بسم رب الشـھــ🕊ـــدا🥀 و الصدیقین
✨دهمین چله ی کانال بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
1403/02/08
💫 امروز "شنبه" متعلق است به پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه 🌺
🌷⃟ *صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
📌 "نوزدهمین" روز از چله دور دهم با 100🌺صـــــلـوات _ زیارت عاشورا 💫و حدیث شریف کساء💫 متوسل میشویم به چـهـارده معصــوم (ع) و شهید سید مصطفی موسوی"
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
معرفی شهید امروز:
شهید سید مصطفی موسوی
💐🕊🌺💐🕊🌺💐🕊🌺💐
نام: سید مصطفی
نام خانوادگی: موسوی
تاریخ ولادت: 1374/08/18
تاریخ شهادت:1394/08/21
محل شهادت: العیس حلب سوریه
مزار: بهشت زهرای تهران قطعه 26-ردیف 79-شماره 16
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
💢 زندگینامه شهید از زبان مادر
🌷🍃مصطفی روز پنج شنبه هجدهم آبان ۱۳۷۴ در ساعت ده و نیم صبح متولد شد. نوزاد سالمی بود که جای شکر کردن داشت. پنج سالش بود که تجربه جدیدی در بازیهایش پیدا کرد. مصطفی از گل چیزهای قشنگی میساخت که در آن سن دور از انتظار بود. آجرهای گلی ریز میساخت و بعد از خشک شدن با آنها خانههای زیبایی میساخت. خیلی به جعبه ابزار علاقه داشت. برایش یک جعبه ابزار اسباب بازی پلاستیکی تهیه کردیم؛ اما باز سراغ ابزار واقعی میرفت. آشنایی با جعبه ابزار، زمینه ابتکار و خلاقیت را در او زنده کرد. کاردستیهای بسیار زیبایی میساخت. اول یک تراکتور، بعد خانههای زیبا و ظریف، چراغ خواب و … ساخت. ذهن خلاقی داشت و استعداد مهندسیاش از همان دوران کودکی شکوفا بود.
🌷🍃 اولین تابستانی که سرکار رفت، شانزده ساله بود. همراه پسر خاله اش رنگکاری وسایل چوبی انجام میدادند. با اولین حقوقش برای من بلیت سفر مشهد خرید.
🌷🍃در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرد.
از انتخاب رشته ریاضی در دبیرستان هدف داشت. فقط بحث علاقه نبود. میگفت: «میخواهم در آینده طراح ناو شوم. یک روزی میرسد که ناوی را طراحی کنم و ناظر ساختن آن میشوم. حتماً مهندسیاش را خودم به عهده میگیرم و کامل نظارت میکنم تا به بهترین نحو ساخته شود.»
🌷🍃 اولین سال کنکورش، فیزیک اتمی دانشگاه دولتی بیرجند قبول شد. سال بعد مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب و رشته فیزیک مهندسی دانشگاه دولتی دامغان قبول شد، اما بخاطر علاقه زیاد به مکانیک رشته مهندسی مکانیک را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌷🍃 شهیدان عباس بابایی، شهید آوینی و شهید چمران الگوی خود قرار داده بود. کتابهای دکتر شریعتی، شهید چمران، شهید آوینی، رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه میکرد. میگفت رویای اصلی من این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تلآویو بزنم.
🌷🍃مصطفی بسیار نوآور بود اول راهنمایی که بود به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی جهت نمایشگاه مدرسه هلیکوپتر و زیر دریایی ساخت.
🌷🍃روزی که میخواست عازم سوریه شود، آرام و قرار نداشت. منتظر ماند تا اذان ظهر شود. سجده رکعت دوم بودم که متوجه بستن در و صدای مصطفی شدم که گفت: «مامان، من رفتم خداحافظ».
علاقهی مصطفی به کتابخوانی به قدری بود که سه کتاب از جمله زندگی نامه حاج قاسم سلیمانی را با خود به سوریه برد. مصطفی در دیدارش با حاج قاسم خواسته بود کتابش را امضاء کند که سردار گفته بود من دست شما را میبوسم و شما باید به من امضاء بدهید.
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
🌷🍃 وصیت نامه کوتاهی با این مضمون نوشته که مختصری نماز و روزه بدهکارم و پدرش را وصی خود انتخاب کرده است. خواسته بود او را کنار شهدای گمنام پارک قائم(منطقه 18)دفن کنیم و اگر نشد، هر جایی پدرش راضی بود دفن شود. همچنین وصیت کرده بود او را در امامزاده زید، دفن نکنیم. شاید به این خاطر بوده که میگفتم: «من را در امامزاده زید به خاک بسپارید.» وقتی مصطفی دلیلش را میپرسید، میگفتم:«چون نزدیک است و راحت میتوانید کنار مزارم بیایید.» به نظرم فکر میکرده اگر اینجا دفن شود، تمام کار و زندگیام را تعطیل میکنم و دائم سر مزارش میروم و به همین دلیل، نخواسته بود اینجا به خاک سپرده شود. چند روز پیش وسایلش را برایمان آوردند. خیلی ناراحت شدم و تک تک لباسهایش را بو کردم. یک تسبیح شاه مقصود از مشهد خریده بود و همیشه همراهش بود. توی وسایلش یک تسبیح قرمز رنگ بود که گفتم این برای مصطفی نیست، ولی وقتی مهرههای آن را در دستانم فشردم، متوجه شدم خونهای پسرم، روی آن خشک شده و آن را قرمز رنگ کرده است.
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
💫 مادر جوان ترین شهید مدافع حرم ایرانی:«گفت آن دنیا را برایت آباد میکنم»
✨🍃روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی میخواهی؟» گفتم: «خواسته خاصی ندارم و و دنیا را با تو میخواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»، گفت: «زمانی که من نبودم چه کسی را داشتی؟» گفتم: «خدا را داشتم» که در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.» ناراحت شدم و گفتم: «از این حرفها نزن.»
✨🍃بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمیرسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت میشوند.»
✨🍃در جواب حرفهایش با خنده گفتم: «مگر تو صدای "هل من ناصر" شنیدی» که جوابم داد: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان می خواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی»، گفتم: «از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی شدم» که گفت: «من هر کاری میکنم بروم، نمیشود. علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه میدهی؟ »من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من میگفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خار و ذلیل بیاید.»
🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت
https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج