eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
256 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😌🌱 《الا‌بذکرلله‌‌تطمئن‌‌القلوب》 تنهاییت‌ رو بده، دستِ‌ خدا اون‌‌بلده‌ارومت‌‌کنه💛 خدایاچقدرخوبی‌که‌از‌بندت کلافه‌نمیشی . . .(: @BOYE_PELAK
📻رفیق‌تواولین‌باره‌بندگۍمیکنۍ☔🍁 اماخداخیلی‌وقته‌خدایۍمیکنہ؛ پس‌‌درهرموضوعۍ..🖇️ ودرهرموقعیتۍ..⏱️👈🏻 ‌ فقط‌به‌خُـدا کن ... @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 💐به جز از علی نباشـد 🎊به جهان گره ‌گشايی 💐طلب مـدد از او کن 🎊چو رسـد غم و بلايی 💐چو به کار خويش مانی 🎊در رحمت علی زن 💐به جز او به زخم دل‌ها 🎊ننهد کسی دوايی پیشاپیش عیـد غـدیر مبـارک 💐
🌿 جــــــانم!😘 هر زمـــــان⏰ ڪہ مے گوییم: العجل یـــــا مولاے یـــــا صاحبـــــ الزمـــــان!😊 زمزمـــــہ هایتـــــ را میشنوم ڪہ مے گویے:🗣 صبر ڪن چشم دلتـــــ نـــــیل شود مے آیم😢 شعر مـــــن حضرتـــــ هابیل شـــــود مے آیـــــم😍 قول دادم ڪہ بیایم بـــــہ خدا حرفے نیستـــــ😌 دل بـــــہ آیینـــــہ ڪہ تبـــــدیل شـــــود مے آیـــــم👌 🌹🍃🌹🍃
نوشتھ بود: ما شیعیان هرکاری ڪنیم به نام علی(؏)تمام می‌شود! :)
1.mp3
5.78M
💕غدیرانه... 🍃در دلم افتاده علی(ع)!
👌حکایت شنیدنی علامه جعفری از جشن غدیر 🔻مرحوم علامه محمد تقی جعفری نقل می کرد: 🔹یکی از نوه های مرحوم مورخ الدوله سپهر نویسنده کتاب ناسخ التواریخ به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقه مندم شما هم در آن شرکت کنید. گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور می کنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید مؤثر واقع شود. 🔻محل برگزاری جشن،منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخش هایی از آن،به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال،باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوه ها و شیرینی ها جهت پذیرایی از حضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی از اینها آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند.برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت... 🔻من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آنجا این کار، خلاف عادت بود و پیدابود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شده اند. 🔻عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید،جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند. 🔻 بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود. 🔻وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمی کرد. وقتی بیت سوم را خواند،سید گفت: این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت: خوب،این را اول می پرسیدی. الان برایت توضیح می دهم. 🔻سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند. 🔻در این هنگام یکی از حضار به سید گفت: اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر می گویید؟ سید گفت: گاهی اوقات. گفتند: می شود یکی از سروده های خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفته ای. شما بگویید که چه بسرایم؟ 🔻اینها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند: غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند،گلستان می شود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون توسل به علی پیدا کنند بهره مند می شوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند. 🔻سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد: 🔹گر شمیمی ز سر طرّه جانان خیزد 🔹تا قیامت ز صبا رایحه جان خیزد 🔹واله‌ام من که چو ازخواب تو بیدار شوی 🔹زچه رو از سر چشمان تو مژگان خیزد؟ 🔹علی عالی اعلا که ز بیم نهلش 🔹روح از کالبد عالم امکان خیزد 🔹گر به خاری کند از قاعده لطف نظر 🔹از بن خار، دو صد روضه رضوان خیزد 🔹گر زند دست به دامان ولایش فرعون 🔹از لحد با دو کف موسی عمران خیزد 🔹داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری 🔹کز پی مدح تو چون بحر به طوفان خیزد... معلوم شد که اسمش جدّا و قمی است. 🔻پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت: آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. اینجا نشسته‌اید و غذاها، شیرینی‌ها و شربت‌های خوشمزه می‌خورید بعد می‌روید خانه و فکر می‌کنید که در مدح علی شعر گفته‌اید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه. 🔻این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت. 🔻 پس از رفتن او تا مدتی همه بهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آنها بسیار گریه می‌کردند. آقای سپهر، بعدها می‌گفت: تعدادی از آنها زندگی‌شان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند. 📒 ابن سینای زمان ص ۹۷-۱۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥چهار گناهی که از خود گناه بدترن... ‌🎙 🔥از آتش پرسيدم 🍁محبت چيست؟ گفت 🔥از من سوزان‌تر است 🍁از گل پرسيدم 🔥محبت چيست؟گفت 🍁از من زيباتر است 🔥از شمع پرسيدم 🍁محبت چيست؟گفت 🔥از من عاشق‌تر است 🍁از خودش پرسيدم 🔥تو کيستي؟گفت 🍁نگاهی بيش نيست ‌
✨ بچه‌هآ شهدآ خوب تمرین ڪردن ولآیت پذیرےِ امآم مهدے(عج) رآ در آسید روح‌اللّه خمینے. مآ تمرین کنیم ولآیت پذیرےِ امآم مهدے(عج) رآ در حضرت آقآ...