『آیندهســاز🌱』
🧐حتما شنیدین که... یاران امام زمان 313 تاهستند♥️ خب من و شما(شما که بزرگوارید فقط من) هم که هر جور
#صبحگاه_انتظار18
☘خب تا الان راجب سه تا از فلسفه های غیبت باهم حرف زدیم👌🏻
🦋 #آزمایش_و_غربال_نسانها
🌧 #حفظ_جان_امام
💤 #عدم_آمادگی
و امروز با اصل بعدی که #غیبت_یک_سنت_الهی هست ، در خدمتتون هستیم 😊💖🌱
『آیندهســاز🌱』
🌼 غیبت سنتی الهی هست👌🏻 همون طور که در داستان های قرآنی خوندین و شنیدین، وباتوجه به روایات، حضرت #صـ
و جالبه بدونین☝️
👀غیبت #حضرت_مهدی در میان ما به #غیبت حضرت موسی میان قومشون تشبیه شده!
و در روایات مختلف، مردم زمان غیبت رو به قوم #بنی_اسرائیل در زمان حضرت موسی تشبیه کردند و گفتند اگر ما مثل اونها عمل کنیم... 🔮
(این کلیپ رو ببینید👇👇🏻👇🏾)
40.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂#ما_و_بنی_اسرائیل...
ضجوا و بکوا الی الله😔🤲
🍃#اگــــر ایݩ ڪار رو بڪنید امر ظہور شڪل مۍگیره...✨🌱
🍂مۍتونۍبفهمۍ دارۍ هواۍ مسمومــ استشمامـ مۍڪنۍ؟؟😷
#استادرائفی_پور
#کرونا
در صبحگاه انتظار بعدی،
در مورد #تمرین_ولایت_پذیری، که پنجمین دلیل #غیبت بشمار میره صحبت خواهیم کرد 😊🌱
همراهمون باشید💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مورد بچہ مذهبے بودن
کسے خواستین سوال کنین،
اینجورے سوال کنین ✨
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
مقام عرشی حضرت زهرا_6.mp3
13.35M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" ۶
✨ زیرکترین فرزندان حضرت زهرا "س"، شبیهترین فرزندان به ایشان هستند!
برای هر پدر و مادری، عزیزترین فرزندان؛ دغدغهمندترینشان در رفع اولویتها و نیازهای خانواده است!
برای سبقت گرفتن از بقیهی فرزندان، و نزدیکتر شدن به وجود مادر :
✦ اولین قدم، یکسان سازی دغدغهها و اولویتهای ما با ایشان است!
#استاد_شجاعی 🎤
🔥@Ba_velayat_tashahadat
#حـآجحسـیݩیڪتا:
شماهـاڪسۍرودردنــیآسراغدارید
ڪہقبلازاینڪہشمابدنیآ
بیاید،
خودشوبـراتونڪشتہباشہ؟ :)
+ایــنشهـداخیـلــــــۍشماهارودوسٺدارن:)
بیاییددستـتوݩروازدســـتشـهیدآن
جدانڪنیــد.....❤️
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
°•.🧡🌸
_اینـجا خانھ شـهیدي
اســت کھ بہ انتـظار قـیام
مـولایش آرام گرفتہ اسـت..!🌿
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌خدا من رو برای چی آفریده؟
➖میخواست آزارم بده!؟
➖ یا اینکه لذت ببرم؟
🌸@Ba_velayat_tashahadat
🍃🌸
به نظر می رسد
نمی توان کسی را ،
بدون نقش بازی کردن
در این جهان تصور کرد.
هر کسی در جامعه باید
چنین فنی را بلد باشد.
ما نقش بازی می کنیم
تا از علایق و ارزشهای خود
دفاع کنیم .
و در زندگی از بسیاری از مزایا
بهره مند شویم.
و این مهارت در همه ی ما غریزی است . . .!
✍🏼 #رابرت_لینزی
📕 #زندگینامه_مارلون_براندو
#انرژی_مثبت
『آیندهســاز🌱』
🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 #رمان_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_هفتاد_و_سه به روایت زینب ……… چشمام رو باز میکنم ، جلوی در خو
🌹🌸🌹
🌸🌹
🌹
#رمان_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_هفتاد_و_چهار
با سردرد بدی از خواب بیدار میشم ، هوا تاریک شده بود ، گوشیم رو از روی عسلی کنار تخت برمیدارم و روشن میکنم.
دو تا پیام.
آرمان _ سلام جیگر. چی شد؟ چه کردی؟ وارد عمل بشم یا حل شد؟
امیرحسین_ سلام. خوبی؟ بابت امروز عذر میخوام زیاده روی کردم. بهتر شدی؟ هروقت خواستی بگو باهم حرف بزنیم.
دیگه حوصله گریه نداشتم ، لب هام رو روی هم فشار میدم تا بغضم سر باز نکنه. بدون مکث برای امیرحسین تایپ میکنم _ خواهش میکنم ، ببینید آقای حسینی من و شما به درد هم نمیخوریم ، من هیچ علاقه ای به شما ندارم . همین. همه چی تمومه. امیدوارم خوشبخت بشید.
هق هق گریه فضای اتاق رو پر میکنه ، سریع وارد صفحه پیام آرمان میشم ، تمام نفرتم رو سرش خالی کنم.
_ اره عوضی اره تموم شد. پست فطرت. تموم شد ، زندگیمو ازم گرفتی ، تموم شد. برو گمشو. برو بمیر .
گوشی رو پرت میکنم و صدای شکستن چیزی در سکوت اتاق طنین انداز میشود و بعد صدای هق هق گریه من.
منی که مجبور به گذشتن بودم ، مجبور به گذشتن از کسی که شده بود همه زندگیم.
ولی کش دادن به این موضوع فقط و فقط باعث اذیت شدن هردومون میشد.
به اتاق امیرعلی میرم ، در میزنم و وارد میشم. طبق معمول مشغول کتاب خوندن بود.
امیرعلی_ سلام.
_ علیک. امیر . یه خواهش داشتم ازت.
امیرعلی_ بفرما خانوم بی اعصاب.
_ من…..من….من بع این نتیجه رسیدم که من و آقای حسینی به درد هم نمیخوریم. میخوام…..میخوام تو این رو به مامان و بابا بگی.
امیرعلی چند ثانیه به من نگاه میکنه و بعد یه دفعه با صدای بلندی میخنده.
_ عه. چته؟
سریع جدی میشه و میگه _شوخی جالبی نبود.
_ امیر. من کاملا جدیم.
امیرعلی_ هیچ معلوم هست چی میگی؟
_ اره اره معلومه. نمیخوام به زور ازدواج کنم.
امیرعلی_ زور؟ کی زورت کرده بود؟ اصلا اصلا یه دفعه چی شد؟ شما که خوب بودید باهم.
_ میشه بیخیال شی؟ من به خود آقای حسینی گفتم، تصمیم قطعی رو هم گرفتم.
بدون اینکه منتظر هیچ حرف یا عکس العملی بایستم از اتاق خارج میشم ، دیگه حتی اشکی هم برام نمونده که بخواد بیاد.
.
.
.
امیرعلی به مامان و بابا میگه ، اوضاع خونه بهم میریزه، رابطه همه با من سرد میشه ، آرمان مدام سوهان روحم میشه و یک هفته از جدایی امیرحسین میگذره ، من ذره ذره ذوب میشم بدون اینکه از اطرافیانم کسی باخبر بشه.
.
.
.
.
بند های کتونیم رو میبندم و خودم رو با دو به در حیاط میرسونم ، با دیدن بی ام وه آرمان حال خرابم خراب تر میشه ، بی توجه به سمت خیابون حرکت میکنم.
دنبالم راه میوفته و مدام بوق میزنه. اعصابم خورد میشه ، با عصبانیت برمیگردم به طرفش و باصدای بلندی داد میزنم ، ها؟ ها؟ چیه ؟ زندگیمو خراب کردی بس نبود ؟
آرمان_ عه. چته ؟ رم کردی؟
_ خفه شو. گمشووو
آرمان_ اومدم بگم دارم میرم ترکیه ، یه کار کوچیک دو سه روزه دارم ، برمیگردم. وقتی برگشتم میام خاستگاری. بای.
سوار ماشین میشه و میره. صدای جیغ لاستیک های ماشین سوهان روحم میشه و من فقط سرجام می ایستم و به جایی که آرمان بود خیره میشم.
من اگه بمیرم هم حاضر نیستم با آرمان ازدواج کنم. بیخیال کلاس به خونه برمیگردم ، به اتاق پناه میبرم. یاد صوت زیارت عاشورا خوندن امیرحسین تو شلمچه میوفتم ، میگفت منبع آرامشش زیارت عاشورا هست ، تاحالا امتحانش نکرده بودم ولی اگه میتونست امیرحسینم رو آروم کنه مطمئنا میتونست آرامش من رو هم تضمین کنه.
مفاتیح رو از تو کتابخونه بر میدارم. از فهرست ، زیارت عاشورا رو پیذا میکنم.
زیارت عاشورا میخوانم به رسم عاشقی_ السلام و علیک یا ابا عبدالله……
.
.
.
سر از سجده برمیدارم ، اشک هام مهر رو خیس کردن ، واقعا که زیارت عاشوراء اربابم آرامش محض بود.
با صدای پیام به سمت گوشیم میرم ، رمزش رو باز میکنم. یک پیام خوانده نشده از پرنیان _ سلام زینب جون. ببخشید مزاحمت شدم. چرا چرا اینکارو کردی؟ به خدا داداشم داره داغون میشه، تو این یه هفته نه خواب و خراک داره نه باکسی حرف میزنه. فقط مطمئن دلیلت چیزی به جز نبود علاقه هست ، فقط میخواد دلیلت رو بدونه.
ظاهرا این آرامش ادامه دار نبود، امیرحسین من به خاطر من ، حالش بد بود. نمیتونستم بشینم و کاری نکنم ، نمیتونستم بی تفاوت باشم. سریع حاضر میشم ، ساعت ۳ بعدازظهر بود. پاورچین پاورچین از اتاق بیرون میام. ظاهرا همه خواب بودن . سوییچ ماشین بابا رو برمیدارم و بیرون میرم ، پیش به سوی منزل عشق. توراه هرچی شماره امیرحسین رو میگیرم، صدای خانومی که خاموشی دستگاه رو اعلام میکنه ، رو مغزم رژه میره. بلاخره میرسم……..
افسوس دست روزگار خیلی زود
آهنگ جدائی را می خواند.
#ادامه_دارد...
✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨
🌹
🌸🌹
🌹🌸🌹
@Ba_velayat_tashahadat
مقام عرشی حضرت زهرا_8.mp3
14.09M
#مقام_عرشی_حضرت_زهرا "س" 7
✨ بعد از نبیاکرم "ص"، جریان وحی قطع نمیشود، بلکه حضرت جبرئیل علیهالسلام، بر حضرت زهرا "س" وارد شده، و تمام برنامهی امامتیِ اهل بیت را تا ظهور امام زمان "عج" ، بر ایشان نازل فرموده است!
✦ بفرمودهی امام صادق ؛
تمام این اخبار آینده، که توسط جبرئیل نازل و توسط حضرت زهرا "س" املاء، و توسط امیرالمومنین"ع"؛ انشاء شده است، در کتاب "مصحف" فاطمه "س" آمده، که اکنون در نزد امام زمان علیهالسلام است!
#استاد_شجاعی 🎤
🔥@Ba_velayat_tashahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️معجزه عجیب در کربلا!
اعلام نسخه شفای کرونا در این کلیپ🚨
السلام علیک یا اباعبدالله ✋🏻♥
🔥ⓙⓞⓘⓝ👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1495466029C0709af3e13