6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 طعم شیرین ایمان
➖ حضورش رو تا حالا حس کردی؟
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
❄️https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
بسم رب الشهداءوالصدیقین🥀💔
ایݩ یہ دعوت ݩامہ ساده نیستا...!!تو...دعوٺ شده ے شهدایۍ♥️🔖
رفقااااا یہ گروه زدیم فقط #بہ_عشق_شهدا😍🌷
ڪہ همگۍ هر روز ٺعدادۍ شاخہ گل هاۍ صلوآٺۍ بہ روح بلݩد شهید مورد ݩظر هدیہ میڪݩیم:)-🌿
#آشنایۍباشهدا📙^^
#زندگۍݩامہ🙂💭
#خاطره🌾
#عکس_های_ناب📸✨
#ڪلیپ🎤
#وصیت_نامہ✍🏻
#هم_صحبتۍباخاݩواده_شهدا😍
#ختم_صلوات_هدیہ_بہ_شهید🌷
اگہ بہ شهدا ارادت دارےبیا🙃حیفہ خالۍبموݩہ ها
(فقط و فقط مخصوص بانوان عزیز)
ݩجواےدلبر💚👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/711327788C5b17eeee66
🔥ماجرای دختر روی صابون لوکس!!
😳😱😓
🛡از زبان استاد رائفی پور📣
💯ببینید استاد چی گفته😐
😐مگه میشه⁉️
💢فیلمشو ببینید👇
👇
https://eitaa.com/joinchat/2088828975Cab1a8ea2cd
تو کانال سرچ کنید👆👆👆
『آیندهســاز🌱』
[ #نو_جوان🚀 ] 🥇موفقبودن رو تمرینکن!!🖐🏻😎 🏔https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
[ #نو_جوان💙 ]
😎وقـتش رسیده که
کمربندهاتونرو محکم
ببندین!💪🏼💦
📘https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
مطالعه لذت بی نظیر با خود بودن
ولی تنها نبودن است.....
✨علی عبد الله زاده✨
🌸https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
『آیندهســاز🌱』
🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 #رمان_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_پنجاه_و_شش به روایت زینب …………………………………. کلا امروز روز گیج بو
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_پنجاه_و_هفت
سرشو بالا گرفته بود ، به زور تونستم چشماشو ببینم چشماشو بسته بود ، سرخ شده بود و داشت میلرزید و زیر لب هم چیزی زمزمه میکرد ، نمیدونم چرا ، ولی دوست نداشتم منو تو این وضع ببینه. هرچند فکر کنم هنوز صورتمو ندیده بود چون سرم پایین بود و موهامم ریخته بود تو صورتم چشمای اونم بسته . به فکرم زد که سریع بلند شم و فرار کنم ، اما ترسیدم ، ترسیدم دوباره گیراونا بیوفتم ، تنها صدایی که شنیدم ، صدای یکی از اون پسرا بود که گفت _ اوه ساسی یارو از این بچه بسیجیاس، بدو بریم.
و بعد سکوت…… چند دقیه گذشته بود و من فقط از سرجام بلندشده بودم و نشسته بودم رو زمین. که یه دفعه با صداش به خودم اومدم. پشتش به من بود_ شما هیچی ندارید……
دوباره گریم شدت گرفت، لرزش صداش و بی قراری هاش به خاطر وضعیت من بود ، ای خداااا، من چیکار کردم.
_ یعنی چی؟
امیرحسین _ خب چیزی ندارید….. که….. که…. خب روسری چیزی……. وای خدا من چقدر خنگم .
_ داشتم ولی ولی…… تو کوچه افتاده فکر کنم.
بدون هیچ حرفی، رفت داخل کوچه ، با رفتنش دوباره ترسم برگشت ، نمیدونم چرا ولی وجودش برام سرشار از امنیت و آرامش بود.
بعد از یکی دو دقیقه برگشت ، بدون این که نگاهی سمتم بندازه شالم رو گرفت طرفم ، زیر لب ممنونی گفتم و شال رو ازش گرفتم ، یکم اون طرف تر کیریپسم رو برداشتم و بعد از بستن موهام ، شالمو سرم کردم و موهام رو کاملا دادم داخل. بدون هیچ حرفی وایسادم سرجام. بعد از چند دقیقه برگشت طرفم یه لحظه سرشو اورد بالا و کاملا تعجباز معلوم بود ، نمیدونم چرا ولی علاوه بر تعجب یه غم خاصی تو چشماش بود
امیرحسین _ سوارشین لطفا
_ کجا؟
امیرحسین _ درست نیست…… یه دختر تنها……این موقع شب……میرسونمتون.
با این وجود که اونم غریبه بود ، ولی بهش اعتماد داشتم ، یه حس عجیبی دلم رو قرص میکرد ، بی حرف سمت ماشین رفتم و نشستم عقب.
امیرحسین _ خونتون کجاست؟
ادرس رو بهش دادم و اونم بی هیچ حرفی حرکت کرد.
تقریبا نزدیکای خونه بودیم که به این سکوت پایان داد_ فکر میکردم……چادری شده باشن.
_ من…..من…….متاسفم
امیرحسین _ حجاب شما به من ربطی نداره. کلا عرض کردم
نمیدونم چرا ولی وقتی گفت به من ربطی نداره یه غم عجیبی اومد سراغم.
_ من فقط…..تو مسجد و مکان های مذهبی چادر سرم میکنم.
سرشو تکون داد و دیگه هیچی نگفت .
همزمان با رسیدن ما جلوی خونه ، امیرعلی هم رسید، با تعجب از تو ماشین هردوشون زل زده بودن به هم. بعد پیاده شدن و سلام و احوالپرسی کردن فکر کنم امیرعلی منو ندیده بود هنوز. الهی بمیرم داداشم چشاش سرخ شده بود ، درو که بازکردم . امیرعلی با تعجب به من و امیرحسین نگاه کرد، هرکس دیگه بود الان هزارجور فکر میکرد ولی امیرعلی کسی بود که از قضاوت متنفر بود .
.
.
ماجرا رو براشون تعریف کردم البته نه همشو. قسمت کشیدن شال و افتادن جلوی امیرحسین رو فاکتور گرفتم. بعد هم با اصرار فراوون امیرحسین اومد تو و مامان هم کلی منو دعوا کرد و اخرش هم با گریه و زاری از امیرحسین تشکرکرد……….
و صدافسوس که از حال دلم بی خبری
#ادامه_دارد...
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🌹
🌸🌹
🌹🌸🌹
@Ba_velayat_tashahadat
『آیندهســاز🌱』
#صبر_و_آرامش 😄✌️🏿
.
روزدوازدهم↯
.
فرض کن یہ نفر صد میلیون تومن پول بهت هدیہ بده، حالا یہ دونہ پنج هزاری توش گوشہ نداشتہ باشہ!
بهش چے میگے؟
اعتراض میکنے کہ آقا چرا یکیش گوشہ نداره؟!
.
اصلا شرمنده میشے بخواے همچین حرفے بزنے!
.
خدا کلے نعمت بهت میده
مشکلاتے کہ خدا سر راهت میزاره
همه ش براے رشدتہ براے بزرگ شدن و بالغ شدنتخیلے وقتا زمان که میگذره
میبینے "همش بہ نفعت" بوده!
.
تا میخواے اعتراض کنے
یہ نگاهے بہ نعمتاے اطرافت میکنے
شرمنده میشے بخوای اعتراض کنے!
.
میگے خدایا هر چی تو بگے
#خدایا_شکرت 💚🤲
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13