‹ ضرورت حقگرایی ، اخلاقی، اعتقادی ›
« هر كس كه با حق درآویزد نابود می گردد. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۸۸
‹ ارزش صبر و خطر بیتابی ، اخلاقی ›
« كسی را كه شكيبایی نجات ندهد، بی تابی او را هلاك خواهد كرد. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۸۹
‹ معیار امامت؟ ، اعتقادی، معنوی ›
« شگفتا! آيا معيار خلافت صحابی پيامبر بودن است؟ اما صحابی بودن و خويشاوندی ملاك نيست؟ (از امام شعری در همين مسئله نقل شد كه به ابابكر فرمود) اگر ادعا می كنی با شورای مسلمين به خلافت رسيدی، چه شورایی بود كه رای دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خويشاوندی را حجت می آوری ، ديگران از تو به پيامبر نزديك تر و سزاوارترند. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۰
روزی از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد اصحابش سؤال شد؛ حضرت درباره صحابه سخنانی فرمودند.
شخصی که در آنجا حضور داشت، به حضرت عرض کرد:
يا رسول الله! چرا از علی "علیهالسلام" سخنی به میان نیاوردید؟!
حضرت خطاب به آن شخص فرمودند:
إِنَّمَا سَأَلْتَنِي عَنِ النَّاسِ وَ لَمْ تَسْأَلْنِي عَنْ نَفْسِي.
تو از من در مورد مردم سؤال کردی، از نفس من (جان من) که سؤال نکردی!
📜مناقب ابن شهرآشوب ، ج٢ ص٢١٧
📜بحار الأنوار ج٣٨، ص۲۹۶
1_1145674643.mp3
2.63M
•••
ختم گویای نهج البلاغه بخش حکمت ها🌱
حکمت ۱۹۱ تا ۱۹۹
•••
https://eitaa.com/abotorabalhasan
‹ مشکلات دنیایی - اخلاقی ›
« همانا انسان در دنيا تخته نشان تيرهای مرگ است، ثروتی كه دستخوش تاراج مصيبتهاست، با هر جرعه نوشيدنی اندوهی گلوگیر و در هر لقمه ای استخوان شکسته ای قرار دارد و بنده نعمتی به دست نياورد جز آنكه نعمتی از دست بدهد و روزی به عمرش افزوده نمی گردد جز با كم شدن روزی ديگر، پس ما ياران مرگيم و جانهای ما هدف نابودی ها، پس چگونه به ماندن جاودانه اميدوار باشيم؟در حالی كه گذشت شب و روز بنایی را بالا نبرده ،جز آن كه آن را ويران كرده، و به اطراف پراكند. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۱
‹ پرهیز از زراندوزی ، اخلاقی، اقتصادی ›
« ای فرزند آدم! آنچه را كه بيش از نياز خود فراهم كنی ، برای ديگران اندوخته ای. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۲
‹ راه به کار گرفتن قلب، اخلاقی، علمی، تربیتی ›
« دلها را روی آوردن و پشت كردنی است، پس دلها را آنگاه به كار واداريد كه خواهشی دارند و روی آوردنی، زيرا اگر دل را به اجبار به كاری واداری كور می گردد. »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۳
‹ ضرورت پرهیز از خشم، و انتقام، اخلاقی، اجتماعی ›
« چون خشم گيرم، كی آن را فرونشانم؟ در آن زمان كه قدرت انتقام ندارم؟ كه به من بگويند، (اگر صبر كنی بهتر است.) يا آنگاه كه قدرت انتقام دارم؟ كه به من بگويند: (اگر عفو كنی خوب است.) »
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۴
‹ پرهیز از بخل ورزی، اخلاقی ›
« (در سر راه از كنار زبالهدانی عبور می كرد) و درود خدا بر او فرمود: اين همان است كه بخيلان به آن بخل می ورزند.
(و در روايت ديگري نقل شد كه) اين چيزی است كه ديروز بر سر آن رقابت می كرديد.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۵
‹ عبرت آموزی از إتلاف اموال ، اخلاقی›
« مالی كه نابودی آن تو را پند می دهد، از دست نرفته است.»
امیرالمؤمنین، نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۶