با #روشنفکران چه کنیم؟
اصل روشنفکری #مفهومی مقدس و قابل دفاع است. نقد بی امان، فریادِ دردهای جامعه، دوری از قدرت، آگاهی دادن و #ساختن جامعه، آرمان روشنفکریست.
اما از مشروطه تا به امروز در تاریخ ایران #روشنفکری وَلد ناقص الخلقه و بی هویتی است که هیچ گاه نتوانسته #جامعه را به سمت صلاح خویش پیش ببرد الا معدود افرادی که انگشت شمارند.
آنچه امروزه در فضای مجازی ایران با عنوان روشنفکری یاد میشود، چیزی نیست جز لُمپنیسم مدرن که هیچ سنخیتی با #روشنفکری ندارد.
با همه چیز #مخالفند حتی با عقاید خود، مدام سنت را #نقد میکنند، بیگانه را می ستایند و #دین را به تمسخر میگیرند.
این لُمپنیسم در فضای مجازی و دانشگاهی ایران، راه حلی برای معضلات ندارند، عموما بعد از رخ دادن وقایع لب به انتقاد و اعتراض می گشایند و بلدم بلدم میکنند.
آنها نه تنها هیچ نسخه ای برای حل #معضلات ندارند بلکه خود به بخشی از #معضل تبدیل میشوند.
این لمپنیسم اختصاص به ایران ندارد، کتاب #باغ_آلبالو اثر آنتوان را بخوانید آن بخشی که می نویسد:
اكثريت عظيم روشنفكرانى كه مىشناسم در جستوجوى چيزى نيستند و هيچ كارى نمىكنند و به #درد كارى نمىخورند. همهشان بد تحصيل كردهاند، به طور جدى مطالعه نمىكنند، درباره علوم فقط پرحرفى مىكنند، از هنر هم كم سر در مىآورند. همهشان خودشان را مىگيرند و با قيافه جدى، گندهگويى و فلسفهبافى مىكنند؛ حال آن كه، پيش چشمشان كارگرها غذا ندارند و چهل نفرى در يك اتاق نامناسب مىخوابند، توى ساس و تعفن و گند و رطوبت و ناپاكى اخلاقى مىلولند...
پر واضح است كه همه حرفهاى قشنگمان فقط براى آن است كه سر خودمان و ديگران شيره بماليم.
چقدر زیبا #چخوف رفتار روشنفکرنماها را ترسیم میکند.
اما سوال باقیست: با روشنفکران چه کنیم؟
بهترین پاسخ این است: آنها را در عالم خودشان #رها کنید.
آنها نه اهل مبارزه و دفاعند و نه قدر صلح را میدانند، آنها به وقت خطر جرات آمدن به #معرکه را ندارند.
آنها را با ژست روشنفکری کافه نشینی، سیگار بر لب، با افکار فُکلی، اعمال پر از عشوه، انتقادات بی سر و ته، دعواهای کودکانه، فهم پر از فحش #رها کنید. همین.