خدایان راز دیگر هم دارند. از هنگامی که آزادی میان جان فردی منفجر شد، خدایان در قبال چنین فردی قادر به هیچ کار نیستند. زیرا این ماجرای بشری است و به انسانهای دیگر فقط به آنها مربوط است؛ که او را آزاد بگذارند یا خفهاش کنند.
مگسها - سارتر
تکههایی از یک کل منسجم – پونه مقیمی
این کتاب در نه فصل و حول محور خودشناسی و نگاه به درون نوشته شده است که هر کدام به بخش های کوتاه یک تا سه صفحه ای تقسیم شده اند. از شناساندن بالاترین سطح روابط انسانی شروع می شود و در آخر به تنهایی بشر می رسد، و نشان می دهد که با خودشناسی می توان صمیمیت و روابط پایدارتری را ایچاد نمود. کتاب با واقع نگری از شما می خواهد خودتان را بپذیرید و در نهایت، آرامش را بیابید.
#تکه_هایی_از_یک_کل_منسجم
#پونه_مقیمی
او همیشه از محدود بودن و کاهش تدریجی خودآگاهی اطمینان داشته است. همیشه دانستن وجود دارد و آنچه هست، دانستن است و دانستن.
درمان شوپنهاور – اروین د یالوم
جولیوس بیمارانی را میشناخت که دارای ماهیت رقابتی بودند. بنابراین هرگز پیشرفتهای درمان را از خود نشان نمیدادند؛ چون مایل نبودند از درمانگر خود تشکر کرده و باعث خوشنودی او شوند. در هر حال این موارد باعث خواهند شد درمانگر احساس قدرت بیشتری کند و این همان چیزی است که این بیماران هرگز مایل نیستند مشاهده کنند.
درمان شوپنهاور – اروین د یالوم
بینوایان – ویکتور هوگو
کتاب بینوایان بیانگر نقدهای کوبندهی ویکتور هوگو به بی عدالتی، فقر و فساد اقتصادی، حکومتی و اجتماعی فرانسه است. ژان والژان به دلیل دزدیدن فقط یک قرص نان، 19 سال از زندگیاش را در زندان گذرانده و پس از آزادی، زمانی که به دنبال یک سرپناه است به کلیسای جامع میرسد. در آنجا ظروف ارزشمند اسقف میریل نظر ژان والژان را به خود جلب میکند و به سرقت یکی از آنها دست میزند.
هنگامی که پلیس او را دست بسته به کلیسا باز میگرداند او آن ظرفها را هدیهای از طرف کلیسا میخواند و این عشق مسبب آغاز تحول ژان والژان است. سالها بعد که او یک شهردار شده است سر راه یک زن بینوا و به معنای واقعی بد اقبال و دخترش کوزت قرار می گیرد و این در حالی است که به خاطر یک خطای کوچک دیگر در جوانی، درست پس از خروج از کلیسا هنوز به سختی تحت تعقیب است.
#بینوایان
آدمیزاد هم مثل سیب زمینی است، اگر نسل اندر نسل در همان خاک بی قوت بکارندش، خوب رشد نمی کند. بچه های من هر کدامشان جایی به دنیا آمده اند و اگر سرنوشتشان دست من باشد، باید در خاک غریب ریشه بدوانند.
خاک غریب – جومپا لاهیری
جوآنا در خاطرات خود نوشته است که پس از تولد آرتور، در فوریه ۱۷۸۸ او نیز هم مانند هر مادر جوان دیگر از بازی کردن با این عروسک جدید خوشنود بود. اما عروسکهای جدید به سرعت کهنه میشوند. جوآنا نیز از این اسباب بازی خسته شد.
درمان شوپنهاور – اروین د یالوم
انجمن شاعران مرده.pdf
1.78M
Dead Poets Society – N.H. Kleinbaum
انجمن شاعران مرده – ان.اچ. کلینبام
@Book_0
هری پاتر و سنگ جادو.pdf
4.83M
Harry Potter and the Sorcerers Stone
هری پاتر و سنگ جادو (نسخه فارسی) – جیکی رولینگ
@Book_0
اگر روزی چشمهایت را باز کردی و خودت را وسط یک کوره دیدی نترس و سعی کن از آن پخته خارج شوی، چرا که "سوختن" را همه بلدند.
- هاروکی موراکامی
خودت باش دختر (1).pdf
37.19M
کتاب در زمینه رشد و توسعه فردی نوشته شده و نقطه کانونی آن، عزت نفس است. شاید در نگاه اول این کتاب مخصوص دختران و بانوان باشد ولی وقتی نگاهی به فهرست و محتوای آن بیندازید، متوجه خواهید شد که آقایان هم میتوانند این اثر ارزشمند را مطالعه و از مطالب مفید آن استفاده کنند.
نویسنده: ریچل هالیس
#خودت_باش_دختر
• نشانه های خستگی روانی که نشون میده تو تنبل نیستی، فقط روان خسته ای داری :
1- حتی انجام کوچیک ترین کارها برات سخته.
2- حس میکنی تمام انگیزه و رغبتت نسبت انجام کارها از بین رفته.
3- مدام دنبال یه تغییر بزرگ هستی و در موردش خواب میبینی یا خیال پردازی میکنی.
4- دیگه صبر و تحمل قبل رو نداری و خیلی زود آشفته و عصبی میشی.
5- دلت میخواد دراز بکشی هیچ کاری انجام ندی با اینکه کلی کار داری.
6- روی کارات حواس پرت شدی و همه چیو فراموش میکنی.
سالها ماشینِ پیکان داشتیم
جمعه ها در خانه مهمان داشتیم
فحش، درگیری، بطالت، استرس
کلّشان را در صفِ نان داشتیم!
قرمه سبزی بود ماهانه ولی
املت و کوکو فراوان داشتیم
تورِ چین و نروژ و شیلی نبود
ما سفر در سطح استان داشتیم
ثلث اول، ثلث دوم، ثلث سه
امتحانات فراوان داشتیم
اکثرن بودیم دنبالِ کلاس و مدرسه!
کم قراری در خیابان داشتیم!
داخلِ حمام ما یک تشت بود
در خیالِ خود ولی وان داشتیم!
پای ما در جمع؛ شلوارک نبود
ما درونِ خانه تنبان داشتیم!
آن زمان ها فقر هم بودش ولی
عمدتن یک ذره وجدان داشتیم
پولمان می ماند تا پایانِ ماه
اندکی هم بهرِ درمان داشتیم
کاش میشد بارِ دیگر مثلِ قبل
دل خوشی های فراوان داشتیم...
#تیکه_کتاب
بعضی از چیزها تنها از دور ظاهر آرام و زیبا دارند و انسان برای نزدیک شدن به آنها نباید پافشاری کند؛ مثل عشق، سیاست و مهاجرت.
من بر آسمان خراش ها پرنده های مهاجر زیادی دیده ام که چشم هایشان پر از اشک بود.
📚 می ترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم _ سایبرهاکا
#تیکه_کتاب
در تاریکی، همهی ما شبیه یکدیگریم...
📚 تسخیر شدگان _ داستایوفسکی