندکی غرورش را نادیده بگیرد. مشاور اعظم نمرود به او توصیه کرد برای اینکه ابراهیم را در چشم مردم خوار و قرب و ارج پیشین خود را به دست بیاورد، باید مجلس مناظره ای با او ترتیب دهد. مشاورین نمرود سوالاتی برای این مجلس طراحی کرده بودند که ابراهیم هر طور می خواست به این سوالات جواب بدهد در تله نمرود می افتاد و نمرود می توانست بر جهل مردم سوار شود و در ظاهر ابراهیم را مغلوب کند. نمرود این نظر را پسندید و توسط یکی از کاهنان به ابراهیم پیغام داد در جلسه ای عمومی که تمام مردم و نخبگان بابل شرکت داشتند، شرکت کند تا با هم به مناظره درباره خدای خود برخیزند. این آخرین تیر ترکش نمرود بود، اگر در این مناظره دست برتر را داشت می توانست آبروی خود و خدایانش را حفظ کند و اگر از ابراهیم شکست می خورد، خوب می دانست کار فرمانروایی اش تمام است گرچه ظاهرا فرمانروا باشد. خبر مناظره به حضرت ابراهیم رسید و ایشان با کمال میل قبول کرد هر چند میدانست که نمرود حیله ها در چنته دارد. روز مناظره تعیین و مامورین حکومتی و جارچیان در همه جای شهر تاریخ آن را به مردم اعلام کردند. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨ 🎬: باز هم مجلس عظیمی در برج بزرگ بابل برپا شد و اینبار تخت زرین نمرود را بر صدر مجلس قرار داده بودند و نمرود با لباسی که سرتا پا زردوزی شده بود و تاجی از طلا که با یاقوت و زمرد و الماس های بزرگ تزیین شده بود بر سر نهاده بود، برتخت تکیه داشت، یک طرف مجلس ، بزرگان و متمولین بابل بودند و یک طرف هم خیل عظیم مردم که شانه به شانه هم نشسته بودند و جای تکان خوردن نداشتند، به چشم می خورد. مردم در مقابل نمرود ساکت بودند و مجلس غرق سکوت بود و این سکوت با صدای قدم های آرام و شمرده حضرت ابراهیم که وارد تالار می شد، در هم شکست. ابراهیم روبه روی نمرود ایستاد و نمرود از اینکه ابراهیم به او تعظیم نکرد برآشفت، می خواست حرکتی کند و او را توبیخ نماید که مشاور ارشدش با اشاره ای نامحسوس به او فهماند که حرکتی نکند و نمرود ساکت شد و مشاور از جا برخاست و رو به ابراهیم گفت: به موقع آمدی، که اگر نمی آمدی همه مردم بر باطل بودن اعتقاداتت مهر تایید میزدند، هر چند که تا دقایقی دیگر این باطل بودن عیان می شود و بعد همانطور که سر تعظیم به سوی نمرود فرو آورده بود ادامه داد: خدایگان نمرود، سوالاتتان را بپرسید تا ابراهیم هم بر قدرت خدایان اقرار کند و دست از حرفهای ناشیانه بردارد. ابراهیم با طمأنیه این سخنان را شنید و منتظر بود تا نمرود سخن بگوید. نمرود گلویی صاف کرد و همانطور که سراتا پای ابراهیم را از نظر می گذراند گفت: ای ابراهیم جلوی تمام این جمع برگو که پروردگار تو کیست؟ حضرت ابراهیم همانطور که مردم را از نظر می گذارند و سپس خیره در چشمان نمرود شد و پاسخ داد: پروردگار من کسی است که به تو پادشاهی و حکومت عطا کرده! و این پاسخ باعث شد اخم های مشاور اعظم نمرود در هم رود چرا که حضرت ابراهیم با این پاسخ، حساس ترین و مهم ترین بحث را مورد بحث قرار داد. اصلی ترین بحث این بود که چه کسی رئیس باشد و چرا باید رئیس باشد و اصلا فلسفه حکمرانی اش بر چیست؟