eitaa logo
‹ باب‌حِطّة ›
120 دنبال‌کننده
221 عکس
39 ویدیو
10 فایل
أنت لسْتَ وَحدكْ تأمّل حَوْلَك، صاحب‌الزّمَان معك(: • القدس لنا 🇵🇸 • |موقوفه| • ارتباط با من: https://abzarek.ir/service-p/msg/1983838
مشاهده در ایتا
دانلود
یه جای دعای عهد هست که میگه : اللَّهُمَّ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ [ خدایا با ظهورش بندگانت رو زنده کن ] ینی دلخوش نباش که داری زندگی میکنی ! تا آقا نیاد ، مِیــِّـــت محسوب میشی :) .
السلام علیک یا بقیة‌الله فی الارضه💚🌱
و خوشا به‌ حال‌ کسی‌ که بخاطر گناهانی‌ که‌ مرتکب‌ شده؛ گریه‌ میکند‌ و‌ پشیمان‌ است...🪴 -
چه اشک‌ها که هنوز از نبودنت نریخته‌ام..
‹ باب‌حِطّة ›
‌ علی فاطمه است و فاطمه علی است...
واقعه فاطمیه از زبان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در خواب يكى از عالمان حضرت آيت الله سيد مرتضى فيروز آبادى، يكى از استوانه هاى علم در حوزه علميه نجف بود و قبل از انقلاب به دست عوامل بيگانه از حوزه علميه نجف اخراج شد و در حوزه علميه قم درس خارج مى فرمود. در كشكول زاهدى مى گويد: من بارها از خود آيت الله فيروزآبادى شنيدم كه مى فرمود: زمانى كه در نجف اشرف بودم، يك شب در عالم رؤيا ديدم در منزل شخصى خود، مجلسى اقامه شده و در آن مجلس حضرت فاطمه (سلام الله عليها) با چادر نشسته است. افرادى از مؤمنين به صف ايستاده، يكى يكى آمده عرض ادب مى كنند و مى روند. چون همه رفتند، حضرت چادر را كنار زد. از اين عمل بى بى متوجه شدم كه چون من به آن حضرت محرمم، لذا اين عمل را انجام داد. چه جمالى! در عالم خواب گفتم: صورتش شبيه به صورت پيامبر(صلى الله عليه و آله) است! سپس جلوتر رفته و عرض كردم: مادر! آيا اين كه قريب به هزار و چهار صد سال است خطبا مى گويند، شوهرت على (عليه السلام) را با سر بى عمامه و دوش بى ردا و ريسمان به گردن به مسجد بردند، صحت دارد؟ بى بى فرمود: «استحقروا ابا الحسن بعد رسول الله»؛ على را بعد از رسول خدا تحقير كردند! من به فارسى مى گفتم و حضرت عربى جواب مى داد. عرض كردم: مادر! قريب هزار و چهارصد سال است مورخين نوشته اند و خطبا گفته اند كه آن نانجيب به بازوى شما تازيانه زد و سياه شد، و فى عضدها كمثل الدملج؟ فرمود: بلى. آن گاه دست راست را از آستين بيرون آورد، ديدم هنوز بازوى مادرم سياه و كبود است. (۱) پی نوشت: ۱- آتش در حرم، ص ۱۰۵ و ۱۰۶. ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزيزى
﷽ نقل ا‌ست در صحاح و روایات معتبر از راویان ضابط و مقبول، این خبر تاریخ سال یازده هجرة الرسول در آن شب سه‌شنبه که بود آخر صفر وقتی رسول حق که درود خدا بر او در بستر شهادتش افتاد محتضر مسموم زهر کین شده‌ بود و رمق نداشت بودند گرد بستر او جمع، سی نفر فرمود کاغذی و دواتی بیاورید تا جمله‌ای رقم بزنم گرچه مختصر باید وصیتی بنویسم که بعد من از راه راستین نروند امّتم به در اصحاب در صدد که کنند امتثال امر نزدیک شد نهال رسالت دهد ثمر ناگاه باز کرد خلاف ادب دهان فرعون امّت آن دغل پست خیره‌سر انّ الرجل به شاه دو عالم حواله کرد شاهی که از لبش نتراود به جز گهر حرفی گزافه گفت که قد حسبنا کتاب آخر حرامزاده که گفتت دهی نظر؟ بذر نفاق در دلشان رشد کرده ‌بود قومی که داشتند تمایل به راه شر بی‌مایه‌گان مگر نشنیدند این سخن؟ مَن لا یُطیعُ اَمرَ رسولٍ فَقَد کَفَر بی‌شک دهان سامری آنجا شکسته‌ بود در قلبشان نبود کمی حبّ عجل اگر امر مطاع پیک خدا ماند بر زمین پس بار بست با دل پر خون پیامبر مرتد شدند بعد نبی، خلق، جز سه تن نزدیک بود زحمت احمد شود هدر در عرصه‌ای که قدر ندانند شیر را کفتار ادعای خلافت کند مگر! شیر خدا علی‌ست که دنیای خلق را می‌دید از آب بینی بزغاله پست‌تر جز بضعة النبی که فقط در خورَش علی‌ست چشمی ندیده حوریه در قامت بشر پس شادمان به مهبط جبریل صف زدند در وقت سوگواری زهرای خون‌جگر رفتند کرکسان به حریمی که بر درش جبریل بی‌اجازه نمی‌ریخته‌ست پر زهرا مگر که در حق آنان چه کرده‌ بود؟ غیر از دعای خیر که می‌کرد تا سحر می‌کرد ریش‌تر دل ریش بتول را از شویَش آنکه کینه به دل داشت بیش‌تر روزی برای او سپرش را علی فروخت امروز خود شده‌ست برای علی سپر از آل مصطفیٰ به در بسته کس نخورد جز بانوی بهشت که افتاد پشت در چندان فشار ضربت سیلی شدید بود فضّه نیافت ردّی از آن گوشوار زر یک‌ تن نرفت از اهل مدینه عیادتش جز خون پهلو و غم بازو و درد سر مظلوم بود فاطمه و مُهر این سند در خون محسن بن علی گشت غوطهور محسن امام می‌شد اگر میخ در نبود کافی‌ست در مصیبت عترت همین ‌قدر آن روز اشک فاطمه بر چوب خشک ریخت این‌گونه بین شعله کین سوخت خشک و تر کو مردمی که فاجعه را درک می‌کند؟ جز چشم مجتبیٰ‌ که هنوزست شعله‌ور از آتش سقیفه که آن روز دم گرفت افتاد بر خیام شه کربلا شرر من کیستم که دم زنم از آتش حرم؟ حور و پری‌ست در غم این دوده نوحه‌گر میراث فاطمه‌ست گران و عجیب نیست طفل سه ساله‌‌ای بزند دست بر کمر هرکس کشید بار علی را شهید شد آری! علی اصغر شش ماهه را نگر غرق ولای شمس که ساقی کوثرست لب‌تشنه جان سپرد، لبِ علقمه،‌ قمر بعد از نبی ندیده به خود شیعه روز خوش دیده‌ست اگر، به ناله و اندوه و چشم تر تاریخ شاهدست که در این معادلات هرگز نمی‌کند علی و آل او ضرر پنداشتند شاخه طوبیٰ شکستنی‌ست دست که می‌‌رسد به بلندای این شجر؟ کار بشر گشوده نگردد به هیچ وجه جز با گشاده‌رویی مهدی منتظر آزادگان گدایی هر در نمی‌کنند الّا درِ نبی که بر آنیم مفتخر سیّد مهدی طباطبایی سحر چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ حرم مطهر سلطان علی بن موسی الرضا
Mehdi Rasouli - Salat Feragh.mp3
4.91M
‌ حیدر و این همه غم یا رب ارحم💔 @BabHete
حسین خم شد و در گوش مادر گفت: كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ.. با من حرف بزن قبل از این‌که قلبم شکافته شود و بمیرم...