eitaa logo
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
255 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
88 فایل
"بــسم‌اللهـ‌النور✨" خدا گفت تو ریحانه خلقتی . . .✨🙂 کنارهم‌جمع‌شدیم تاحماسه‌ای‌بزرگ‌خلق‌کنیم حماسه‌ای‌ازجنس‌دختـــران😍✨ #فرشتگان_سرزمین_من جهت ارتباط با ما👇 @Zah7482
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🍃 . _بدو بیا ببینمت دایی... احسان آرتین را از دست بابا بزرگ گرفت و روی پاهایش نشاند . امروز روز جمعه بود اومده بودم از خان جون و بابا بزرگ سر بزنم . ڪه عمو و خانواده اش هم اینجا بودن . فاطمه ڪنارم نشست : وای بلاخره راحت شدم . لبخندے زدم : عین خودته شیطون . پشت چشمے نازڪ ڪرد : نداشتیما . نگاهی به ریحانه انداختم ڪه تکیه اش را به من داده بود و بیسڪوییتش را میخورد و احسان و آرتین را نگاه میڪرد و هر از گاهی با حرڪتای احسان میخندید . احسان نگاهش ڪرد : به چی میخندی تو وروجڪ ؟ ریحانه نگاهش ڪرد و جیغ ڪشید احسان به سمتش آمد : اجازه هست ! _حتما . دست کوچڪ ریحانه را گرفت و بلند ڪرد : عجبااا . ریحانه را روے پاهایش نشاند و سرش را بوسید . آرتین با عجله به سمت احسان رفت و ڪنار ریحانه نشست . _اووویی بچم حسودیش شد . احسان نگاهی به فاطمه انداخت : عین خودت . _نه بابا از بزرگان شنیده ایم ڪه حلال زاده به داییش میره . احسان خندید : اره دیگه توام عین من . خان جون همانطور ڪه می خندید روبه من گفت : از امیر خبر نداری مادر؟ نگاهم را از ریحانه گرفتم : نه خان جون چند هفته ای هست زنگ نزده . نگاهی به ریحانه انداخت : ترلان میگفت خیلی بیقراری میڪنه . سری تڪان دادم : خیلی همش گریه میکنه عکساے امیر رو برداشتم که نبینه . خان جون لبخندی زد : دختر باباییه دیگه . احسان دستی به سر ریحانه ڪشید : چه لباس عروسی ام پوشیده . ریحانه انگشت احسان را گرفته بود . دلم برایش سوخت ... انقدر دلتنگ باباش بود ڪه فکر میڪرد همه امیرن . احسان بچه ها را روے زمین خوابوند و مشغول قلقلڪ دادن شد . صداے جیغ بچه ها بلند شد . عمو و بابا بزرگ خندیدن و گونه ے هر دو را بوسیدن . ڪیفم را برداشتم : خب دیگه خان جون من برم . خان جون ایستاد : عه عه کجا بری نه بشین ببینم الاناست ڪه دیگه بچه ها پیداشون بشن ڪجا بری تو ! قصد ڪردم مخالفت ڪنم ڪه زن عمو و بابا بزرگ نگذاشتن . برای عوض ڪردن چادرم به اتاق رفتم . ریحانه را روے تخت چوبی گذاشتم و چادرم را عوض ڪردم . گوشی ام زنگ خورد یه شماره عجیب غریب و ناشناس بود جواب دادم : بعله ؟ صداے خش خش باعث شد گوشی را از گوشم دور ڪنم ڪه صداے زیبایش در تلفن پیچید : سلام همتا جان خوبی؟ چشمانم پر اشڪ شد زبانم بند آمده بود و فقط اشڪ میریختم . _همتا جان پشت خطی؟؟؟ _سلام . _سلام عزیز دلم خوبی ؟ ریحانه و مامان اینا خوبن؟ _همه خوبیم تو خوبی کجایی دلم هزار راه رفت چرا زنگ نمیزنی ..؟ _شرمندم اینجا خیلی شلوغه به تلفن دسترسی نداریم چخبر ؟ _سلامتی دلم برات تنگ شده امیر کی میای ۳ماهه ندیدمت . _منم همینطور عزیزم ان شاءالله هفته بعد میام ایران . ذوق زده گفتم : واقعااااا؟؟ خندید: بعله عزیزم ؛ ریحانه نیست؟ لبخندی زدم و گوشی را نزدیک گوش ریحانه گرفتم : باباییه . _سلام ریحان بابا چطوری دختر قشنگم؛ دلم براتون تنگ شده . چشمان ریحانه پر اشڪ شد و با صداے بچگانه اش شروع به حرف زدن ڪرد . _ای جونممم بابایی فدات بشه دل میبریااا. خندیدم ڪه ریحانه جیغ ڪشید . صدای خنده از پشت تلفن بلند شد و بعدشم صدای امیر : همتا جان ؟ _جانم ؟ _من باید برم بانو کاری نداری؟ دلم شور میزد : مواظب خودت باش امیرم . _به چشم مواظب خودت و ریحانه باش یاعلی . یاعلی گفتم ڪه تلفن قطع شد . گوشی را روی تخت گذاشتمو ریحانه را محڪم بغل ڪرد ریحانه برایم بوے امیر را میداد ... از پله ها پایین آمدم زن عمو ڪه چشمان قرمزم را دید پرسید : چیشدهه؟؟ لبخندی زدم : چیزی نیست امیر زنگـزده بود گفت هفته بعد میاد . خان جون و زن عمو خداروشڪری گفتن . احسان با اجازه اے گفت و بلند شد. ریحانه را روے زمین گذاشتم ڪه چهار دست و پا به سمت احسان رفت و شلوارش را گرفت . به سمتش رفتم و بلندش ڪردم : عمو میخواد بره مامان جان . ریحانه بغض ڪرد و دستانش را به سمت احسان گرفت . _همتاجان ؛ عمو بده ببره بیرون یه دور بزنه ریحانه رو . احسان دستانش را باز ڪرد و ریحانه را از من گرفت . نگران به ریحانه خیره شدم : مواظبش باشید . سرے تڪان داد و گونه ے ریحانه را بوسید . دست آرتین رو گرفت و رفتند . براے کمک به فاطمه به آشپزخانه رفتم هنوز نرسیده بودم ڪه حال تهوع بهم دست داد به سمت سرویس بهداشتی رفتم و چند بار عق زدم اما چیزی نبود ... صورتم را شستم از صبح تا حالا معده درد داشتم و چند باری هم حالت تهوع داشتم . فاطمه چایی نبات رو به دستم داد تشڪر ڪردم ڪه شانه هایم را مالش داد : آخه دختر چیکار میڪنی با خودت داری از پا در میای رنگ به رو نداری ..الله اکبر .. لبخندی زدم: چیزی نیست شلوغش میڪنی . پوفی ڪرد : چیزی نیست نه فردا بریم دکتر چند روز اینطوری میشی ؛ اسما هم میگفت . باشه اے گفتم تا بیخیال بشه مشغول پاڪ ڪردن سبزی ها شدم . خیلی خوشحال بودم از اینکه تا یڪ هفته دیگه امیر رو میدیدم . لبخندے ڪنج لبم نشست .. براے یڪ عمـر ڪافے اســــت...
•/• [ شهادت ]🕊 مزد ڪسانے استــ🌱 ڪہ در راه خدا➜ پرڪارند😎 💔 • @BOYE_PELAK
سلام 🌸 میدونیم که برای داشتن امنیت توی دنیای وحشی امروز باید باشهامت و باشجاعت بود ✌️ باید دل داشت جگر داشت باید مَرد بود 💪 این چند روز خیلی شنیدیم از مردهایی که رفتند تا از ما درمقابل ددمنشان و دیو صفتان دفاع کنند رفتند, بی توجه به علایق و داشته های دنیایی شون رفتند با نیم نگاهی که به خانواده و دوستان و زندگی شون داشتند رفتند درحالی که تمام فکر و ذکر شون امنیت ما بود و حفظ حریم و مرزها مدتهااااا نبودند بین ما 😔 حالا برگشتند 🌷 نوبت ماست حالا باید یادشون رو آنقدر بین خودمون و نسل جوان و توی فضای مجازی زنده کنیم بلکه به مدد الهی و برکت خون پاک شون دل های ما هم از تعلقات و وابستگی های دنیوی ⛓ پاک بشه که بتونیم پروبال بگیریم و 🕊 ما هم پر به آسمان وصال و برسیم به معشوق و معبودمون ان شاالله شروع کن سرباز فضای مجازی آقا 😍 این من و تو اینم گوی و میدان بسم الله.. @BOYE_PELAK
. ولی خیلی درد دارهـ بعدهـ چهار سال چند تیکه استخون بذارن داخـل تابوت..، بگـن.. بفرمایین هـمسرتون.. همه زندگیتون.. مَردهـ خونتون.. پدرتون.. @BOYE_PELAK
فرشتگان سرزمین من الیگودرز 💖
تغییر اسم کانال طبق نظر شما خوبان😍
دختر : باباروز تولد داداشم برمیگردد. 🔹مهدیه رجایی‌فر تنها دختر این شهید مدافع حرم، از حس و حال مادرش می‌گوید؛ مادرم حال و روز خوبی ندارد، می‌توان گفت در شوک فرورفته، حال عجیبی دارد، شاید می‌توان گفت این دیدار پایان چشم انتظاری است ولی... 🔹وی ادامه داد:۱۳ سال داشتم که پدرم از جلوی درب خانه به مقصد سوریه حرکت کرد، امید به بازگشتش تمام وجود مرا که دختر بابا بودم فرا گرفته بود،تا اینکه خبر شهادتش را شنیدیم، با خودم گفتم بابای مهربونم روزی برگرد که من جرات روبرو شدن با پیکر بی‌جانت را داشته باشم. 🔹او با حالتی بغض آلود ادامه داد: برادر کوچکم امیرسجاد ۶ماه و در آغوش مادرم بود که پدر با ما خداحافظی کرد، بعد از اینکه به سخن آمد بارها سراغ بابا را گرفت،به او گفتیم بابا رفته پیش خدا! گاهی با خدا قهر می‌کند می‌گوید چرا بابای مرا بردی پیش خودت! 🔹خبر بازگشت پیکر پدرمان را به امیرسجاد ندادیم، ولی جالب است بدانید که بابای امیر سجاد در روز تولد پسرش برمی‌گردد. 🔹وی می‌گوید؛ آقا محمد۲۱ساله خوشحال است از اینکه پدر از سفر برمی‌گردد، همه خوشحالیم🌸 @BOYE_PELAK
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن زیارت عاشورا: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، یا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُکَ فِى السَّمواتِ، عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَاَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَلَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ، وَلَعَنَ اللهُ آلَ زِیاد وَآلَ مَرْوانَ، وَلَعَنَ اللهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً، وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجانَةَ، وَلَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْد، وَلَعَنَ اللهُ شِمْراً، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى، لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِکَ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَکَ وَاَکْرَمَنى بِکَ، اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ اِمام مَنْصُور مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، یا اَبا عَبْدِاللهِ، اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَاِلى رَسُولِهِ، وَاِلى اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَاِلى فاطِمَةَ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْکَ بِمُوالاتِکَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِکَ، وَبَنى عَلَیْهِ بُنْیانَهُ، وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ، وَعلى اَشْیاعِکُمْ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ، ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِکُمْ وَالنّاصِبینَ لَکُمُ الْحَرْبَ، وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ، اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ، وَوَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداکُمْ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، وَرَزَقَنِى الْبَرآئَةَ مِنْ اَعْدآئِکُمْ، اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْق فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَاللهِ، وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَ اِمام هُدىً ظاهِر ناطِق بِالْحَقِّ مِنْکُمْ، وَاَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّکُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَهُ، اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ، اَللّـهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتى مَماتَ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ، وَابْنُ آکِلَةِ الاَْکبادِ، اَللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ، عَلى لِسانِکَ وَلِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِن وَمَوْقِف وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ، عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیاد وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ، اَللّـهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَالْعَذابَ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْکَ فى هذَا الْیَوْمِ، وَفى مَوْقِفى هذا وَاَیّامِ حَیاتى، بِالْبَرآئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّکَ وَ آلِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ * سپس صد مرتبه مى گویى: اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَ
مَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِکَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً * آنگاه صد مرتبه مى گویى: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ * سپس مى گویى: اَللّـهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِم بِاللَّعْنِ مِنّى، وَابْدَأْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ، اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً، وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللهِ بْنَ زِیاد وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْد وَشِمْراً، وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیاد وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ * آنگاه به سجده مى روى و مى گویى: اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَالشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ، اَلْحَمْدُ للهِِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى،اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْق عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ، اَلَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ