Ma Nakhordim - Sajad Mohammadi - 320.mp3
4.69M
جان عالم به فدای رخ زیبای علی
آیا نمیارزد که آدمی صد مرتبه جان بدهد، در عوض یک دقیقه آنجا [خدمت ائمه علیهمالسلام] بنشیند؟ صد مرتبه شهید شود – هزار مرتبه شهید شود – آن هم برای نشستن در کنار صاحب امر. اولی الامر.
امیرالمومنین (ع) اولی الامر بود. امر خدا بود که آمد ... خدا تمام وعدههایی که تا آن وقت به خلقتش داده بود، با علی (ع) آشکار کرد. فرمود نترسید، مأیوس نباشید؛ امر خدا یک مرتبه آمد. امر خدا همین علی (ع) است. جز پیامبران صاحب کتاب، دیگران او را نشناختند. اما نور او با آنها کار میکرد. درون آنها بود. قوّت قلبی بود که با آن کار میکردند و خدا را عبادت میکردند. یعنی دارای چراغ میشدند، اما نمیدانستند که چراغ کیست و چیست. فقط پیامبران صاحب کتاب، صاحب قرآن و تورات و انجیل و زبور، علی (ع) را شناختند.
علی (ع) نیز فرمود کسی مرا و حقیقت مطلب را درباره من نمیتواند بشناسد، اِلّا نبی مرسل یا ملک مقرّب و مومنی که قلبش مُمْتحن باشد. امتحان داده باشد. یعنی شیعیان و دوستانی که آماده باشند تا اگر ابتلا و مصیبتی به دنیای آنها خورد، به آخرتشان نخورد. مزاجشان اینطور باشد. آنها میگویند خدایا و لاتَجعَل مُصیبتنا فی دیننا. خدایا مصیبت ما را در دینمان قرار نده. وَ لاتَجعَلِ الدُّنیا اکبَرَ همِّنا. دنیا را بزرگتر هَمّ من قرار نده.
کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم - ص ۱۵ (با قدری تلخیص)
- حمیدکثیری
پرسش مهیـب بود خدایـا چگونه ای؟
کعبه دهان گشود و جواب آفریده شد
با تأخیر عیدتون مبارک🤍🪴
فقالابْنُ زِیَادٍ كَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیكِ وَ أَهْلِ بَیْتِكِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا
هنگامی که اهل بیت امام حسین(علیهالسلام) در مجلس ابن زیاد وارد شدند، ابن زیاد رو کرد به حضرت زینب(س) و گفت: كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب علیها السّلام فرمود: من جز نیکویی و زیبایی چیزی ندیدم.
‹ بابحِطّة ›
باز هم کسی فکر کرده ضریحت قبلهست :))❤️🔥
من اعتکاف بر در حُسن تو بسته ام
بی تو مرا به مسجد و میخانه کار نیست
«همه ی ما تصورمون این بود که امام زمان، صرفا دنبال علما و فضلا و متقین و صالحینی می گرده که با آن ها جهان رو فتح کنه. اما امام در حال حاضر علاوه بر اونها به دنبال ناتوان ها میگرده. اون هایی که جز آه چیزی در بساط ندارند، تمام پل های پشت سرشون رو خراب کردند و چیزی برای آن ها نمانده است مگر اراده ای که قرار است با آن بهترین تصمیم عمرشون رو بگیرن.»
پ.ن: رفیق بیا به خودمون بگیریم...
آقا تصدقتون ما همون بیچارههایی هستیم که چیزی نداریم جز آه دل
و راهی نداریم جز مسیری که به خیمهی شما ختم میشه...
دست ما رو هم بگیر دورت بگردم...
مقایسهکردن، بیچارمون میکنه! ولی نه تو معنویات. تو مادیات همیشه از تو بهتر هست و این طمع باعث میشه هیچوقت از حالت - هرچقدر هم خوب باشی - راضی نباشی و حریص میشی نسبت به بیشتر داشتن و بعد چون نمیتونی بیشتر داشته باشی و تمومی نداره، چیزی که هستی هم دیگه خوشحالت نمیکنه!
اما تو معنویات اینطور نیست، این طمع داشتن به بهتر شدن در معنویات، باعث میشه حال خوبِ الانت، بهتر بشه! درسته معنویات هم ته نداره اما وقتی یه پله میای بالا، حال بدی نداری! یه حسِ چشیدنیه خیلی نمیشه توضیحش داد..
- سید مصطفی موسوی