گوش ها و چشم هایتان را متبرک کنید... مثل این کلیپ رو خیلی کم میتونید گیر بیارید روحشان شاد

با چفیه وجلیقه وقرآن شهید شد یعنی که درمیانه‌ی میدان شهید شد بیچاره آنکسی‌که به پیمان وفا نکرد خوشبخت آنکه بر سرپیمان شهید شد تسبیح وعطر، قمقمۀ‌‌ آب پس کجاست؟💧 حدست درست، بالب عطشان شهید شد چند اسکناس، پول زیادی نمی‌شود اما کسی نگفت که ارزان شهید شد آنکس که هم کتاب دعا هم تفنگ را باهم به جبهه برد، مسلمان شهید شد بی‌عشق و بی‌حماسه و بی‌شوق و بی‌امید بی‌جنگ و بی‌مبارزه نتوان شهید شد من بی‌حسین ماندم و بَل هُم أضَل شدم او عاقبت بخیر شد، انسان شهید شد 📝شعر از مهدی جهاندار @rasooll_ir #یحیی_سنوار لینک کانال تفسیر و نهج‌البلاغه: https://eitaa.com/joinchat/2971271291Cdf31f15c36

💠 نصیحت و تاکید مخصوص و بسیار مهم آیت الله ناصری اصفهانی در مورد آخرالزمان! تحمل کنید و صبور باشید!! دعای غریق را بخوانید!!

🔺این مرد #ژاپنی از ۷ اکتبر سال گذشته #هر_روز تنها بدون استثنا میره جلو سفارت اسراییل و فریاد میزنه #نسل_کشی رو متوقف کنید چند بار خواستن دستگیرش کنن 🔸#غیرت این یه نفر از تمام #حکام_خائن_عرب بیشتره لینک کانال تفسیر و نهج‌البلاغه: https://eitaa.com/joinchat/2971271291Cdf31f15c36

✅ توییت جکسون هینکل، فعال رسانه ای آمریکایی در تقدیر از شهدای مقاومت @amoofidel_shabane

💪فرمانده در فرح در حال دویدن است؛ بشدت خسته. از دست راستش خون می‌چکد؛ زخمیِ نزاعِ ساعتی پیش است. همهٔ همراهانش کشته ‌شده‌اند. خانه‌ای ویران می‌یابد. خود را به زحمت به طبقه دوم می‌رساند. مبل راحتی را انگار خود خدا برایش آنجا گذاشته تا خستگی‌‌اش را بگیرد. حالا پایش را روی مبل دیگری گذاشته؛ آسوده می‌شود از صدا و خاک و خون. دارد زیر لب چیزی می‌گوید. معلوم نیست! صورتش را ‌به سبک مبارزان پیشین، با چفیه بسته است. دقایقی از این آرامش بیشتر نگذشته که صدای بال‌های یک پرندهٔ جهنمی می‌آید. سرش را با همان آرامش و جدیّت همیشگی‌ بر می‌گرداند. فقط چشمانش که مثل همیشه همه‌چیز را دقیق زیر نظر دارد، از لابلای چفیه و خاک معلوم می‌شود. دست راستش دیگر تکان نمی‌خورد. ماشینِ پرنده، کلاغْ‌سیاهِ بدیُمنی است که انگار یحیی را تعقیب کرده بود. یحیی پاهایش را از روی مبل جلویی، پایین می‌اندازد. همین چند ثانیه هم کافی بود که او یک طراحی جدید کند! به کلاشینکفی که با چسبِ برق! دور‌پیچ شده و سال‌هاست هم‌راهش بوده نگاه می‌کند؛ با دست چپ، آرام برش می‌دارد؛ اینقدر آرام که اگر کل دنیا هم روزی این لحظات را ببینند؛ نمی‌فهمند که او تصمیمش چیست. جنگجوها میراث‌دار شجاعتند؛ می‌خواهد به رخ بکشد که نترسیده! تمام زورش را به دست چپ می‌دهد؛ تفنگ را با همهٔ ناامیدی پرتاب کرده! همهٔ داشته‌اش را انگار پرتاب کرده؛ نسلهاست که ملتش در حال پرتاب‌ کردنند! سنگ و سلاح فرقی ندارد. پرنده با نگاه‌ِ بالا به پایینش جاخالی می‌دهد؛ انگار می‌خندد! از آن خنده‌های دور گودال قتل‌گاه… 📝