eitaa logo
⸤♥️̶̶ⷮ ⷩ ̶ⷷ𖡬𝀗𝄄بـاوان⸣
38.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
507 ویدیو
81 فایل
⬪ مگرمی‌شودازکسی‌گذشت‌کہ تمام‌شعرهایت‌رامدیونِ‌چشم‌هایش‌هستی: )𖨥🎻𖥷 باوان˼جگرگوشـ˒˒♥️˓˓ـھ˹ - - تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3400269970Ccc320fc010 ‌‌‌‌‌‌ کپی‌حرام!تابع‌فوروارد استفاده‌شخصی‌مانعی‌ندارھ‌‌رفیق☁️.
مشاهده در ایتا
دانلود
بودنِ بعضی از آدما شبیه ساعت شِنیه! داریشون... کنار خودت داریشون... توو دستات داریشون... اما هر لحظه حجمِ نبودنشون زیاد و زیاد تر میشه و تو هیچ کاری از دستت برنمیاد جز اینکه فقط تماشا کنی و ببینی کِی آخرین دونه‌ی شن پایین میفته...؟! آخرین بهونه‌ی بودن.... بعد اگه هم بخوای ساعت شنی رو زیر و رو کنی تا واسه چند لحظه هم که شده دوباره بودنشونو به دست بیاری؛، تازه میفهمی که فقط انبوهی از «نبودن»هارو زیر و رو کردی... @Baavan 💙🌱
📖☕️ _گفت:چته جوون؟تووخودتی! _هیچی نگفتم _گفت :با شمام،خیلی توو فکریا! از سر میدون که سوارت کردم هی زل زدی به گوشیت و غمبَرَک گرفتی.. _هیچی نگفتم _گفت : از دستش دادی؟بالاخره گذاشت رفت؟ _هیچی نگفتم _گفت: آره،حتما گذاشته رفته، همه شون میرن؛ همه شون،اصن میان که برن ... _هیچی نگفتم _گفت :درسته دور و زمونه ی ما از این گوشیا نبود که هی عکسشو نگا کنی هی زخم‌ِ دلت تازه شه، اما ماهم کلی پیغوم و پسغوم می دادیم به هم .. _هیچی نگفتم یه نگاه آرومی بهم انداخت وُ _دوباره گفت :بعدش یهو میدیدیم توکوچه مون عروسی شده و یار رفته که رفته(: ما می موندیم و گریه و ناله و اشک و زاری و شبای بی‌انتها .. آخرشم هیچی به هیچی _هیچی نگفتم : _گفت : امّا مرد باش!هرچی باشه چارتا پیرهن بیشتر از شما جوونا پاره کردیم،بالاخره فراموشش میکنی، بهت قول میدم؛ جوری که حتی اصلا اسمشم یادت نیاد! _گفتم : آقا دستت درد نکنه، سر چار راه پیاده میشم. کرایه رو که دادم بهش دیدم رو مچ دستش با خالکوبی نوشته: «فریبـا» ✒️ ɓᴀVᴀNب⃟ـٰاوان
- گفت : اگه یه ماشین زمان داشتی ، باهاش میرفتی گذشته یا آینده ؟ + دستامو دور لیوانِ چای سفت حلقه کرده بودم ، نگاش کردم ، گفتم : هیچ‌کدوم ! - گفت : دِ بگو دیگه ، یکیشونه انتخاب کن ! + گفتم : اگه ماشین زمان داشتم ، نه می‌رفتم گذشته ، نه می‌رفتم آینده ! - گفت : پس چیکار می‌کردی دیوونه ؟! + گفتم : زمان رو همین‌ جا متوقف می‌کردم و تا ابد به بهونه‌ی سرد شدنِ این فنجون چای همین‌ جا پیش تو می‌موندم : )💜🌱 📘لطفایکی‌مراازمرگ‌نجات‌بدهد
در رۅانشناسی اصطلاحی ۅجۅد دارد به نام « ‏ᴛᴏᴜᴄʜ ꜱᴛᴀʀᴠᴀᴛɪᴏɴ » یا « گرسنگیِ پۅست » ! این اصطلاح ، به حالتی گفته می‌شۅد که احتیاج داریم یك نفر ما را در آغۅش بکشد یا بغل‌مان کند ، چۅن باعث می‌شۅد استرس ۅ اضطرابمان کاهش پیدا کند ۅ حس کنیم که تنها نیستیم ؛ گرسنگیِ پۅست زمانی اتفاق می‌افتد که به آغۅش کسی برای مدتی طۅلانی عادت کرده‌ایم ، امّا دیگر آن آغۅش یا کم شده ، یا دیگر ۅجود ندارد .!🫂❤️‍🩹
در رۅانشناسی اصطلاحی ۅجۅد دارد به نام « ‏ᴛᴏᴜᴄʜ ꜱᴛᴀʀᴠᴀᴛɪᴏɴ » یا « گرسنگیِ پۅست » ! این اصطلاح ، به حالتی گفته می‌شۅد که احتیاج داریم یك نفر ما را در آغۅش بکشد یا بغل‌مان کند ، چۅن باعث می‌شۅد استرس ۅ اضطرابمان کاهش پیدا کند ۅ حس کنیم که تنها نیستیم ؛ گرسنگیِ پۅست زمانی اتفاق می‌افتد که به آغۅش کسی برای مدتی طۅلانی عادت کرده‌ایم ، امّا دیگر آن آغۅش یا کم شده ، یا دیگر ۅجود ندارد .!🫂❤️‍🩹