eitaa logo
『آینده‌ســاز🌱』
766 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
47 فایل
حرفی،پیشنهادی،انتقادی؟؟😌🌿 https://harfeto.timefriend.net/16782584517294 👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿 🌱ادمین تبآدلاٺ: @Mm_135 📍مدیریٺ‌کانال:) ⇦ @hossein_it کپے+صلواتـ =حلال😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌸🌹 🌸🌹 🌹 به روایت امیرحسین ……………………………………………………… روی کاناپه کنار پدر میشینم و شربت آلبالویی که مامان زحمتش رو کشیده بود رو برمیدارم. مامان_زنگ زدم بهشون _ به کی؟ مامان_ به مامان تیانا کاملا میدونستم تیانا کیه ولی ترجیح دادم بگم_ زینب؟ مامان_ اها. یعنی نمیدونی که کی رو میگم. از دروغ متنفر بودم پس مجبور شدم بگم _ خانوم موسوی؟ مامان_ خب حالا ، خانوم موسوی _ خب؟ مامان _ قرار شد فردا بریم خاستگاری با شنیدن کلمه خاستگاری مقداری از شربت میپره تو گلوم و به سرفه میوفتم. بابا میزنه پشتم و یکم حالم بهتر میشه. مامان_ مادر جان اگه میدونستم انقدر مشتاقی که زودتر زنگ میزدم . اولش بیخیال مخالفت میشم اما بعدش خودمو به خاطر این فکر سرزنش میکنم سریع میگم _ مامان من مشتاق چیه؟ نباید زنگ میزدید. بابا_ چرا ؟ _ پدر من شما که مخالف ازدواج من با یه خانوم مذهبی بودید . بابا_ این که مذهبی نبود، مگه ندیدی حتی چادرم سرش نبود. _ مگه هرکی چادر سرش نباشه مذهبی نیست؟ چه ربطی داره پدر من ؟ مامان_ دیگه زنگ زدم. الانم فقط باید بگی چی ؟ _ چشم. دیگه چی میتونم بگم؟ حالا بماند که از خدام بود و البته تو دلم غوغا ” وای خدایا، من چم شده؟” مامان_ امیرحسین جان. مادر. خدایی دوسش نداری؟ سرمو پایین میندازم. مامان_ واه تو که از خداته دیگه چرا بدخلقی میکنی _ ببخشید. شرمندم. . . . شکرلله حمدلله عفواًلله واقعا به نماز شب و سجده شکر احتیاج داشتم. اینکه مونده بودم چجوری به مامان بگم که از این خانوم خوشم اومده و خودش پیشقدم شد، سجده شکر لازم بود. فقط خودمم نمیدونم چرا یه دفعه اونجوری مخالفت کردم. کلا خوددرگیری دارم. ? سجاده رو جمع میکنم و دراز میکشم رو تخت. میخوام مرور کنم همه این چند وقت رو، از دربند تا اون شب مهمونی ، میخوام ببینم دقیقا کی دلم رو باختم؟ اما خودم هم این حس رو درک نمیکنم، منی که معیارم حجاب و چادر بود ، اما دوباره به خودم تشر میزنم ، مگه همه چی چادره ؟ این دختر، پاکی داشت که شاید تو خیلی از دخترای چادری نمیشد پیدا کرد . شاید همون روز اول تو دربند، یا نه شایدم مسجد با دیدن چادرش ، یا نه شایدم اون شب ، شایدم اصلا اون شب تو خونشون. نمیدونم نمیدونم نمیدونم وای خدایا. اصلا به من چه. ? بیا خل شدم رفت. تو آن تک بیت نابی که غزل هایم به پایش سجده افتادند…. ... ✨💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖✨ 🌹 🌸🌹 🌹🌸🌹 @Ba_velayat_tashahadat