🔶 حکیم ابوالقاسم فردوسی، مُنصِف بود
فردوسی، هیچ ترس و واهمهای ندارد که از عیبهای شاهان و پهلوانان ایران باستان، سخن بگوید. در حقیقت، ایشان، تاریخ را با همه خوبیها و زشتیها، با همه شیرینیها و تلخیهایش پذیرفت. این چه بسا حلقهی گمشدهی تاریخخوانی و تاریخنگاریهای امروز ما باشد.
🔰 یک نمونه
فردوسی میگوید: رستم (پهلوان شماره یک شاهنامه) در هر وعده غذایی به تنهایی یک گورخرِ کامل را میلُنباند:
دگر گور بِنهاد در پيش خويش
كه هر بار گورى بُدى خوردَنيش
و به هیچ کس هم رخصت نمیداد که بر سر سفره بنشیند (به جز کسانی که همخون او بودند):
برادرش را نيز با خود نشاند
و زان نامداران كسان را نخواند
استثنائاً موردی پیش میآمد که با کسی همسفره شود. وگرنه عادت او این بود که تنها بخورد (اصطلاحاً: تَک خوری) و به ضعیفترها خیر نرسانَد.
🔘 در شاهنامه آمده که شاه سَمَنگان به رستم محبت میکند، به او خوشآمد میگوید. اما رستم، به خاطر گم شدن اسبش، شاه و مردم سمنگان را تهدید میکند که اگر اسبم پیدا نشود، شما را سر میبرم! نکته دیگر، مسئولیتگریزیِ رستم است. قهرمان شاهنامه، با تهمینه وصلت میکند، یک شب را در کنار تازه عروس میماند. بعد هم او را رها میکند و به دنبال عیاشی و زندگی خودش میرود و تا پایان زندگی، دیگر به او سر نمیزند.
یا مثلاً در شاهنامه میخوانیم که رستم، بدون رُخصت با اسبش وارد گندم زاری میشود. وقتی دشتبان به او اعتراض میکند که چرا اسبت را وارد گندم زار کردی، رستم گوشهای آن مرد بیچاره را میکَنَد! بعد که چند از تن از پهلوانان به رستم اعتراض میکنند، رستم آنان را گردن میزند!
فردوسی هم بدون پنهانکاری، این حقایق را بازگو میکند و از سرزنش سرزنشکنندگان ترسی ندارد.
📎 #فرق_ادیان_مذاهب
📎 #حکیم_ابوالقاسم_فردوسی
📎 #رستم
https://www.adyannet.com/fa/news/40259
🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه
btid.org