هدایت شده از Modafe313yar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو که پابه پای من اومدی راه /در بیار منو ازتو گناه ...
باز نذار منو بحال خودم ...
دعا کن رها شم از آلودگی /میشم اونی که شما بگی...
#داداش_ابراهیم الگوی زندگیمونه...
❇️ @modafe313yar❇️
📚#داداش_ابراهیم
📌قسمت اول :پای آسیب دیده
ابراهیم و دوستانش نشسته بودند و مرد جوان از خاطراتش با ابراهیم می گفت .
وسط تعریف ها خواست تا نحوه ی آشنایی اش با ابراهیم را بگوید .همین که گفت:《آشنایی ما بر می گردد به مسابقات نیمه نهایی کشتی باشگاه ها در وزن ۷۴کیلو گرم...》ابراهیم پرید وسط حرفش و نگذاشت صحبتش را ادامه دهد.چند بار مرد جوان خواست تا آن داستان را بگوید،اما ابراهیم اجازه نداد.روز بعد یکی از دوستان ابراهیم ،آن جوان را دید و از او خواست جریان آشنایی اش با ابراهیم را برایش بگوید .
جوان نفس عمیقی کشید وگفت :《آن سال در مسابقات نیمه نهایی حریف ابراهیم شدم.》
پای من در مسابقه های قبلی آسیب دیده بود و نمی توانستم خوب کشتی بگیرم. بعد از رفتن روی تشک به ابراهیم گفتم :《رفیق،پای من آسیب دیده، لطفا هوایم را داشته باش .》
اوهم لبخندی زد و گفت《چشم داداش،حتما.》
مسابقه شروع شد .با اینکه میدانستم تخصص او در اجرای فن روی پاست،اما اصلا به پای من نزدیک نشد . از اینها گذشته جدی هم مبارزه نکرد ،اما من با نامردی او را روی تشک خاک کردم .
*************
شهید هادی در طول ۲۵ سال زندگی اش همیشه دنبال به دست آوردن دل دیگران بود .اوبرای خوشحال کردن دیگران گاهی از راحتی خودش می گذشت و گاهی بیخیال شهرت می شد.البته ابراهیم حواسش بود و خوشحالی مردم را #برای_رضایت_خداوند میخواست. اگر کاری خلاف رضایت خداوند و امام زمان (عج)
بود،آن را انجام نمی داد، حتی اگر همه خوشحال میشدند.