#مناسبتی
#خطای_انسانی_در_دفاع_مقدس
♦️ابوالفضل گفت: «درست یک ماه پیش من با ۶۰ نفر از بچههایی که بازماندهی یک گردان از کرمانشاه بودند مأمور شدیم تا به خط مرزی بعد از سوسنگرد بریم و آنجا را پاکسازی کنیم.
ما بعد از توجیه کامل را افتادیم، وقتی به سوسنگرد رسیدیم #من و دو نفر دیگر برای #شناسایی رفتیم و نقشهای به دست یکی از بچهها به نام #کرامت دادم و گفتم شما پشت سر ما حرکت کنید. یک جای امن هم به آنها نشان دادم و گفتم آنجا توقف کنند تا برگردیم، ولی کرامت با بچهها، #اشتباها به جای دیگری رفته بود.
ما شناسایی خودمان را کردیم ولی وقت برگشتن آن دو نفری که همراه من بودند به شهادت رسیدند. من فرار کردم البته با دست پر به #محل_قرارمان رسیدم.
هیچکس نبود، فوری خودم را به جاده اصلی رساندم، #کرامت را دیدم که #خونین کنار جاده افتاده.» او گفت: « #ما_اشتباها از قلب سپاه عراق سر درآوردیم، اون نامردا هم بدون اینکه یکی از ما را اسیر کنند از چهار طرف ما را زیر آتش گرفتند و #همگی را به #شهادت رساندند. غیر از من»
کرامت هم به بیمارستان نرسیده شهید شد.
ابوالفضل که به اینجا رسید، دیگر نتوانست جلوی خودش را بگیرد، سر خودش را به زمین گذاشت و اینقدر گریه کرد که از حال رفت...
📚 منبع: کتاب رسم دلبری؛ نوشته محمدمهدی زیدآبادینژاد و علی افاضاتی؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ صفحه ۳۹۸.
#به_وقت_تشکیلات
#برشی_از_یک_کتاب
کانال «به وقت تشکیلات» را در «ایتا»، «سروش»، «تلگرام» و «اینستاگرام» دنبال کنید.👇👇👇
🆔 @B_W_Tashkeelat