eitaa logo
بنام مرد 🇵🇸
243 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
129 فایل
تاریخ شروع کانال :99/10/13 اسم کانال مخفف اسم شهداست ب: بابک ن: نوری ا : احمد م: مشلب م: محمد ر: رضا د : دهقان ادمین ↶ @FB_135_18 تبادل‌و‌مدیر ↶ @Shahidehdahe80
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 ❤️🌿 قسمت سوم معمولا توی اتاق پذیرایی درس می خواندیم..... پذیرایی مان اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می خواستیم درس بخوانیم اجازه ی ورود به آن را داشتیم . یک شب بعد از نصف شب برای درس خواندن به اناق پذیرایی رفتم و دیدم محمودرضا قبل از من آن جاست ، اما درس نمی خواند ! به نماز ایستاده بود . آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت . جاخوردم . آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم . فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آن جا درس بخوانم . چند شب پشت سر هم همین طور بود..... یک شب حدود دو ساعت طول کشید !! صبح به او گفتم نماز شب خواندن برای تو ضرورتی ندارد ، هم کسر خواب پیدا می کنی و صبح توی مدرسه چرت می زنی و هم این که تو هنوز به تکلیف نرسیده ای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب . آن هم این جوری..... صحبت که کردیم ، فهمیدم طلبه ای در مورد فضیلت نماز شب برای محمودرضا صحبت مرپه و محمودرضا چنان از حرف های آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یکدهفته مرتب نماز شب را ادامه می‌داد.....
در به در دنبال آب مى گشتيم جايى كه بوديم آشنا نبود ، وارد نبوديم تشنگى فشار آورده بود «بچه ها بيايين ببينين... اون چيه؟» يك تانكر بود هجوم برديم طرفش اما معلوم نبود چى توشه روى يه اسكله نفتى هر چيزى مى تونست باشه گفتم: « كنار... كنار... بذارين اول من يه كم بچشم ، اگه آب بود شما بخورين» با احتياط شيرش رو باز كردم ، آب بود به روى خودم نياوردم ، یه دلِ سير آب خوردم بعد دستم رو گذاشتم روى دلم نيم خيز پا شدم اومدم اين طرف بچه ها با تعجب و نگرانى نگام مى كردن پرسيدند «چى شد؟...» هيچى نگفتم دور كه شدم، گفتم «آره... آبه... شما هم بخورين...» يك چيزى از كنار گوشم رد شد خورد به ديوار پوتين بود... 😄😄
~🕊 ^'❣️' براے‌آنچہ‌اعتقاد‌دارید ایستادگے‌کنید حتےاگر هزینه‌اش تنها‌ایستادن‌باشد!✌🏽🏼🌱 | حاجے ‌تولدٺ ‌مبارڪ♥️ | '🌸'
مَن‌دِلَم پیشِ‌کَسی‌نیست... خیالَت راحَت(: مَنَم و یِک دِل دیوانِه و خاطِرخواهَت♥️🌿|••• یا حسین❤️🤍
گذر عمر را دریابیم از فرد حکیمی پرسيدند: شگفت‌انگيزترين رفتار انسان چيست؟ پاسخ داد: از كودكى خسته می‌شود، براى بزرگ شدن عجله می‌کند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود می‌شود. ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه می‌گذارد. سپس، براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج می‌کند. طورى زندگى می‌کند كه انگار هرگز نخواهد مرد و بعد طورى می‌میرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است! آنقدر به آرزوهای دور و محال فكر مى‌كند كه متوجه گذر عمر خود نيست. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا