عید خونین جگران با دگران یکسان نیست
ما به خون خفته و آنان به حنا مشغولند
• مهموم همدانی
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند
نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دو جهان دست به دامان تواند
ای به خون خفته بگو کیسهی خرمات کجاست
فقرا منتظر سفرهی احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخلها در عطش اشک تو بردند به سر
چاهها منتظر نالهی پنهان تواند
اختران شیفتهی حال نماز شب تو
کوهها منتظر نغمهی قرآن تواند
اشک مظلومی تو میچکد از دیدهی ما
پارههای دل ما برگ گلستان تواند
آسمانها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوختهی سینهی سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل میثم دلسوختهای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند...
غلام رضا سازگار
به خلقتم فکر میکنم، به از خاک بودنم. چه اعجازیست در خاک که همهٔ انسانها از آن آفریده شدهاند. حتی صد و بیست و چهار هزار پیامبر! و در این میان تنها یک نفر میشود پدرِ آن. #از_علی_میگویم ؛ که پیامبر به او لقب پدرخاک بودن را داد⑴. و این یعنی اگر همه دفن شدند و شوند، او دفن شدنی نیست. او حیّ لایَموت است⑵. و این را از خودم نمیگویم چرا که خواندهایم؛ «...وَقُبُورُکمْ فِی الْقُبُور⑶» یعنی وجود او بر تمام اجساد و انفاس و قبرها احاطه دارد. او غالب است و بروی خاک مانده تا پدری کند. از ازل الیالابد تا «أَنا وَجَميعُ مَن فَوق التُرابِ فداءُ ترابِ نَعلِ أَبي تُرابِ» من و هر که بر خاک است فدای خاک زیر قدوم بوترابیاش باشیم. ما خاک بودن به پیشگاهش را خواستاریم. ما او را دوست داریم که فقط دوست داشتناش برای کوچکی ما بزرگ است و رزقیست عظیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.السکتواری، محاضرة الأوائل، ۱۳۱۱ق، ص۱۲۳.
امینی، الغدیر، ۱۹۶۷م، ج۶، ص۳۳۷-۳۳۸.
۲.سفينة البحار، الشيخ علي النمازي الشاهرودی، ج ١، الصفحه ٢٤٩.
۳.زیارت جامعه کبیره
وَاللهِ إن خِفتُ هَولاً مِن كَبائِرِها
لَأَهتِــفَـنَّ أنادِي يا أبَا الـحَـسَــنِ
مَـولايَ مَـولايَ لا عِلـمٌ وَلا عَـمَـلٌ
إلّا هَواكَ الَّذِي جُرِّعتُ في اللَّبَنِ
به خدا قسم فردای قیامت به سبب وحشت از عذاب برای گناهان سنگینم، صدا میزنم: یا ابا الحسن! یا امیر المؤمنین به فریادم برس!
مولای من! من که نه علمی دارم و نه عملی... تنها سرمایهی من عشق به توست که با شیرِ مادرم به من نوشانیده شده...
هدایت شده از وحید یامین پور
برخی در کوفه زیر سایه امیرالمؤمنین علیهالسلام زندگی میکردند ولی دلشان میخواست به شام مهاجرت کنند. با شنیدن اخبار شام آب از لب و لوچهشان آویزان میشد... در شام هم میشد نماز خواند و روزه گرفت، ولی زیر سایه معاویه. با علی بودن آسان نبود... و نیست.
خدایا در شب قدر دلهای ما را بر حق تثبیت کن. نکند دلمان بلرزد و چیزی را طلب کند که در خیمه طاغوت است.
هدایت شده از امیــرالنَّـحــل
_ ولی تمام نشد مرتَضی، دوباره تپید
به سینهی من و ما رفت و نام او #دل شد