♥️📚♥️📚♥️
📚♥️📚♥️
♥️📚♥️
📚♥️
♥️
#ناحلہ🌺
#قسمت_نهم9⃣
#پارت_دوم
°•○●﷽●○•°
پوفی کشیدم و با دستم زدم وسط پیشونیم .
_همینو کم داشتیم
با بی میلی تلفن و جواب دادم
_الو سلام
+بح بح سلام عزیزِ دل سرکار خانوم فاطمه ی جآن . خوبیییی؟
( تو اینه برا خودم چش غره رفتم )
_بله مرسی . شما خوبی؟
+مگه میشه صدای شما رو شنید و خوب نبود ؟
(از این حرفاش دیگه حالم بهم میخورد)
_نه نمیشه
+حالت خوبه؟چرا اینطوری حرف میزنی؟
_دارم میرم جایی میترسم دیر شه
میشه بعدا حرف بزنیم؟
+کجا میری؟بیام دنبالت؟
(ایندفعه محکم تر زدم تو سرم)
_نه بهت زحمت نمیدم . خودم میرم .
+چه زحمتی اتفاقا نزدیکتم . الان میام .
تا اومدم حرف بزنم از صدای بوق متوجه شدم که تلفن و قطع کرده...
دلم میخواست یه دست خوشگل خودمو بزنم .
از اولم اشتباه کردم که بهش رو دادم.
زیپ کولمو بستمو گذاشتمش رو دوشم .
از اتاق اومدم بیرون و اروم درشو بستم .از جا کفشی کفش مشکی بندیمو در اوردمو نشستم رو پله و مشغول بستن بنداش شدم که صدای بوق ماشینشو شنیدم .
کارم که تموم شد با ارامش مسیر حیاطو طی کردم.
درو باز کردمو با دیدنش یه لبخند مصنوعی زدم و براش دست تکون دادم .
در خونه رو قفل کردمو نشستم تو ماشینش ....
تا نشستم خیلی گرم بهم سلام کرد
منم سعی کردم گرم جوابش و بدم
سلام کردم و لبخند زدم ک گفت :خوبی خانوم خانوما ؟
_خوبم توچطوری؟
_الان که افتخار دیدن شمارو خداوند ب من حقیر داده عالی
در جوابش خندیدم
ماشین و روشن کرد و گفت : خب کجا تشریف میبردید ؟
+هیئت
تا اینو گفتم با تعجب برگشت سمتم گفت :کجا!!!!!؟
+هیئت دیگه هیئت نمیدونی چیه ؟
_چرا میدونم چیه ولی آخه تو ک هیئت نمیرفتی!
+خو حالا اشکالی داره برم ؟شهادته یهو دلم خواست ایندفعه جا مسجد برم هیات
_نه جانم اشکالی نداره. کدوم هیات میری آدرسش و بگو
گوشیم و از کیفم برداشتم و آدرس و خوندم براش
با دقت گوش داد و گفت:خب ۲۰ دیقه ای راهه
اینو که گفت حدس زدم شاید اونقدر وقت نداشته باشه برای همین پرسیدم
_مصطفی اگه وقت نداری خودم میرم لازم نیست به زحمت بیافتیا
#Naheleh_org
بہ قلمِ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل 💚
#ادامه_دارد............
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
♥️📚♥️📚♥️
📚♥️📚♥️
♥️📚♥️
📚♥️
♥️
#ناحلہ🌺
#قسمت_دهم🔟
°•○●﷽●○•°
_نه بابا چ زحمتی .پیش بابا بودم کارم تموم شد.در حال حاضر بیکارم
+خوبن عمو و زن عمو ؟
_خوبن خداروشکر
پدر مصطفی آقای رضا فاطمی که من عمو رضا صداش میزنم یکی از بهترین قاضی های کشوره.
عمو رضا و پدر من از بچگی تا الان تو همه دوره های زندگیشون باهم بودن
دوستیشون ازمقطع ابتدایی شروع شد و تا الان ک پدر من ی بچه و پدر مصفطی ۲ تا بچه داره ثابت مونده
بخاطر رفت و آمدای زیادمون و صمیمیت بین دوتا خانواده باباش شده عموم و مادرش زن عموم.
من و مصطفی هم از بچگی باهم بزرگشدیم
۵ سال ازم بزرگتره .از وقتی که یادم میاد تا الان حمایتم کرده و جای برادر نداشتم و پر کرده برام
ولی پدرش بخاطر علاقه اش ب من از همون بچگی منو عروس خودش خطاب کرد خلاصه این رو زبون همه افتادو منم موندم تومنگنه
البته باید اینم اضافه کنم ک سر این مسئله تا حالا کسی اذیتم نکرده بود
خود مصطفی هم چیزی نگفت ولی متوجه میشدم ک محبتش به من هر روز اضافه میشه
منم واسه اینکه ناراحتشون نکرده باشم چیزی نمیگفتم و سعی میکردم واکنش خاصی نشون ندم
مصطفی خیلی پسر خوبی بود مهربون،با اراده،محکم از همه مهمتر میدونستم دوستم داره ولی هرکاری کردم نشد ک جز ب چشم ی برادر بهش نگاه کنم.
برگشتم سمتش حواسش ب رو به روش بود .
موهای خرماییش صاف بود وانگاری جلوی موهاشو با ژل داده بود بالا
چشمای کشیده و درشت مشکی داشت
بینیش معمولی بود و ب چهره اش میومد
فرم لباش تقریبا باریک بود
صورتشم کشیده بود
چهارشونه بود با قد بلند.
یه پیراهن مشکی با کت شلوار سرمه ایم تنش بود
رسمی بودن تیپش شاید واسه این بود ک از پیش پدرش بر میگشت
از بچگی دوست داشت وکیل شه.فکر میکنم تحت تاثیر پدرامون قرارگرفته بود
یه ساعت شیک نقره ایم دستش بود که تیپش و کامل کرده بود
همینطور ک مشغول برانداز کردنش بودم متوجه سنگینی نگاهش شدم
دوباره نگاهم برگشت سمت صورتش ک دیدم بعلهه با یه لبخند ژیکوند داره نگام میکنه.تو دلم به خودم فحش دادم بابت این بی عقلی
خو آخه دختره ی خل تو هرکی و اینجوری نگاه کنی فکر میکنه عاشقش شدی چ برسه مصطفی ک...
لبخند از لباش کنار نمیرفت با هیجانی ک ته صدای بم و مردونه ی قشنگش حس میشد گفت
+ به جوونیم رحم کن دختر جان
نگاهم و ازش گرفتم تا بیشتر از این گند نزنم
ولی متوجه بودم که لبخندی که رو لبش جا خوش کرده حالا حالا ها محو نمیشه
سرم پایین بودکه ماشین ایستاد
با تعجب برگشتم سمتش ببینم چرا ماشین و کنار خیابون نگه داشت که یهو خم شد سمتم...
#Naheleh_org
بہ قلمِ🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل 💚
#ادامه_دارد............
https://harfeto.timefriend.net/16144071014050
لینک ناشناس👆🏻
خوشحال میشیم نظرات تون رو به ما بگین😉
انتقادی
پیشنهادی
حرفی چیزی دارین در خدمتیم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کپی با ذکر صلوات برای شهید گمنام ابراهیم هادی🦋❤️
*زیارتنامه حضرت شاهچراغ علیه السلام*
💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥
*بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ*
*السَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسُولِ اللهِ*
*اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیرِ المُؤمِنینَ*
*اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ*
*السَّلام عَلَیکَ یَا بنَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ*
*اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ وَلِیِّ اللهِ*
*السَّلامُ عَلَیکَ یَا اَخا وَلِیِّ اللهِ*
*السَّلامُ عَلَیکَ یَا عَمَّ وَلِیِّ اللهِ*
*السَّلامُ عَلَیکَ یَا سَیِّدَ السّاداتِ الاَعاظِمِ*
*اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَحمَدُ بنُ مُوسَی الکاظِم*
*اَلسَّلامُ عَلی مَن کانَ سَیّدِاً فی عَشیرَتِهِ وَ جَلیلاً فی عِترَتِهِ وَ کَریماً فی مالِهِ وَ ثَروَتِهِ وَ وَرِعاً فی دینِهِ وَ شِرعَتِهِ*
*اَلسَّلامُ عَلی مَنِ اِقتَفی بِعَلیِّ بنِ اَبیطالِبٍ وَصِیّ رَسُولِ اللهِ فَاَعتَقَ اَلفَ مَملوُکٍ فی سَبیلِ اللهِ وَ عَبَدَاللهَ مُخلِصاً لَهُ الدّینَ حَتّی اَتاهُ الیَقینُ،اَلسَّلامُ عَلی مَن کانَ اَبوُالحَسَنِ مُوسی یُحِبُّهُ وَ یُقَدِّمُهُ وَ بِضیعَةِ المَوسوُمَةِ بِالیَسیَرةِ یُنَعِّشُهُ وَ یُنَعِّمُهُ وَ بِعشِرینَ مِن خَدَمِهِ وَ حَشَمِهِ یُکَرِّمُهُ وَ یُعَظِّمُهُ وَ بَعدَ ذلِکَ بِبَصَرهِ یَرعاهُ وَ یَحفَظُهُ ما یَغفَلُ عَنهُ،*
*اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا مَولایَ وَ ابنَ مَولایَ، اَلسَّلامُ عَلی اَبیکَ المَسجُونِ المَظلوُمِ وَ عَلی اَخیکَ الغَریبِ المَعصُومِ المَقتُولَینِ ظُلماً بِالسُّمُومِ، اَلسَّلامُ عَلی اَولادِ اَخیکَ المَعصُومینَ الاَئمَّةِ الهُداةِ الَمهدِیّینَ اَلسَّلامُ عَلی اُمِّکَ الطّاهِرَةِ الزّکِیَّةِ الَّتیِ ائتَمَنَت عَلی وَدایِعِ الاِمامَةِ اَلسَّلامُ عَلی اُختِکَ التَّقِیَّةِ النَّقِیَّةِ فاطِمَةَ المَعصُومَةِ الَتّی مَن زارَها وَ جَبَت لَهُ الجَنَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا ساداتی وَمَوالِیَّ جَمیعاً عَرَّفَ اللهُ بَینَنا وَ بَینَکُم فِی الجَنَّةِ وَ حَشَرَنا فی زُمرَتِکُم وَ اَورَدَنا حَوضَ نَبِیِّکُم وَ سَقانا بِکَأسِ جَدِّکُم مِن یَدِ عَلیِّ بِنِ اَبیطالِبٍ اَبیکُم وَ نَسئَلُ اللهَ اَن یُریَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ اَلفَرَجَ وَ الکَرامَةَ وَ اَن یَجمَعَنا وَ اِیّاکُم فی زُمرَةِ جَدِّکُم مُحَمَّدٍ وَ اَبیکُم عَلّیٍ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِما وَ الِهِما وَ عَلی اَرواحِکُم وَ عَلی اَجسادِکُم وَ عَلی اَجسامِکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.*
🏝🌺🏝🌺🏝🌺🏝🌺🏝🌺🏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*👆باعرض سلام وادب واحترام💖*
*امروزسالگردشهادت حضرت احمدبن موسی شاهچراغ میباشداین روزروبه همه شماعزیزان تسلیت عرض میکنم *
*موضوع کلیپ غبار روبی حرم مطهر حضرت #شاهچراغ توسط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🖤*
*🏝به یادشهیدسردارسلیمانی وبه یادهمه شهدا صلوات 💐*
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یازهرا سلام الله علیها
○•🌱
#استوری
#دوشنبہهایامامحسنے
ضریح ٺو بنا میشہ..✋🏻💛
♥-----------------------------♥
•|🖤🌱|•
#چادرانہ💞✨
ـ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﻋﺎﻟمی ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ✋🏿
ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟🤨
+ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ...!⚡️
ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﯿﺖ ﺩﺳﺖﺑﺪﻫﯽ؟😐
ـ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ،🚫
ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩاند
ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ.😊
+ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ.🙊♥️
ـ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ:
ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ ...🌱
ﻣﻮ ﻫﺎ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ،
ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟🤨
•| ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ .🙂
ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ،
ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽﮔﺬﺍﺷﺖ.🖇🌙
ﺑﻌﺪﺍ ﻫﺮﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ
+ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ:🌸
ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟🧐
ـ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ:
ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ.😅💞
+ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ...!🌿
ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ مي كنند.
💞داستان زیبای دو رفیق
دو شهید ....
همہ جا معروف شده
بودن بہ باهم بودن ؛
تو جبهه حتے اگہ از هم
جدا شونم میڪردن آخرش ناخواستہ و تصادفے دوباره برمیگشتن
پیش هم ...!
خبر شهادت علے رو ڪه
اوردن ، مادرِ محمد هم
دو دستے تو سرش میزد و
میگفت : بچم
اول همه فڪر میڪردن علے
رو هم مثل بچش میدونہ بہ خاطر همین داره اینجورے گریہ میڪنہ .
بهش گفتن مادر تو الان
باید قوی باشے ،
تو هنوز زانوهات محڪمہ ،
تو باید مادر علےرو دلدارے بدے .
همونجورے ڪه هاے هاےاشڪ مے ریخت گفت :
زانوهاے محڪمم ڪجا بود ؟
اگه علی شهید شده مطمئنم
محمد منم شهید شده
اونا محالہ از هم جدا بشن .
عهد بستن آخہ مادر ...
عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....!
مأمور سپاهے ڪه خبر اورده
بود ڪنار دیوار مونده بود
و بہ اسمی ڪه روے پاڪت بعدے نوشتہ شده بود
خیره مونده بود ....
نوشتہ بود #شهید_سید_محمد_رجبے...🌷
برادرم؛
⇤مردان باغیرت
قبـ↷ـل از اینڪہ
زن ِمُحجّبـہ داشتہ باشند
◢چشمــان◤ ⇠مُحجّبـہ⇢ دارند
بہ مردان بگو چشم هاے خود را از نگاہ ناروا فروبندند نور-۲۳
#حجاب_مختص_زنان_نیست