eitaa logo
بيت الشـھـ🥀ــدا مدافعان حرم ولایت
375 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.9هزار ویدیو
190 فایل
به‌بیـت‌الشـھــ🕊ـــد🥀 مدافعان حرم ولایت خۅش‌آمـدید با شرکت درچله ها ومتوسل شدن به چهارده معصوم(ع) وشهدای والامقام به درجات معنوی خود سازی برسیم👌 حضور شما در این کانال اتفاقی نیست❣️ پیام ناشناس harfeto.timefriend.net/16801975906730 @BEIT_Al_SHOHADA
مشاهده در ایتا
دانلود
: اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ ناهید به شدت بیمار شد و برای مداوا به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد.چند ساعتی از رفتن ناهید گذشته بود، اما از بازگشتش خبری نشد.جستجوی خانوادگی با رفتن دختر بزرگ خانواده به سمت درمانگاه شروع شد،اما او هم با تمام دل نگرانی‌ها بعد از ساعت‌ها جستجو،خواهر نوجوانش را پیدا نکرد. انگار که اصلا به درمانگاه نرفته بود. آن وقت‌ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر با بعثی‌ها می‌جنگید و مادر شیرزنی که مسئولیت سرپرستی و مدیریت عاطفی خانواده را بر عهده داشت به تنهایی همه جا دنبال دخترش می‌گشت تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می‌شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که چهار نفر، ناهید را دوره کرده و به زور سوار مینی بوس کرده و برده اند.پس از دستگیری و آغاز اسارت ناهید او را در روستای «حلوان»در مدرسه‌ای که به زندان «کوموله» تبدیل شده بود مدتی زندانی کردند و شکنجه کردند و سپس به روستای «هشمیز»برده و وی را در تعاونی روستا زندانی کردند. 😭کومله‌ها موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا می‌گردانند کوموله ها ناهید ۱۶ ساله را به شدت شکنجه می کردندموهای سرش را تراشیده بودند و همه ناخن های دست و پایش را کشیده بودندتمام سر و بدنش به علت ضربات ناشی از شکنجه کبود بود.کوموله به ناهید گفته بود اگر به (امام) خمینی دشنام بدهی تو را آزاد می کنیم.سرانجام سمیه کردستان را شبانه به بیابان‌های اطراف روستا می‌برند و جلوی چشمان خودش برایش قبر حفرکرده و او را زنده زنده دفن می‌کنندناهید شانزده ساله زنده زنده دفن می‌شود. https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
: روایت شهادت / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه پس از یک سال خدمت در نیروی انتظامی، 6 ماه مرخصی گرفت و در سن 21 سالگی به عنوان بسیجی به منطقه سیستان و بلوچستان اعزام شد. 2 ماه پس از رفتنش برای تشییع یکی از دوستانش به مرخصی آمد و دوباره برگشت. روز حادثه به همراه دوستانش برای شناسایی اشرار به منطقه خاش رفته بودند. دوستانش برایم تعریف کردند که آن روز در کنار جاده تویوتا و موتوری که پسرم بر روی آن سوار بود در انتظار اشرار ایستاده بودند. محمدمهدی طبق معمول در حال ذکر گفتن بود که خطاب به اطرافیانش میگوید تا کمتر از نیم ساعت دیگر مشخص میشود که چه کسی شهید میشود. چند دقیقه بعد ماشین اشرار با سرعت بالایی به تویوتا اصابت و فرار میکنند. این ضربه باعث چپ شدن ماشین تویوتا میشود. سربازان گمنام امام زمان (ع) آنها را در حال فرار چند کیلومتر جلوتر دست گیر میکنند. زمانی که به صحنه حادثه برمیگردند متوجه میشوند که محمدمهدی در زیر ماشین حبس شده است. با وجود این که پسرم جثه خوبی داشت اما به شهادت رسیده بود. یکی دیگر از دوستانش برایم روایت کرد که قبل از این حادثه از ضبط ماشین شعر "یاران چه غریبانه رفتند از این خانه" پخش میشد. با سرنگونی ماشین صدای ضبط قطع میشود. زمانی که ماشین را به حالت اولیه برمیگردانند تا محمدمهدی را از زیر ماشین خارج کنند، ضبط شروع به خواندن میکند و دوستانش هلهله ای به پا میکنند. 🇮🇷کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615
🌷: موجهای اروند در دل شب سکوت رو میشکست ولی انگار اون شب امواج خروشان اروند محو ، اشک و زمزمه مناجات بچه ها بود. یکی سر به سجده و غرق اشک چهره اش ، یکی زیر سوسوی ستارگان برای من و تو وصیت مینوشت . گویی شب عاشورا بود . اون شب ، توی سرمای پرسوز دی ماه ، غواصان با لباس غواصی آماده ورود به آبهای سرد و خروشان اروند میشدند . ساعت نزدیکهای 12 شب بود که عملیات با رمز محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم شروع شد. وامواج اروند اون شب پای رشادت و شجاعت یاران خمینی کم آورده بود و شهید رجبعلی ناطقی🌷 هم با لباس غواصی و همراه بقیه با زمزمه یازهرا سلام الله علیها به دل اروند زد و صبح فردا با درخشش آفتاب برپهنه اروند، رجبعلی ناطقی به خیل شهدای غواص پیوسته بود. 👇👇 🎁همراه ما باشيد با کانال معنوی بيت الشـھــ🕊ـــدا🥀 مدافعان حرم ولایت https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615