_

اصلا حرمِ امام رضا اینجوریه که انگار خودِ آقا کنارت قدم میزنه و از همون لحظه‌ی اول همه‌ی حرفاتو میشنوه ؛(:

گر دختری خدا بدهد از کرم مرا نامش رقیه، لطمه زن ِزینبش کنم .

_

من حتی رو تخت بیمارستان هم از خوراکی نمیگذرم😔😂

_

یار ِخوب تمام ماجراست ..

تورا چون جان خود میدانمت :)

_

ولی چقدر مرامشون قشنگه اونایی ک موقعِ غصه و ناراحتیشونم مراقبه حالِ بقین(:

حتی اگه آبروم دستش باشه .. ؛

درمیان‌خنده‌های‌تلخ‌من‌ گریه‌پنهانی‌ام‌را‌حس‌نکرد(:

خواب دیدم که خوب شدی و دوباره مادر شدی زهرا :))

_

بر بنیانگذار سقیفه الی الابد لعنت .

غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد دل نیست هر آن دل که تُرا یار نباشد

من بیشترین چیزی که تو روز نگاهش میکنم عکسای توعه :)

‌بیمارِ غمم، عینِ دوایی تو مرا !

_

- فیـض‌کاشـانی‌نَقل‌می‌کُنَـد : «عُمَر‌بن‌خَطاب‌(لعنت‌الله‌علیه)به‌قنفذ‌بن عمران‌(لعنت‌الله‌علیه)دستور داد‌تا‌با‌تازیانه ای‌که‌در‌دَستش‌بود،‌فاطمه(سلام‌الله‌علیها)را بزند،قنفذهم‌آنقدرباتازیانه‌به‌پشت‌و‌پَهلوی مبارک‌حضرت‌زد‌تا‌این‌که‌تَوانست‌فاطمه‌را‌اَز علی‌(صلوات‌الله‌علیهما)جدا‌کُنَد.جای‌ضَربات تازیانه‌بر‌بَدَن‌مُبارَک‌و‌شَریف‌فاطمه‌باقی‌ماند، وآن‌ضربه هادرسقط‌شدن‌جَنینی‌که‌فاطمه (سلام‌الله‌علیها)حامله‌بود،بیشترین‌تاثیر‌را داشت‌وپیغمبرنام‌او‌را‌مُحسن‌گذاشته‌بود.» ‹ نوادرالاخبار ،ص183 › #روضه_ناموسی

_#روزمرگی